صفحه محصول - چارچوب نظری و پیشینه پژوهش رفتار دینی والدین

چارچوب نظری و پیشینه پژوهش رفتار دینی والدین (docx) 70 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 70 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

بسم الله الرحمن الرحیم دانشکده ادبیات و علوم انسانی بخش علوم تربیتی پایان نامه تحصیلی برای دریافت درجه کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی گرایش فلسفه تعلیم و تربیت 160020018351500 موضوع: بررسی رابطه رفتار دینی والدین با روابط عاطفی موجود درخانواده و خودشکوفایی دانش‌آموزان دختر و پسر متوسطه آموزش و پرورش ناحیه 2 شهرستان کرمان 160020014160500 استاد راهنما: دکتر سیدحمیدرضا علوی استاد مشاور: دکتر عباس رحمتی مؤلف : فاطمه پورشیخعلی بهمن‌ماه 1389 تقدیم به : به همه کسانی که دوستشان دارم و به ریاحین باغ زیبای زندگیم سارا، سها، هانا و یاری از خداوند برای قرار گرفتن در مسیر خود شکوفایی و رسیدن به کمال نهایی که همان تقرب به ذات مقدس حق است. تشکر و قدردانی: حمد و سپاس بی‌‌حد خدای مهربان را که غرق در نعمت و محبت اوییم و قدردانی از انسانهای کامل، 14 نفس زکیه که زحمات بسیاری در جهت هدایت ما انسانها متحمل شده و می‌شوند. و با تشکر از اساتید دانشمند و بزرگوارم که افتخار زانو زدن در مکتبشان را داشتم جناب پروفسور آقای دکتر سیدحمیدرضا علوی استاد راهنما آقای دکتر عباس رحمتی استاد مشاور آقای دکتر مهدی لسانی و آقای دکتر همایون آذری داوران محترم این پایان نامه آقای دکتر عباسعلی رستمی نسب ریاست محترم دانشکده و آقای دکتر علیرضا منظری توکلی و دیگر اساتیدبخش. و همه کسانی که به من آموختند و یاری رساندند. همسر مهربانم و خانواده بسیار عزیزم که حامی من در همه حال‌اند. چكيده هدف اصلي اين پژوهش بررسي رابطه رفتار ديني والدين با روابط عاطفي موجود در خانواده و خود شكوفايي دانش‌آموزان دختر و پسر متوسطه ناحيه 2 شهرستان كرمان مي‌باشد. روش تحقيق توصيفي از نوع همبستگي بوده است. حجم نمونه در اين پژوهش 309 نفر دانش‌آموز و والدين آنها بوده است و روش نمونه‌گيري به صورت طبقه‌بندي و تصادفی بوده است. در اين پژوهش از پرسشنامه رفتار ديني والدين و روابط عاطفي موجود در خانواده و خود شكوفايي دانش‌آموزان استفاده شد. پس از جمع‌آوري پرسشنامه تجزيه و تحليل داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS استفاده گرديد. در اين پژوهش نتايج به دست آمده به صورت زير مي‌باشند: 29/1 درصد دانش‌آموزان دارای خود شکوفایی کم، 15/17 درصد متوسط و 55/81 درصد زیاد بوده است. همچنین نتایج نشان داد 4/9 درصد روابط عاطفی موجود در خانواده نامطلوب و 3/55 درصد نسبتاً مطلوب و 3/35 درصد مطلوب بوده است. و همچنین 27/2 درصد رفتار دینی والدین نامناسب و 13/29 درصد نسبتاً مناسب و 61/68 درصد مناسب بوده است. - بين رفتار ديني والدين با روابط عاطفي موجود در خانواده دانش‌آموزان همبستگي معنی‌دار مثبتی وجود دارد. - بين رفتار ديني والدين با خود شكوفايي دانش‌آموزان همبستگي معنی‌داری وجود ندارد. - بين روابط عاطفي موجود در خانواده با خود شكوفايي دانش‌آموزان همبستگی معنی‌دار مثبتی وجود دارد. واژگان كليدي: رفتار ديني والدين، روابط عاطفي موجود در خانواده ، خودشكوفايي دانش‌آموزان فهرست مطالب 1-6- تعریف مفاهیم مطرح شده درسوالات تحقیق9 فصل دوم: پیشینه تحقیق 2-1-15- مفهوم دین43 2-1-16- مفهوم تربیت46 2-1-17- مفهوم تربیت دینی51 2-1-18- ضرورت و اهمیت تربیت دینی52 2-1-19- آغاز تربیت دبنی52 2-1-20- اهداف تربیت دینی55 2-1-21- روش آموختن دین به فرزند56 2-1-22- مراحل پذیرش دین در فرزند62 2-1-23- ویژگیهای تربیت دینی64 2-1-24- تعریف خودشکوفایی 67 2-1-25- انتظار والدین از فرزندان69 2-1-26- سلسله مراتب نیازهای انسان70 2-1-27- ویژگیهای افراد خودشکوفا از نظر مازلو71 2-1-28- ویژگیهای افراد خودشکوفا از نظر راجرز79 2-1-29- نقایص افراد خودشکوفا80 2-1-30- الگوی انسان سالم در اسلام81 2-1-31- کارکرد خانواده بر عزت نفس فرزند83 2-2- مروری بر تحقیقات مشابه86 2-2-1- چکیده تحقیقات انجام شده در ایران86 2-2-2- چکیده تحقیقات انجام شده در خارج ایران88 جمع‌بندی و خلاصه95 مدل سلسله مراتب96 مدل تحلیلی97 منابع 1-6- تعاریف مفاهیم مطرح شده در سئوالات تحقیق : الف : تعریف مفهومی : روابط عاطفی خانواده : نحوه ارتباط و طرز برخورد افراد یک خانواده با هم است . نظر افراد خانواده نسبت به هم، احساسات و علاقه آنها به یکدیگر و چگونگی دخالت آنها در کارهای هم و همکاری یا رقابت آنها با یکدیگر . ( شریعتمداری ، 1369: 211). رفتار دینی : به هر کنش و واکنش قابل مشاهده ای که انسان انجام می دهد رفتار می گویند . بنابراین هر چیز قابل مشاهده و سنجش می تواند در دایره این تعریف از رفتار انسان قرار گیرد. وقتی از رفتار انسان به عنوان یک مفهوم کلی سخن گفته می شود ملاکها، علل، محرکها و انگیزه هایی مورد توجه قرار گیرند که انسان را به انجام وارائه آن رفتار سوق می دهند .(سالاری‌فر،آذربایجانی و رحیمی نژاد ،1384). رفتار های انسان منحصر به رفتار ها قابل نظارت و مشاهده نیست بلکه مشتمل بر ابعاد ذهنی، عرفی و عاطفی می باشد که به صورت هشیار و ناهشیار وجود دارند. نظارت بر این رفتارها و شناخت آنها برای دیگران دشوار است. زیرا آگاهی بر حالات درونی و پوشیده انسان برای دیگران ممکن نیست مگر اینکه خود فرد بخواهد از آنها پرده بردارد . (همان) خود شکوفایی : آبراهام مازلو به عنوان پدر روانشناسی انسان دوستانه بینشی را نسبت به ارزشها ایجادکرده است او این حقیقت را یافت زمانی که اشخاص در سلسله مراتب نیازها حرکت کنند و ارزشهای بنیادی آنان شامل امنیت، تعلق، احترام، و عزت نفس تأمین شود، قادر خواهند بود تا ظرفیت خودشان را برای زندگی سالم و بالغ توسعه دهند وی این ظرفیت را خود شکوفایی نامید و آن را به عنوان " استفاده کامل و کشف استعدادها، ظرفیت‌ها، و پتانسیل‌ها" توضیح می دهد.( اسیاجت ، 2004) بر خلاف نیازهای کاستی که از محرومیت انسان سرچشمه می گیرند، فرانیازها نیرویشان را از میل آدمی به رشد و بالندگی کسب می‌کنند. فرانیازها به نیازهای مربوط به خودشکوفایی یا تحقق خویشتن نیز معروفند. اینها عبارتند از نیازهای فرد برای رسیدن به آنچه که در حد اکثر توان و استعداد دارد. نیازهای خود شکوفایی مواردی چون کنجکاوی ، اشتیاق به شناخت ، یادگیری کسب حقیقت، دانش اندوزی، تجربه کردن ، درک زیبایی ونظم و هماهنگی را شامل می شود لفرانسوا در توصیف خود شکوفایی گفته است " خود شکوفایی یک فرایند است نه یک حالت" فرایند رشد، یعنی شدن و بالیدن . ( سیف ،1384: 352). تعاریف عملیاتی : رفتاردینی : دراین پژوهش منظورازرفتاردینی نمره ای است که پاسخگویان ازپرسشنامه 9سوالی رفتار دینی (علوی 1379) دریافت می دارند. روابط عاطفی موجود درخانواده : مقصود نمره ای است که پاسخگویان ازپرسشنامه 23 سئوالی سنجش روابط عاطفی ( علوی ، 1387) دریافت می کنند. خودشکوفایی: منظور امتیازی است که دانش آموزان از پرسشنامه8 سوالی خودشکوفایی( گنجه‌ای، 1386) دریافت می دارند. عوامل شخصی : به عوامل همچون سن و جنس گفته می شود.که امکان دستکاری در آنها وجود ندارد. عوامل آموزشی : به عواملی همچون مقطع تحصیلی، معدل، پایه تحصیلی گفته می‌شود. که امکان دستکاری در آنها وجود دارد . فصل دوم پیشینه تحقیق 2171700407543000مقدمه : 2-1-15- تعریف دین : دین ازالفاظی است که بسیار بر زبان ها جاری می شود ومعمولاً به کسی دیندارگفته می شود که خدایی برای جهان اثبات کند وبرای خشنودی اواعمال مخصوصی را انجام دهد. ممکن است در هر اجتماعی وملتی ، که به موجب قانون وظایف هرفرد اجتماع معین شده به آن عمل می کنند. تصورمی شود که دیگراحتیاجی به دین نخواهد بود ولی با دقت وتأمل دراحکام ومقررات اسلامی خلاف این معنی ثابت می شود، زیرا دین اسلام به نیایش وستایش خدا نپرداخته بلکه برای کلیه شئون فردی و اجتماعی انسان دستورهای جامع ومقررات مخصوصی وضع فرموده است. وجهان پهناور و بشریت را به نحو حیرت‌آوری بررسی نموده نسبت به حرکات و سکنات فردی واجتماعی انسان، مقررات مناسبی وضع کرده است والبته چنین دینی را جنبه تشریفاتی نمی شود داد .دین دراصطلاح قرآن همان روش زندگی است که انسان گریزی ازآن ندارد وفرقی که میان دین ویک قانون اجتماعی می توان یافت این است که دین ازناحیه خدای متعال است وقانون اجتماعی مولد افکارمردم وبه عبار دیگردین میان زندگی اجتماعی مردم وپرستش خدای متعال وفرمانبرداری ازوی پیوند می دهد ولی در قانون اجتماعی اهتمامی به این پیوستگی نیست .(طباطبائی ،1356: 6) واژه دین درلغت به معنای کیش ، آیین ،طریقت وشریعت ودراصطلاح عبارت است ازمجموعه اصول ، قواعد، احکام و دستوراتی که ازسوی خداوند به انسان داده شده است به عبارت دیگردین شامل گزاره‌های توصیفی وتجویزی است وسه عنصراساسی دارد: الف: شناخت: نخستین عنصرموثردردینداری وتدین علم به اصول وقواعد ضروری دین است فرد متدین باید گزاره های دینی را ازطریق استدلال وبرهان عقلی دریافت کند، مانند توصیف اینکه « الله آفریننده جهان است» یا« خدا یکی است» ب: ایمان : عنصردوم دردین ، التزام قلبی است به باورها واصول مسلم دینی است. به کسی که به خداوند اعتقاد قلبی ندارد متدین نمی گویند ریشه تمام ارزشهای اخلاقی ،ایمان به گزاره های دینی است وایمان مبتنی برشناخت ومعرفت است به گونه ای که هرچه معرفت کاملترشود، ایمان قوی ترمی گردد. البته علم وشناخت ، شرط کافی برای ایمان نیست بلکه شرط لازم آن است . عنصراراده وگرایش باطنی به باورهای دینی جزء دیگری ازایمان است . ج: عمل: عنصرسوم : در دین عمل به گزارهای تجویزی واحکام دینی است یعنی فرد باورهای دینی اش را در مرحله عمل نیزآشکارسازد. عملی از نظر اسلام ارزشمند است که ناشی از ایمان راسخ به اصول دین و ارزشهای مذهبی باشد (یوسفیان،1386: 12) دین فقط وسیله تشخیص خوبیها و بدیها نیست،بلکه نیل به خوبیها و اجتناب ازبدیهاست.(علوی، 1387: 137) دین صرفاً اعتقاد به یک سلسله امورنظری نیست بلکه عمل به یک سلسله فرائض نیزهست واین عمل؛ ورزیدگی وآمادگی تدریجی می خواهد وخانواده جایی است که این آمادگی برای عمل را به تدریج در فرد مسلمان ایجاد می کند. سنتهای الهی دردرجه اول ازطریق خانواده است که درطی تاریخ از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد . خانواده بستر سیر رودخانه فرهنگ ، علمی اسلامی است .تداوم خانواده ها از نسلها به زنجیری می ماند که تصال آن ، انتقال سنتها و آداب و اعمال اسلامی را میسر می سازد . اگر کسی از تاثیر خانواده و پرورش عملی اسلامی بی بهره مانده باشد برای مسلمان بودن راه دشوار و درازی در پیش دارد. آیا نمی شود گفت که یکی از اسرار این همه سفارش که در اسلام نیبت به احترام به پدر ومادر به عمل آمده این است که اطاعت فرزندان از پدر ومادربنیاد خانواده را استوار تر می سازد و حلقه های آن زنجیر ی را که وسیله انتقال سنن اسلامی است محکم می کند . کودکان درخانواده به تدریج ، هسته آآآآبلبللبلقلافافا آهسته و پیوسته با شریعت اسلامی آشنا می شوند و با اعمال وفرائض دینی خومی گیرند و نا خود آگاه آموزش می بینند .این آموزش که در محیط خانواده صورت می گیرد. با آموزش که در دبستان و دبیرستان از طریق کتاب و کلاس معلم حاصل می شود فرق بسیار دار د . در کلاس معلم ، که شاگرد با او پیوندی طبیعی ندارد . معلم پشت میز می ایستد و حرف می زند و شاگردان گوش می کنند. اما در خانه این ترتیب رسمی وجود ندارد، پدر ومادر در همان حالی که در کنار اطفال خود به سر میبرند به نحو طبیعی براساس بینش خاص خود ، زندگانی می کنند و رفتار و سلوک مشخص از خود نشان می دهند این آموزش از راه حرف زدن صورت نمی گیرد بلکه والدین بی آنکه اصولاً و قصد آموختن چیزی به کسی داشته باشند برای خود عمل می کنند و به انجام فعالیت خود می پردازند و کودکان بامشاهده کردار آنان آهسته آهسته همان نحو کردار را می پذیرند و به همان آداب و سنن متأدب می شوند . اگر این سخن سعدی را که : «دو صد گفته چون نیم کردار نیست ، به تفاوت تأثیر گفتار وکردار در آموزش تفسیر کنیم سخن گزافی نگفته ایم .(حداد عادل ،1359: 12-11) 1- مؤلفه اعتقادی وفکری : یکی از دگرگونی هایی که باید درتدین فرد رخ دهد ، این است که وی اعتقادات خاصی درباره جهان بیابد، مانند اعتقاد به وجود وحدانیت خدا ، اعتقاد به معاد ونبوت ونظیرآن. در این مؤلفه ملاحظات روشنی نهفته است ، یعنی پیداشدن این اعتقاد درفرد ، باید به صورتی انجام شود که وی آنها را فهمیده باشد وبا روشن بینی نسبت به آنها متقاعد شده باشد. با نظربه همین نکته گفته میشود که عقاید تحقیقی است ، نه تقلیدی . البته روشن بینی هم به لحاظ افراد وهم به لحاظ اعصار، امری نسبی است تا آنجا که به افراد مربوط می شود آنها با هم متفاوت هستند ،چه به لحاظ مرتبه دانشی وچه به لحاظ میزان فهم . با این حال درسطوح مختلف وحتی درعامی ترین مردم، روشن بینی نسبت به عقاید، به درجات مختلف، می تواند وجود داشته باشد. 2- مؤلفه تجربه درونی : مؤلفه دوم درتدین ، تجربه درونی است ، درتجربه درونی ، عنصرعاطفه ، بروز وظهورچشمگیری دارد، تجربه درونی حکایت ازالتهاب وهیجانهای درونی در انسان دارد، شخصی که دین دارمی شودلازم است یک رشته هیجانهای درونی را تجربه کند که به طورغالب درارتباط با مبدأ جهان یعنی خداوند ظهور می‌کند مفاهیمی مانند رجاء، کفر، توکل ودعا که درادیان مختلف ودراسلام وجود دارد، ناظر به همین تجربیات درونی است البته اصل این تجربه ها اختصاص به دین ندارد بلکه با انسانیت آدمی گره خورده‌اند، هرجا انسانی هست این تجربیات درونی در وی وجود دارد. اضطراب، امید، خوف، اموری بشری است اما درتدین ، محورآنها با مبدأ هستی و وجود خداوند تنظیم می شود . 3- مؤلفه التزام درونی : مؤلفه سوم درتدین ، التزام درونی است تفاوت التزام درونی با تجربه درونی دراین است که اصل عاطفه وهیجان درتجربه درونی ، حضوروبروزچشمگیری دارد ، اما درالتزام ، عنصرانتخاب بارز است ، التزام درونی، متضمن انتخاب نسبت به چیزی وپایبندی نسبت به آن است . یکی ازلوازم متدین شدن ظهور و بروز این بعد در درون انسان است یعنی فرد باید نسبت به خدا وآنچه خدا ازاو می خواهد التزام درونی پیدا کند. عنصرالتزام ،به نحو بارزی در مفهوم ایمان لحاظ شده است . ایمان نیزیک وضعیت درونی است که در آن انتخاب و گزینش وجود دارد . ازاین جهت است که ایمان آوردنی است چنانکه کفر نیز ورزیدنی است . 4- مؤلفه عمل : سرانجام ، آخرین عنصرتدین عمل است . فرد متدین کسی است که به مقتضای اعتقادات وایمان خود اقدام به انجام اعمالی می کند . تکرار« الَذین آمَنوا وَعَمِلوا» : درآیات فراوانی ازقرآن نشان می دهد که لازم است فرد متدین اعمال خاصی را انجام دهد. این اعمال ، اعم ازکردارعبادی ، اخلاقی واجتماعی است . بنابراین فردی متدین است که دارای چهارویژگی : اعتقادات، تجربه درونی ، التزام درونی وعمل را داشته باشد اگرکسی یکی ازاین ویژگی ها را دارا نباشد ، به همان میزان دردینی بودن وی کاستی وجود خواهد داشت. ( باقری،1386 : 70-68) 2-1-16- مفهوم تربیت : مفهوم تربیت، درحوزه های مختلفی چون تربیت سیاسی ، تربیت اجتماعی وتربیت اخلاقی بکارمی رود. تربیت دینی نیزیکی از موارد کاربرد این کلمه است.هم دراین حوزه وهم درسایرحوزه‌ها، باید بکارگیری این مفهوم دقت کرد ووجه تمایزآن را ازاموری مشخص کرد که نه تربیت بلکه شبه تربیت هستند هنگامی که مفهوم تربیت بکارمی رود ، تصویری غالب ومجملی که در اذهان شکل می گیرد، این است : «ایجاد تغییرات مطلوب در نسل جدید» . اما باید دید آیا این تصوربرای اینکه هم تربیت را مشخص کند وهم آن را از شبه تربیت متمایز سازد کافی است؟ پاسخ این سئوال منفی است، زیرا تصورمذکور، یعنی «ایجاد تغییرات مطلوب درنسل جدید» می تواند به طریقه های مختلفی صورت گیرد وچنین نیست که این طریقه ها به لحاظ تربیتی همه قابل قبول باشد . به عبارت دیگرمفهوم تربیت ، تنها به ایجاد رفتارها ، حالت ها وافکارمعینی درافراد محدود نمی شود بلکه نحوه ایجاد آنها نیزدرمفهوم تربیت ملحوظ است. ملاحظه‌های روشی را نمی توان از مفهوم تربیت برکنار دانست. مفهوم تربیت آنقدر انعطاف‌پذیر نیست که ما را ازلحاظ روشی ، محدود به حدودی نکند. دسته کم می توان سه مورد بارز برای شبه تربیت ذکرکرد.این سه مورد عبارتند از: عادت، تلقین وتربیت. این سه شبه تربیت، ملاحظه‌های روشی خاصی را ایجاب می کنند که هیچ یک بطور دقیق با تربیت منطبق نیست. به کمک عادت تلقین وتحمیل می توانیم تغییراتی را که ازنظرما مطلوب است درافراد ایجاد کنیم . این تغییرات ایجاد شده ، هرچند مطلوب اند، اما ازآنجا که با ملاحظه های روشی خاصی همراهند ، تربیت محسوب نمی شوند. عادت بر« تکرار» استواراست. ازطریق فراهم کردن شرایط تکراریک رفتار( مانند نمازخواندن) می توان آن را در فردی تثبیت کرد. دراینجا هرچند توانسته ایم تغییرات مطلوب را ایجاد کنیم اما با نظربه ویژگی‌های تربیت زیرمورد بحث قرارخواهد گرفت ، نمی توان آن را تربیت دانست . همچنین می توان ازطریق تلقین ، تغییرات مورد نظررا درکسی ایجاد کرد. تلقین بر «هیبت» استواراست . هنگامی که کسی سخن یا اندیشه ای را نه به سبب استواری ومعقولیت آن ، بلکه تنها به دلیل هیبت گوینده آن می پذیرد وتن به تلقین سپرده است. سرانجام می توان ازتحمیل نیزبرای ایجاد تغییرات مورد نظراستفاده کرد. تحمیل آشکارا بر« زور» استواراست . با وا داشتن افراد به کاری ومجازات کردن آنها درصورت تخلف نیزمی توان شاهد انجام آن کارتوسط آنها بود ، اما تحمیل نیز تربیت نیست ، عادت، تلقین وتحمیل، هرسه شبه تربیتند ونباید آنها را با تربیت اشتباه کرد. البته ممکن است گاهی استفاده ازاین سه طریقه، درجریان تربیت صورت پذیرد. آیا به این دلیل که تمهید مقدمه برای تربیت باشند ویا ازاین روکه موجب نجات فرد درلحظه و موقعیتی خطیرشوند. آنچه در اینجا نفی می‌شود نه این صورت‌های اجتناب‌ناپذیری یا جانبی، بلکه این تصوراست که هریک ازسر روش مذکور،(عادت، تلقین و تحمیل) چون بنیان وپیکره اصلی تربیت محسوب شود. تا در اینجا در حقیقت، بحث سلبی ومنفی بود به این معنا که تربیت چه چیز نیست. اکنون به صورت ایجابی باید بنگریم که تربیت چیست ووجود چه عناصری در آن لازم است؟ به عبارت دیگرباید دید که ایجاد تغییرات مطلوب درنسل نو درچه صورتی تربیت محسوب می شود؟ در مقام پاسخ به این سئوال از چهار مؤلفه یا مشخصه بارز برای تربیت سخن گفته می شود. 1-مؤلفه تبیین: هرگاه ایجاد تغییرات مطلوب به لحاظ روشی چنان باشد که با تبیین همراه شود ، نخستین خصیصه تربیت آشکارشده است. مراد از تبیین این است که فرد، خود نسبت به تغییراتی که قراراست درونی ایجاد شود بصیرت وآگاهی یابد به این ترتیب، مربی تنها به ایجاد تغییر در رفتار وحالتهای فرد نمی‌پردازد بلکه باید علاوه برآن بینشی در فرد نسبت به این تغییرات فراهم آورد. این مؤلفه ، تربیت را ازشبه تربیت تفکیک می کند در موارد سه گانه شبه تربیت وجود عنصرتبیین ضروری نیست. نه عادت ، نه تلقین ونه تحمیل، هیچ یک مستلزم فراهم آوردن تبیین برای فرد نیست وبطورمثال اگرتغییرمطلوب ما، نماز خواندن باشد به کارگیری شیوه های تکرار، تلقین یا تحمیل برای این امرهیچ یک مستلزم تبیین نیست. به عبارت دیگرسخنی دراین مورد به میان نخواهد آمد که نمازبرای چه خوانده می شود و چرا نماز خواندن برفرد واجب شده است؟ درعادت تلقین وتحمیل تنها شرایطی را ایجاد می کنیم که فرد در معرض کاری قرارگیرد وآن را انجام دهد، اما لازمه تربیت آن است که تغییرات مورد نظر، منطق و ماهیتش برای فرد روشن شود. به بیان دیگر، تربیت چرا برداراست وچرایی نه به صورت انفعالی بلکه به شکل فعال انجام می شودیعنی ما منتظرنمی شویم بلکه به شکل فعال انجام می شود یعنی ما منتظرنمی شویم که برای فرد سئوالی پیش آید بلکه خود جریان تربیت متضمن تبیین است. 2-مؤلفه معیار: دومین مؤلفه اساسی درتربیت به دست دادن معیارهاست. به عبارتی می توان گفت که این عنصردرواقع بسط مؤلفه پیشین یعنی تبیین است . دامنه تبیین ازروشن ساختن دلیل وحکمت یک رفتاریا حالت معین تا به دست دادن ، قواعد معیارهای کلی ، گسترش می یابد آنچه درمؤلفه پیش مطرح بود بیشترناظربه نکته اول یعنی اول روشن کردن دلیل وحکمت . رفتاریا حالت معینی است که می خواهیم آن را درفرد ایجاد کنیم اما درمؤلفه دوم ، قواعد کلی مورد نظراست. قواعد ومعیارها ، همچون فرمول های انتزاعی هستند که اعمال و رفتارها را برحسب آنها می سنجیم معیارها می توانند هروضعیت مطلوب یا نامطلوب را درجریان تربیت مشخص کنند. تربیت، مستلزم گذاشتن معیارها دراختیارمتربی است . وی نه تنها باید دلیل وحکمت رفتاریا حالتی را که در وی پدید می آید ، بداند بلکه باید قواعد کلی امورمطلوب ونامطلوب را درجریان تربیت بشناسد تا امکان ارزیابی برای وی فراهم شود. معیارشاخص ، رفتارمطلوب یا نامطلوب را معرفی می کند که ما می‌توانیم آن رفتاررا درهرجایی که اتفاق می افتد بازشناسی کنیم ، معیاربا توجه به کلیتی که دارد به ما کمک می کند که وضعیت مطلوب یا نامطلوب را چه درنزد خود وچه درنزد دیگران وحتی مربی بازشناسی کنیم این مؤلفه نیزتربیت را ازشبه تربیت متمایز می کند در عادت، تلقین وتحمیل، معیار بدست نمی آید وضرورتی برای این کاروجود ندارد بلکه ممکن است در مواردی حتی احرازی برای مخفی نگه داشتن قواعد و معیارها یا راز و رمزها هم صورت پذیرد. به عنوان مثال در تلقین که برهیبت وهیمنه تلقین کننده استواراست مطلوب آن است که چهره وی همواره درهاله ای ازابهام وشکوه ناشی ازابهام قرارداشته باشد. این پشتوانه اصلی تلقین است ونمی توان ونباید آن را با روش تبیین ازمیان برد. اما تربیت ایجاب می کند که تبیین وبه دست دادن معیارها صورت پذیرد زیرا آنچه پشتوانه تربیت است همین روشن بینی وبصیرت درمتربی است . درجریان تربیت چیزی میان مربی ومتربی پنهان نیست معیارها به صورت متقابل بیان می شود وفرد ازآنها اطلاع می یابد. 3-مؤلفه تحرک درونی : سومین مؤلفه انسانی درمفهوم تربیت ، تحرک درونی درفرد متربی است درعادت دادن ، تلقین وتحمیل به وضوح مشخص است که موتورحرکت دربیرون ازفرد قراردارد واو به یک ظرف توخالی شبیه است که قرار است چیزی درآن بریزیم ازاین رو مادام که الزام وتلقین ازبیرون جریان دارد ویا شرایط تکراررفتارمورد نظر فراهم است رفتارمذکورصورت می پذیرد درمقابل تربیت فرآیندی است که درآن، فرد انگیزه های عمل خود را درخود ، به نحو روشن وبارزملاحظه می کند . به بیان تمثیلی می توان گفت ، تفاوت تربیت با شبه تربیت ، مانند تفاوت جوشیدن چشمه با پرکردن استخری ازآب است. این هردو ازآب برخوردارند اما تفاوت درنوع برخورداری است. برخورداری ازدرون وبرخورداری ازبیرون. تربیت فرآیندی است که درآن سرانجام باید دردرون فرد تحولی رخ دهد واوبا انگیزه روشن بداند که چگونه رفتارکند چگونه فکرکند وچه ویژگی هایی داشته باشد. 4-مؤلفه نقاّدی : با وجود سه مشخصه پیشین ، انتظارمشخصه چهارمی را می توان داشت . هنگامی که تربیت مستلزم تبیین، به دست دادن معیارها وحرکت درونی استواربود ، بطور طبیعی مشخصه چهارمی یعنی نقاّدی، آشکارمی شود. براین اساس، یکی ازلوازم قطعی جریان تربیت، ظهورنقد نقاّدی است ، بخصوص ازناحیه متربی نسبت به مربی است. هنگامی که متربی حکمت اعمال ورفتارهای مطلوب درتربیت را شناخت ومعیارها را بازشناخت وخود نیز انگیزه درونی درحرکت خویش داشت، آمادگی نقاّدی نسبت به مربی وبطورکلی، نسل گذشته خواهد داشت به ویژه معیارها دراین امرنقش بارزی دارند ، زیرا آنها را می توان درهر موردی به کارگرفت و برحسب مطابقت موقعیت ها، با آنها به ارزیابی و داوری پرداخت . در این میان ، فرقی میان مربی ومتربی نیست . مربی ونسل تربیت کننده هم مشمول این قاعده است این ویژگی نیز تربیت را از شبه تربیت جدا می کند و در عادت، تلقین و تحمیل، چون معیاربدست داده نمی شود ، امکان نقد میسرنیست . نقاّدی یکی از مشخصه‌های مهم فرآیند تربیت تلقی می‌شود زیرا میتواند یکی از پارادوکس‌های جریان تربیت را رفع کند این پارادوکس به نحوزیرقابل بیان است .تربیت توسط نسل گذشته و برحسب دیدگاه آنان انجام می شود اما انتظار می رود نسل تربیت شده درشرایطی متفاوت با شرایط نسل پیشین، زندگی کنند اگر تربیت را به گونه‌ای توصیف کنیم که امکان نقد ونقاّدی درآن وجود داشته باشد ودرحقیقت این امربخشی از تربیت محسوب می شود، دراین صورت امکان نقدنسل گذشته فراهم می شود وهمین زمینه تغییر در نسل جدید را فراهم می کند وبه این ترتیب پویایی فرآیند تربیت تأمین می شود. هرچند معیارها را نسل گذشته به دست نسل نومی دهد اما چون تحقق معیارها ، آسان و زود یاب نیست فاصله آنها ازمعیارها روشن خواهد بود ونسل نو با دراختیار داشتن معیارها زمینه نقد را دراختیاردارد. نسل گذشته باید مشخص کند که درحال تربیت کردن است یا مشغول عادت دادن تحمیل وتلقین کردن ، زیرا با نظربه مؤلفه نقاّدی تربیت مستلزم چنین امری خواهد بود. اگرنقد را به حیطه اساسی تربیت وارد کنیم دیگرچنین نخواهد بود که مربیان به عنوان مظهر فضیلت ، تقوا و عدالت تلقی شود . مربیان به طور غالب، نگران آنند که اگرنقصیه ای درآنها مشاهده شود این برای تربیت ومحیط تربیتی آفت زا است. اما با نظر به عنصرنقاّدی، ضرورتی ندارد که مربی ازهمه نقصیه ها مبرا است.جریان تربیت به پایان نرسیده و مربی ومتربی ، هردو مشمول جریان تربیت هستند .( باقری ،1386: 68-62) شخصی که به وجود خدا وپیامبری حضرت محمد (ص) ومعاد شهادت بدهد مسلمان است واحکام اسلام از قبیل طهارت ، جوازازدواج واحترام اموال براو مترتب می شود لیکن صرف این عقاید واعتراف به آنها درتضمین سعادت دنیا وآخرت انسان کفایت نمی کند بلکه علاوه برآنها عمل به تکالیف نیزضرورت دارد. خدای سبحان برای تأمین سعادت دنیا وآخرت انسان برنامه کامل وجامعی را تنظیم نموده وبه وسیله پیامبر اسلام فرستاده است به بعضی از کارها امر کرده که واجب بوده وباید انجام بگیرند. پاره ای امورهم مستحب هستند که خوب است انجام بگیرد و بعضی دیگرمکروه اند که بهتراست ازآنها اجتناب شوند . اینها تکالیـفی هستـنـد کـه ازجـا نب خـدای سبـحان بـرعـهـده بندگان نهاده شده وآنها وظیفه دارند که درزندگی وتمام حرکات وسکنات خود این تکالیف را رعایت نمایند تا مسلمان واقعی باشند وازمنافع دنیوی واخروی اسلام برخوردارگردند. بنابراین آزادی فرد مسلمان ، در محدوده قوانین ومقررات اسلامی مقید می شود وچاره ای جزالتزام وتقید به ضوابط شرع ندارد البته این تقید نه تنها به زیان او نیست بلکه تضمین کننده سعادت واقعی او می باشد. بنابراین التزام به تکالیف شرعی وپرورش روح تعبد یکی ازامورمهمی است که باید والدین آن را جز برنامه تربیتی کودکان قراردهند وآنها را وظیفه شناس ومتعهد واهل عمل کنند. والدین این مهم را دردو مرحله انجام می دهند. مرحله اول: توجیه وتفهیم نسبت به ضرورت انجام تکالیف دینی. دراین مرحله سعی می‌کند در فرصتهای مناسب به مقداردرک وشعورکودکان نام خدا وپیامبر(ص) را با عظمت یاد کنند ومهربانی‌ها والطاف او را یادآور شوند . نعمت های فراوان الهی را دراین جهان وجهان آخرت بازگوکنند وبدین وسیله مهرومحبت خدای بزرگ دردل کودکان تثبیت نمایند . آنگاه به آنها تفهیم کنند که جعل و تدوین احکام الهی وارسال پیامبران نیزازالطاف خداوند وبرای تأمین سعادت دنیا وآخرت انسانهاست، پس انسانی که سعادت خویش را طلب می کند با ید به وظیفه دینی خویش پایبند باشد وازطریق شوق و رغبت به انجام تکالیف را درکودکان پرورش دهند. مرحله دوم : شروع به عمل وعادت کردن است . والدین دراین مرحله نباید درانتظارفرا رسیدن زمان بلوغ کودکان باشند بلکه باید ازاولین فرصتی که تمایل ورغبتی درکودک برای انجام تکالیف دینی مشاهده شد کارخود را شروع نمایند البته باید توان جسمی ومقداردرک وشعورکودک را همواره منظوربدارند. وانجام کارد شواری را براو تحمیل نکنند زیرا ممکن است موجب تنفراوشود، مثلاً وقتی درحرکات نمازازپدرومادرتقلید می کند و را تشویق نمایند اما به وضو وقرائت صحیح وادارنکنند، بلکه بگذارند تا زمان دیگری که استعداد انجام آنها را پیدا کند درآن زمان وضو گرفتن وقرائت حمد وسوره و خواندن نمازصحیح را به تدریج به او یاد دهند. آنگاه با لطف ومدارا او را به نمازخواندن تشویق نمایند . ازسن هفت – هشت یا نه سالگی اورا به نماز خواندن امرکنند و به هرطریق ممکن ازاو بخواهند که حتماً نمازبخواند. اگرپدرومادربه نمازاهمیت بدهند ودر اول وقت نمازخود را به خوبی ادا کنند کودکان نیزازآنها درس می گیرند. یکی ازاموری که به نماز خواندن کودکان کمک می کند این است که پدرومادردرنمازجمعه وجماعت ومجالس دینی شرکت کرده وکودکان را نیزبه همراه خود ببرند. بدین وسیله می توان کودکان را کم‌کم به نماز خواندن عادت داد وچنین افرادی غالباً تا آخر عمربه خواندن نمازملتزم خواهند ماند. عادت دادن کودکان به انجام سایر واجبات حتی انجام کارهای خیر، رعایت حقوق دیگران واجتناب ازمحرومات و کارهای زشت نیز باید از زمان قبل ازبلوغ شروع پایه گذاری شود. چنانچه تا زمان بلوغ یا بعد ازآن به تأخیر بیافتد. احتمال موفقیت کمتری خواهد بود.(امینی،1387: 298-295) 2-1-17- مفهوم تربیت دینی : د در یک جامعه اسلامی انتظارازخانواده های مسلمان آن است که فرزندان را « مسلمان ومؤمن» بارآورند. البته ، کلی گویی که درتربیت کودکان دردی را دوا نمی کند. در مسأله (چه باید کرد)؟ هرچه بیشتر سراغ مصداق های عینی و نمونه های جزئی برویم ، موفق‌تریم . تقید والدین به مراعات مسائل مذهبی می تواند برنامه‌های اسلام را در چشم انداز فرزندان زیبا و جذاب جلوه دهد و عملکرد نسنجیده و رفتار سوء آنان ، ارزشهای مکتبی را ازرونق واعتبار می اندازد مثلاً « آموزش نماز » یکی ازاین برنامه‌هاست که اولیاء دین به آن سفارش کرد ه اند. یاد دادن قرآن یازمینه سازی برای فرا گرفتن این کتاب آسمانی، وظیفه وحق دیگری به شمارآمده است . وقتی مادری افتخار می کند که کودکش انگلیسی یاد گرفته است یا به کلاس کامپیوتر می رود اگربه « قرآن آموزی» و« نمازخوانی» او هم افتخارکند. گرایش به معنویات را در جان فرزند ودر نهاد خانواده ریشه دارترمی کند ولی اگرخجالت بکشد چه؟ ... این است که گفته می‌شود کیفیت علمی و برخورد والدین با مقوله‌های تربیت مکتبی در جذب یا دفع فرزندان مؤثراست . حدیثی ازامام صادق (ع) می فرمایند: ما کودکانمان را ازهفت سالگی به روزه گرفتن دستورمی دهیم، درحدی که بتوانند ، تا نصف روز یا کمتروبیشترهرگاه تشنه وگرسنه شدند می گوییم افطارکنند. این کاررا برای این انجام می دهیم که به روزه عادت کنند وطاقت بیاورند. شما فرزندانتان را وقتی به نه سالگی رسیدند درحد ظرفیت توانشان به روزه تشویق کنید وچون تشنه شوند بخورند. این همان شیوه بسترسازی وآماده سازی برای مسلمان زیستن است که با تمهیدات وبرخوردهای تربیتی والدین انجام می گیرد، یعنی ایجاد شوق بری برنامه های دینی وکسب آمادگی برای انجام تکالیف واجب درزمان وشرایط خاص خودش، این گامی درجهت رشد معنوی فرزندان است وچه کسی بهترازپدرومادرمی تواند این نقش را ایفاء کند؟ ( محدثی،1389: 75) دست یافتتن به ایمان دینی نوجوان را دررسیدن به آرامش روان که ازنیازها وضرورت های این دوران است کمک می کند و اضطرابهای اورا فرومی نشاند. اساس تربیت دینی واخلاقی فرزند درخانواده ریخته میشود ازاین رو اولیاء گرامی اسلام به والدین توصیه کرده اند که فرزند را تحت مراقبت وکنترل تربیتی خود قرار دهند پیش از آنکه گمراهان او را از مسیر مستقیم هدایت دورسازند. پدر و مادر نباید فرزندان خود را به حال خود رها کنند بلکه باید او را درمواجهه با بحرانهای مختلف زندگی کمک کنند و زمینه رشد وتقویت ایمان مذهبی را برایشان فراهم سازند.(یوسفیان ،1386: 51) هرانسانی با فطرت خداپرستی متولد می شود وخداوند صفت خدا پرستی را درذاتش قرارمی دهد وبا سرشتش می آمیزد. ازاین روهرکس به سراغ معبود می رود هرچند بسیاری درتطبیق مصداق دچاراشتباه می‌گردندخدای‌منان درمورد سرشت خداپرستی انسانها فرموده است : « فِطرَةَ اللهِ الَتی فَطَرالنّاسُ عَلَیها» فطرت خدایی است که مردمان را با آن آفریده است . (روم : 30) رسول اکرم (ص)می فرمایند: « کُلُّ مَولودُ یُولِدُ عَلی الفِطرَةِ حَتی یَکُونُ اَبَواهُ یُهَوِدّانِهِ وَیُنَصِّّرانِهِ » هرنوزادی برفطرت خداپرستی متولد می شود تا آنگاه که پدرومادرش او را یهودی یا مسیحی می‌سازند. پرورش این فطرت وسرشت پاک برعهده والدین است. والدین باید بربیدار سازی وجهت دهی وپرورش این ودیعه خدایی بکوشند وآنان را چنان راهنمایی کنند که تمام شئون زندگی خویش را برپایه تعالیم دینی پی ریزی نمایندو با راهنمایی های سعادت بخش دینی را درتمام ابعاد زندگانی فردی و اجتماعی فرزندان وارد نمایند و« صراط مستقیم» را به آنان بشناسانند ودراین راه از آموزشهای عملی و تلقین وترغیب به تفکروتدبرکمک بگیرند وبدانند که بهره وری ازروشهای غیرمعقول وقهری باعث سرخوردگی فرزندان می شود. والدین آنگاه دلسوزحقیقی فرزندانند که بیش ازآنچه دراندیشه دنیای فرزندان خود هستند به فکر معنویات وآخرتشان باشند که سعادت ورستگاری این جهان نیزبدان وابسته‌ است. ( دست داده ،1379: 253) 2-1-18- ضرورت و اهمیت تربیت دینی : شاید کمترکسی درباره ضرورت ولزوم تربیت دینی شک کند زیرا با اندکی تفکرروشن می شود که سعادت انسان درگرو تربیت دینی است. تربیت دینی می تواند ارتباط آفریده با آفریدگاررا مستحکمتر کند و او را به پذیرش تعهد وقبول مسئوولیت وا دارد انگیزه بعثت انبیاء نیز دراصل برهمین هدف استواراست . درباره این آیات به طورصریح به تربیت دینی فرزندان پرداخته شده : « یا اَیُها الَّذینَ آمَنوا قُوا اَنفُسِکُم وَاَهلیکُم ناراً وُقودُها النَّاسُّ وَالحِجارَةُ» (تحریم:6) ای کسانی که ایمان آورده اید حفظ کنید خودتان را وخانواده تان را ازآتشی که هیزم آن انسانهای عصیانگر و طغیانگرهستند. و در آیه دیگرمی فرماید:« قُل اِنَّ الخاسِرینَ الَّذینَ خَسِروااَنفُسَهُم وَاَهلیهِم یَومَ القِیامَةِ» (زمر: 15) بگو زیانکاران واقعی کسانی هستند که سرمایه وجود خویش و بستگانشان را در روز قیامت از دست داده‌اند. اولیای گرامی اسلام نیز بر تربیت به طورعام وتربیت دینی فرزندان به طور خاص تأکید وتوصیه کرده اند. رسول خدا(ص) میفرماید: فرزندانتان را به سه ویژگی تربیت کنید : دوستی پیامبرانتان، دوستی اهل بیت او وقرائت قرآن. همان حضرت می فرمایند: به کودکان خود در هفت سالگی امرکنید که نماز بگزارند. امام صادق (ع) نیز از پدر بزرگوارشان نقل می کنند که فرمود: ما اهل بیت فرزندانمان را در پنج سالگی به نماز وامی داریم ولی شما فرزندانتان را در هفت سالگی به نمازوادارسازید.ودرحدیثی دیگر می فرمایند: بچه هفت ساله بازی کند ، هفت سال نوشتن بیاموزد وهفت سال حلال وحرام را بیاموزد . (یوسفیان ،1386: 14) 2-1-19- آغازتربیت دینی : تربیت دینی، به حقیقت ازروزگاران قبل ازتولد ، ومرحله انتخاب همسرشرو ع میشود مراقبت های دوران حمل آن را رنگ وصفا می بخشد وپس ازتولد والدین مستقیماًٌ به جهت دادن وساختن او می‌پردازند.ازهمان لحظه اول تولد، بعد ازبریدن ناف درگوش راست طفل اذان ودرگوش چپ اقامه خوانده می شود. و این به حقیقت ابتدای تربیت دینی درباره طفل است. درسنین بعدی گام به گام اقدامات دیگردرآموزش وپرورش دینی طفل به عمل می آید بطور اجمال طبق روایات قابل یادآوری است درسه سالگی آموزش جمله «لااله الاالله» درحدود سه سال وهشت ماهگی آموزش شهادت به رسول خدا درپایان چهارسالگی دورود برمحمد (ص) وآلش ودرپایان پنج سالگی آموزش دست چپ وراست، آموزش قبله، آموزش سجده درپایان شش سالگی واداربه نمازوآموزش رکوع وسجود درپایان هفت سالگی وشستشوی دست وصورت وخواندن نمازدر پایان نه سالگی، آموزش وضووامربه نمازو... مطرح است .کودک را ازهمان آغازدوران خردسالی باید به آداب دینی آشنا کرد. ودراوشوق ورغبت لازم برای اجرای برنامه های دینی پدید آورد. برنامه ها درهرزمینه اگرازهمان کودکی به صورت عادی درآید دیگربرای انجام آن جای اعمال زورونگرانی نیست. درعین حال حال برخی ازروایت نشان می‌دهد که اگرکودک ازحدود هفت سالگی نمازنخواند باید مورد بازخواست قرارگیرد. منتها کوشش والدین متوجه این امراست که سعی کند درانجام برنامه‌های دینی رنج وزحمتی برای کودک نباشد ودرنتیجه وازدگی ایجاد نشود. بدین نظرامام صادق(ع) می فرماید: ما کودکان خود را فرمان می دهیم که نمازظهروعصررا یکباره ونمازمغرب وعشاء را هم متوالیاً وبدون فاصله بخوانند تا نیازبه تجدید وضوو زحمت برای آنها نباشد . منظوراین است که گاهی روش غلط والدین درواداشتن کودکان به انجام برنامه های مذهبی موجب بدبینی ونفرت آنان درانجام برنامه های دینی درسنین بعد می‌شود. چه نارواست که پدر و مادر برای مقدس کردن فرزندان خردسال خود آنها را با خویش به جلسات مذهبی واحیاء ببرند وساعتهای طولانی او را مقید کنند که با دیگران بنشینند ومثلاً دعایی را زمزمه کنند . چه نارواست که پدری برای برنامه مستحبی طفل را به مضیقه اندازد وخواب وآسایش او را سلب کند. واداشتن طفل به چنین زمینه هایی موجبات وازدگی آنها از مذهب فراهم می کند. ( قائمی ،1363: 131) درپرورش دینی عمل ورفتاروالدین نقش عمده ای دارد. مهریکسان به فرزندان ،بوسیدن وابرازمحبت مساوی به دو کودک ، رعایت حق درجانبداری ازکودک به آنها درس عدالت وانصاف می دهد. شب زنده داریها ، دعاهای خیروالدین درباره دیگران ، حسابرسیها ، خیرخواهیها، طرز تفکروراه وروش زندگی را به کودک عرضه می کند. اینکه پدریا مادرنمازرا تند می خوانند یا کند، به مسائل مذهبی پایبند هستند یا نه ، واقعاً ازگناه ترسان است یا نیست، به حقیقت خدا را شاهد وناظردرعمل خویش می‌بیند یا نه درتربیت دینی کودک موثراست . ( قائمی ،1363: 133) کودک در محیط خانه با وعوامل انسانی متعددی تماس دارد که مهمترین آنها پدرومادرهستند. خانواده بهترین محیط برای تربیت کودک است. کودک وقتی زبان مادری را درخانه فرا گرفت ازطریق مکالمه وگفتگو افکاروآرای بنیادی ازافراد خانواده به او منتقل می شود ومعارف واطلاعات او هم سطح با افکارخانواده پیش می رود ودراعمال خود نیزبه تقلید از افراد خانواده می پردازد، ازاینرواگربسیاری ازاعمال روزمره انسانها را بررسی وتجزیه وتحلیل وریشه یابی کنیم خواهیم دید که بیشترآنها ازتربیت خانوادگی سرچشمه می گیرد. کودک دین خود را می پذیرد، ودر عقاید، اخلاق واعمال ازخانواده تأثیرمی پذیرد. (یوسفیان ،1386: 25) 2-1-20- اهداف تربیت دینی : هدفهای تربیت دینی را درسه محورهدف غایی ، کلی وتفضیلی می توان بررسی کرد .: 1- اهداف غایی : تربیت دینی قرب به حقیقتی است بی نهایت وجامع کمالات ارزشها که ازان به لفظ جلاله «الله » تعبییر می شود اوست که بی نهایت وکامل مطلق است ومی تواند محورتمام فعالیتهای آدمی شود. منظور از قرب کم شدن فاصله زمانی ومکانی نیست زیرا خداوند آفریننده زمان ومکان ومحیط برهمه زمانها و مکانهاست وبا هیچ موجودی نسبت زمانی ومکانی ندارد. «هَوالاَولُ وَ الآخِرُ وَ الظاهِرُ وَ الباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیم- وَ هُوَمَعکُم اَینَما کُنتُم وَاللهُ بِما تَعمَلُونَ بَصیر» (حدید :3-4) او اول است وآخروظاهراست وباطن وازهرچیز آگاه است واو با شماست هرجا که باشید پس بنابراین خداوند نسبت به آنچه انجام می دهید بینا وآگاه است . «وَاللهُ المَشرقُ وَالمَغربُ فَاَینَما تُولُوا فَثَّمَ وَجهُ اللهِ » (بقره :115) منظور قرب تکوینی به خداوند هم نیست، زیرا خدا احاطه وجودی برهمه آفریدگان وازجمله انسان دارد. « اِنَّهُ بِکُلُّ شَیءٍ مُحیط »( فصلت : 54) به درستی که خداوند برهمه چیز احاطه دارد. «وَنَحنُ اَقرَبُ اِلیهِ مِنکِم » ( واقعه : 85) وما نزدیکتریم به او از خودتان. بلکه منظورازقرب به خدا کمال است اکتسابی که تنها انسانهایی شایسته صلح درپرتو بندگی خدا وعبادت و پیمودن مسیرتکاملی خویش به آن می رسند. دراین مقام خویشتن را عین تعلق وارتباط به او می یابند وبرای خود وهیچ موجود دیگری استقلالی درذات وصفات وافعال نمی بینند وهیچ پیشامدی آنها را ازاین مشاهده باز نمی دارد. علوم ومشاهداتی که دراین مسیربرای انسان حاصل می شود . برمرتبه وجودی اش می افزاید و به تدریج جوهرذاتش را کاملترمی سازد و به حدی می رساند که با خدا همه چیزدارد وبی خدا هیچ. 2-اهداف کلی : این اهداف حد وسط هدف غایی واهداف رفتاری وجزئی اند. هدفهای واسطه ای مسیرحرکت انسان را تا حدی مشخص تروروشن ترمی کنند ومجموعه ای را تشکیل می دهند که ازبه هم پیوستن آنها پیکره هدف نهایی ساخته می شود. با توجه به اینکه تربیت دینی درصدد هدایت تعامل انسان با خدا، خود، دیگران وطبیعت است . اهداف کلی در چهار محورشایان بررسی است با این توضیح که ارتباط انسان با یک یا چند عامل مانع ارتباط او با دیگرعوامل نخواهد بود برای مثال ارتباط انسان با خویشتن، دیگران یا طبیعت ازجهتی ارتباط با خداوند نیزشمرده می شود. الف: برخی ازهدفهای تربیتی درارتباط با انسان با خدا عبارتند از: معرفت به خدا ، ایمان به آموزه های دینی، تقوا، عبادت وشکرگذاری خداوند. ب: برخی هدفهای تربیتی درارتباط انسان با خود عبارتند از: پرورش قو عقل واندیشه ، خود شناسی پرروش روح حقیقت جویی وفضیلت جویی وگرایش به فضایل اخلاقی. ج: پاره ای ازهدفهای تربیتی انسان با دیگران عبارتنداز: پیوند عملی با پیشوایان معصوم (ع) ، احترام به والدین، احترام به همنوع وپاسداشت حرمت انسانها ، پرورش روح اجتماعی ، اخوت ، تعاون وهمکاری، امانتداری ، وفا به عهد وپیمان ، صداقت ، حس نوع دوستی ، همدردی ، ایثاروفداکاری ومانندآن. د - از جمله هدفهای تربیتی در ارتباط انسان با طبیعت عبارتند از: شناخت طبیعت و بهره برداری صحیح از آن. 3- اهداف تفضیلی : برای اینکه بیشتروبهتربدانیم که متربیان خود را درچه جهتی می خواهیم سوق دهیم وآنان را ازوضع فعلی به کدام وضع وموقعیت جدید برسانیم ضروری است اهداف کلی به گونه ای جزئی تر و تفضیلی مشخص گردند.آنچه درساحت اخلاقی اسلام درباره الگوی اخلاقی اسلام و فضایل و کمالات انسانی مطرح می شود همه در اهداف تفضیلی تربیت دینی قرار می گیرند.(یوسفیان،1386: 19-17) 2-1-21- روش آموختن دین به فرزند: بدیهی است چنانچه فرزندی به حد تکلیف شرعی برسد ووالدینش عقاید انحرافی داشته باشند خود در انتخاب راه صحیح مسئوول است هرچند مورد آزارآنان قرارگیرد. چنانکه پدر مجوسی سلمان رحمةالله علیه صحابی گرانقدر رسول اکرم (ص) فرزندش را به جرم جستجوی دین حق زندانی نمود وغل و زنجیر بر پایش نهاد ولی علاقه وی به حق جویی افزون ترگردید. پدرومادری که خود عامل به احکام دین می باشند و سعی می‌کنند تا به واجبات عمل کنند وازمحرمات دوری گزینند به طور طبیعی به تعلیم و تربیت دینی فرزندان خود توجه دارند والدین باید به زبان ساده به تدریج وبدون اعمال فشار در کودک : الف: نگرش دینی مطلوبی به وجود آورند. ب: توجه او را به جهان آفرینش وآفریننده عالم جلب کنند. ج: او را درجریان ظهورانبیاء ودین ومذهب وضرورت پایبندی به دیانت قراردهند. د: به اوقرآن بیاموزند. ه: او را همراه خود به مسجد برند وبه خاطر اعمال دینی ازاوقدردانی نمایند. آموختن احکام دین وتشویق فرزند به استفاده ازرساله های عملیه‌ای که برای نوجوانان تدوین شده است باعث می شود دایره اطلاعات دینی او توسعه یابد. کودکان فطرت خدا جو دارند. و در آغاز نوجوانی مهیای رشد دینی وپذیرای تعلیم وتربیت مذهبی می‌باشند . پدران و مادران در این برهه باید به نحو محسوس تری مفاهیم پاک ونجس، حلال وحرام، محرم و نامحرم، گناه وثواب را با ذکرمصادیق به آنان تعلیم دهند وروش مواجه شدن با جنس مخالف را برای آنان توضیح دهند. این آموزش بـایـد دارای سیر طبیعی وآمیخته با نـرمش وتـفاهم باشد و در جریان آن از سرزنش وتحقیر در جهت پرروش احساس مذهبی وشخصیت دینی فرزندان اجتناب کنیم . فراهم کردن کتابهای دینی درباب تاریخ انبیاء، تاریخ اسلام و زندگی ائمه اطهار(ع) تفسیر قرآن و متونی از قبیل نهج البلاغه و صحیفه سجادیه وداستانهای دلپذیروآموزنده دینی برای فرزندان ازعوامل موثر در ساختن سیمای مذهبی آنان است . کودکان دریک کلام، عنصرهای پاکی ، پذیرش وصمیمیتند. بیشترازآنکه والدین چیزی را به آنها تفهیم کنند از پدیده ها تصوری درذهن ندارند خوب وبد همه چیز را ازوالدین فرا می گیرند وبه همان راهی که والدین دعوتشان کنند قدم می نهند. هرگاه امری ازجانب والدین ناخوشایند معرفی شود آنها نیزبدون هیچ تأمل که به واقع هنوزقدرت آن در وجودشان رشد نکرده آن را امری ناخوشایند می پندارند و نیز بالعکس ازاینروبسیاری از عادتها، احساسها واخلاقهای ثابت وزود گذردرپرتوتلاش ماست که درآنها شکل می‌گیرد.اگرپدرومادرفرزندان را با روحیه خداترسی پرورش دهند طبیعی است که درآینده افرادی خیرخواه، مسالمت جووسربه راه خواهند شد و اگر آزاد و بی قیدگذاشته شوند همچنان خام و هرزه بار می آیند. اما باید دانست که پرورش روحیه مذهبی درکودک مستلزم اموری است که درذیل به آنها اشاره شده است : نخست آنکه پدر و مادری که خود دربند اصول استواردین نیستند و در خانواده آنان ارزشهای دینی حکمفرما نیست هرگزنخواهد توانست فرزندانی خدا جو تربیت کند. اولین قدم آن است که محیط خانه جایگاه عرضه ضد ارزشها نباشد دیگرآنکه ازدین فقط به پاره ای اعمال خشک وبی روح اکتفا نشود. درحقیقت دین یک مجموعه است که بدون هماهنگی میان اجزای آن نمی توان با مراعات اصولی مختصرنتیجه مطلوبی به دست آورد. ( دست داده،1379: 255) استشهاد به آیه شریفه : «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنوا قُوا اَنفُسَکُم وَاَهلیکُم ناراً وُقُودهَا النَّاسُ وَالحِجارَةُ و...» (تحریم : 6) ای کسانی که ایمان آورده اید خود وخانواده خویش را ازآتشی که هیزم آن انسانهای عصیانگر و طغیانگر وسنگها هستند نگاه دارید. درروایات متعددی آمده است که قلمروآن حتی به مسایل فکری، مرامی و سیاسی هم کشیده می‌شود. سلیمان‌‌بن‌خالد می‌گوید به حضرت صادق(ع)عرض کردم: خانواده‌ای دارم که ازمن حرف شنوی دارند آیا آنان را به این امردعوت کنم ؟ (اشاره به فراخوانی به اهل بیت ودعوت به مرام تشیّع وولایت ) امام درپاسخ فرمودند: آری ، وانگاه آیه شریفه را تلاوت فرمودند وبه آن استدلال کردند. علامه مجلسی درذیل این حدیث: تحت عنوان « بیان » توضیحی دارد که سودمند است . حفظ خویشتن ازآتش را به این می داند که انسان با صبروشکیبایی درراه اطاعت خدا، ترک معصیت وبا پرهیزازپیروی شهوات و تمنیات نفسانی ، خود را ازعذاب نگه دارد وخانواده را نیزبا چهاربرنامه مصونیت ازآتش ببخشد: اول : دعوت آنها به اطاعت پرودگار دوم : آموختن فرایض وواجبات دینی به آنان سوم : نهی وبازداشتن آنان اززشتیها وقبایح چهارم: تشویق به واداشتن ایشان به کارهای خوب سپس می افزاید:آیه دلالت می‌کند که امر به معروف ونه از منکر نسبت به نزدیکان، مثل همسر و خدمتکاران و پدر و مادر و فرزندان و سایر بستگان برانسان واجب است و اینان در این مسأله مقدم بر دیگرانند. مجموعه این توصیه‌ها تکلیف یک مسلمان را درباره « تربیت مکتبی» خانواده و فضا سازی برای رشد باورهای دینی‌ و بهره‌گیری ازشیوه های جاذبه دارومشوق و خوشبین‌کننده در دعوت به اموردینی و پرهیز از آنچه مایه گریز، نفرت وبدبینی است ، روشن میسازد. ( محدثی ،1389: 91) شایسته است که والدین درتربیت دینی فرزندان خود ازاستمداد جویی ازعوامل غیبی دعا ونیایش، توسل، ذکرو مناجات به درگاه قاضی الحاجات غافل نشوند چه بسا یک دعای پدرومادرازسرسوزدرحق فرزند سرنوشت او را دگرگون سازد زیرا دعای آنان درحق فرزندان ازدعاهایی است که زود مستجاب می‌شود. از اینرو اگر می بینیم برخی در زمره صالحان و فرزانگان قرارگرفته اند با تأثیر از دعاهای پدر و مادر بدین مقام رسیده اند. معصومین (ع) عملاً این درس رابه ما آموخته اند وبرای سرنوشت آینده فرزندانشان ازخدا کمک خواستند وبه نیایش می پرداختند. مشاهده آداب دینی وعبادتهای مذهبی به ویژه نمازوالدین به طور منظم درهرشبانه روزکه به طورجدی بجا می آورند درذهن وروان کودک نقش می بندد ونوعی انس روحی نسبت به این اعمال وآداب دراو پدید می آورد با توجه به حس تقلید درکودک معمولاً مشاهده می شود که کودک ازحرکات والدین درحال نمازتقلید می کند وبرخی کلمات واذکاررا به طور شکسته وبسته تکرارمی کند این حرکات به تدریج کاملترمی شود و کودک گاهی درکنارپدرومادربه نمازمی ایستد، اگراین حرکات کودک با نوازش وتشویق والدین همراه شود بررغبت او افزوده شده خاطره شیرینی ازآنها درذهن وروانش باقی می ماند همین تأثیرات روحی و خاطرات شیرین درآینده کودک وجهت گیریهای بعدی او بسیار موثر است و در واقع نخستین سنگ بنای تربیت دینی و الهی کودک در این سالها گذاشته می شود.این فرصت از نظر ایجاد آمادگی روحی برای شکوفایی ایمان در نهاد کودک بسیار مغتنم و با ارزش است و والدینی که برای پرورش دینی کودکان خود اهمیت قائلند هرگزاین فرصت را از دست نمی‌دهند. خانواده‌هایی که ازفرصت دوران کودکی برای آموزش مسائل دینی وایجاداتش وعادت درانجام تکالیف دینی بهره نمی گیرند، دردوران بلوغ ونوجوانی با مشکلات جدی روبه رومی شوند زیرا کسی که انجام تکالیف دینی را تا مرحله نوجوانی یا جوانی وبزرگسالی به تأخیرانداخته است هرچند معتقد به موازین دینی باشد به علت نبود ممارست عملی وآمادگی روحی معمولاً نمی تواند به آسانی به احکام دینی عمل کند. ایجاد فضای معنوی ودینی درمحیط خانه، اگرفضای خانه با ارزشهای معنوی آمیخته باشد وپدرومادرخود ارزشهای الهی وتکالیف دین را درزندگی خویش جدی بگیرند وفضای خانه با تلاوت قران وذکرومناجات نورانی کنند کودکان به طور مستقیم وبه صورت مشاهده ای از این جو معنوی متأثرمی شوند وعلایق دینی درآنها به طورطبیعی پرورش می یابد. شرکت دادن کودکان در مجالس وومراسم دینی همراه بردن کودکان به مسجد هرچند درنمازجماعت شرکت نکنندیا مراسم عزاداری درماه محرم ویامناسبتهای مذهبی دیگرازقبیل شرکت در نماز عیدفطر و جشنهای مذهبی برای پرورش عواطف دینی آنان بسیارمفید است هرچند باید دقت کرد که اینگونه برنامه ها فراتر از طاقت و حوصله آنها نباشد وآنان را خسته نکند. به این نکته باید توجه داشت که احساس مذهبی ، از عمیق ترین احساسها وگرایشهای فطری درانسان است که اگرزمینه برای شکوفایی آن فراهم باشد به سرعت رشد می کند. گوش دادن به آیات قرآنی که با صوت وآهنگ زیبایی خوانده شود. حفظ سوره های کوتاه قرآن با توجه به قدرت حافظه فرزند. حفظ وفراگیری اشعاری که به طرز زیبا ولطیف مضامین دینی را در بر می‌گیرد.( یوسفیان ،1386: 46-45) تأثیر غذا بر رفتار و تربیت دینی واخلاقی انسان جای انکارنیست ازاینرو دین اسلام برای جلوگیری از پیامدهای ناگوار آن درباره تغذیه به مادران وفرزندان توصیه های فراوانی دارد که اگربه خوبی اجرا شود، از بروز بسیاری از مشکلات تربیتی پیشگیری خواهد شد. امروز بسیاری ازناهنجاریهای فردی واجتماعی براثرغذاهایی است که به گونه ای ازراه حرام به دست آمده است ودرخانواده ها به مصرف می رسد . کودکانی که با غذای حرام تغذیه می شوند ودوره حساس کودکی را به همین صورت سپری می کنند فطرت دینی خود را ازدست می دهند. رسول خدا (ص) درباره زنان باردار می فرماید: به زنان باردار در آخرین ماههای حاملگی خرما بخورانید تا فرزندانشان بردبارومتقی شوند. طبق این روایت خوردن خرما در دوره بارداری تـوسـط مادر به تـربیـت دیـنی کودک کمک می کند و او را متدین و با تقوا بارمی آورد. نخستین غذایی که کودک پس ازتولد ازآن تغذیه می کند شیر مادر است . شیرمادر از جنبه های گوناگون برکودک تأثیرمی گذارد وآنچه مهم است تأثیرات روحی آن است . درباره تغذیه از شیر مادر و چگونگی آن دستوراتی ازامامان معصوم (ع) رسیده است که قابل توجه است : امام علی (ع) می فرمایند: «درانتخاب دایه چنان تلاش ودقت کنید که درازدواج دقت می نمایید زیرا شیر طبیعت کودک را دگرگون می سازد». شخصیتهای بزرگ دینی واسلامی درآغوش پدران ومادران مؤمن ومتدین پرورش یافته اند. درباره شیخ انصاری نقل کرده اند، مادرش هیچ گاه بدون طهارت به ایشان شیرنداده است . مرحوم شیخ انصاری بر اثر این مراقبتها و تربیت درست خانوادگی به مقامی رسید که جهان اسلام و حوزه‌های علمیه شیعه تاکنون مدیون خدمات علمی وفرهنگی اویند.( همان ) درتربیت دینی فرزندان پاسخ به دوسئوال درباره والدین کمال اهمیت را دارا است : نخست آنکه ، آیا والدین خود مذهبی هستند یا نه ؟ درصورت مثبت بودن پاسخ باید دید آیا آنان عامل به مذهب هستند یا نه ؟ والدین مذهبی و عامل بدان باید بکوشند که راه و روش تربیت را درباره کودک به نحوصحیح اعمال دارند. مثلاً آنان درضمن ارتباط دادن کودک به خدا سعی دارند در رحمت نامحدود خدا با اوسخن گویند ومهروعلاقه پروردگاررا بگویند نه ازخشمش ازلطف اوسخن گویند نه ازا نتقامش .ازراه واداشتن او به مشاهده وسیردرآفاق وانفس ودیدن طبیعت به او نشان دهند که همه چیزرا خدا آفریده ودارای قدرت بی نهایت و علم بی نهایت است وازطریق محسوسات محیط او را با آفریدگار آشنا نمایند. ( قائمی،1363: 133) آموزش مفاهیم و دانستن یک چیزاست و پذیرش و عمل کردن به آن چیزدیگر.از اینرو آموزش آموزه‌های دینی برای کودکان اگرصحیح انجام پذیرد تنها نصف کارانجام شده ونصف دیگرشرایط وزمینه گرایش و درک وکاربرد عملی آن است رفتارمربی الگو ونمونه ای برای تجربه عملی کودکان است وتجارب مفید ایجاد شده ازسوی اطرافیان وهمسالان که درمحیط مدرسه ومنزل درموقعیت های طبیعی تعاملات وهمکاریهای گروهی ومراسم های اعیاد وعزاداری ها وشرایط ایجاد شده دریافت می‌نمایند.موجب شکل پذیری شخصیت وکسب روحیه معنوی وتقویت کننده‌ای برای دستیابی به ارزشهای بالاتر می شود . معمولاً می کوشند تا نکات ومسائل اخلاقی ودینی را درفرصتی کوتاه با روش گفتاری مستقیم وبا پند واندرزوبه صورت تذکرات مکرر، به کودکان منتقل ویا تحمیل کنند، غافل ازاینکه این کودکان هستند که خود باید شخصاً این رفتاررا دریافت کنند، دلایل وضرورت آن را بپذیرند وبا رغبت آن را درصحنه عمل به کارگیرند، نه اینکه دستورهای اخلاقی ودینی را درفرصت کوتاهی ما به آنها تکیه کرده وبه اجباربقبولانیم . خطابه های لفظی فراوان در شرایط نامناسب کارساز نیست وهرگزروش استدلال منطقی را به کودک نمی آموزد . حتی اگربا منطق واستدلال همراه باشد. چون نتیجه تحمیلی دارد وعامل آن اقتداروفشاربیرون است لذا با تغییرشرایط زمان ، رفتارکودکان به حالت اول برمی گردد. ( فرهادیان ،1388: 58) آموزش آداب ورفتارصحیح زندگی همان آموزش دین است. یعنی اگرطفل روش صحیح زندگی کردن را دردین آموخته باشد به حقیقت تربیت دینی پیدا کرده است واین سخن بدان نظرکه دین درشعاع عملش را ه و رسم زندگی دراین دنیا وطریق ادامه آن را درسرای دیگرنیزشامل است. والدین درتربیت وتعلیم دینی کودکان مسئوولیت مستقیم برعهده دارند وموظفند به آنها تعلیم دین را یاد دهند ، اصول اعتقادی را درذهن و فکرشان ر اسخ کنند برنامه زندگیشان براساس دستورات دین رنگ وفرم دهند. تعالیم مذهبی واخلاقی بیش از هرکس وهرچیز برعهده خانواده است نه مدرسه و مساجد و جلسات. این امرازطریق والدین امکان پذیراست ازآن بابت که رفتارکودکان تصویری ازرفتاروالدین است و روش عملی پدر و مادر بهترین الگوی اوست . تعالیم ودستورات دینی شامل دو بخش می شود، بخشی که شامل اعتقاد وایمان ورابطه با آفریدگاراست و بخش دیگرکه شامل اعمال ورفتارآدمی وروابط با دیگران است. طبعاً آن کسی که پرورش دینی یافته هردوجنبه را ملحوظ ومورد نظردارد والدین مسئوولیت دارند که این دوجنبه را به طفل بیاموزند واو را واداربه رعایت آن کنند. ( قائمی ،1363: 130) 2-1-22- مراحل پذیرش دین درفرزند: تربیت دینی وپذیرش مقررات دینی درکودکان ونوجوانان درسه مرحله ممکن است شکل گیرد: مرحله نخست: کودکان ، پذیرش قوانین و مقررات دینی، ارزشها و ضد ارزشها ورفتارهای خواسته شده از سوی والدین ومربیان را درذهن خود، براساس پیامدهای جسمانی وآنی ارزیابی می کنند و در واقع منشاء پذیرش وگرایش ویا اطاعت از قوانین دینی براساس احساس خوشایندی (لذت) ویا نا خوشایندی (دردوالم) آنی است که کودک آن را احساس ودرک می کند. دراین مرحله توجهی به معنا وارزش اعتباری واهمیت اعتقادی معیارهای دینی ندارد بلکه ازدیدگاه او حق وناحق ، درست ونادرست ، خوب وبد ، براساس آثارو پیامدهای ملموس جسمانی ارزیابی می شود، زیرا پدرومادرویا مربی درمقام تسلط واقتدارهستند . ازاین رو پذیرفتن واطاعت کردن ازصاحبان اقتدارواحترام به افراد معتبروقدرتمند ، مهمترین شاخص این مرحله است که کودک درتحلیل نهایی وعلت یابی منطقی دلیل اطاعت ازقوانین ومقررات دینی را اجتناب ازتنبیه (دوری از درد الم) و نزدیک شدن به احساس خوشایندی ( آرامش ولذت ) تلقی می کنند. مرحله دوم : پذیرش قوانین ومقررات دینی را براساس انتظارات پدر، مادر، مربی، گروه واجتماع انجام می دهد. در واقع ، توجه بیشتربه تأیید دیگران یعنی اقتدارگروه است نه قدرت بدنی آنها دراین مرحله ، مقررات را نا آگاهانه برای اجتناب ازنکوهش وانتقاد جمع وگروه می پذیرد. برای او عملی درست وصحیح است که مطابق با خواسته گروه باشد وتوجه به اقتدارجمعی وگروهی است نه پیامدهای آنی آن. بیشترتوجه به خواسته ها جمعی گروه ، یعنی مورد قبول جمع واقع شدن وحفظ موقعیت اجتماعی دلیل انجام کارواطاعت است . براساس یک نوع وفا داری متقابل جمعی ومورد تأیید قرارگرفتن ، انگیزه کارها شکل می گیرد. تفاوت آن با مرحله قبلی دراین است که درآنجا اقتدارفردی حاکم بود ودراینجا اقتدارجمعی وگروهی و اجتماعی حاکم بردیدگاه ورویکرد کودک است . مرحله سوم : تربیت دینی وپذیرش مقررات براساس انتخاب واعتبارشان ازدیدگاه فکری ورویکرد درونی، مورد قبول خود فرد است نه به سبب اقتدارمربی ویا گروه که خارج از تحمیل شده باشد دراینجا فرد درگرایش و اطاعت ازارزشها ومقررات دینی نه توجهی به سلطه واقتدارمربی وجوحاکم دارد ونه توجه به مقبولیت و پذیرش درگروه وجمع بلکه نفس عمل ونفس ارزشها وقوانین دینی برای فرد مقبولیت ومطلوبیت دارد واوبر اساس انتخابی آگاهانه وآزادانه به پذیرش وگرایش به اصالت ارزشهای دینی رسیده است وعلت وعمل ورفتار، علاقمندی وتصمیم گیری آگاهانه اوست . این نوع تربیت دینی وگرایش به پذیرش ومقررات دینی ، پایدارترین واصیل ترین شکل تربیت واطاعت از مقررات دینی است. اعتقاد وایمانی است که ماندنی ، چون علت خود فرد است ورویکرد درونی است . برخلاف دومرحله قبل ( اقتدارفردی وگروهی ویا جوحاکم وموقعیت درجمع) که عامل اطاعت پیروری عامل بیرونی است. تربیت وپذیرش واطاعت درمرحله سوم، ریشه دراعماق دل وجان آدمی دارد واین نوع گرایش و پذیرش مقررات دینی با طیب خاطربه عمل منجرمی شود ، چون کسی حضور داشته باشد چه نداشته باشد . اگر شرایط بیرونی هم تغییرکند سفرد ازقبول وعمل به عقیده وگرایش ارزشهای دینی خود دست بردارنیست اصولاً زمانی که به پذیرش آموزه های دینی تن درمی دهد آن را قلباً پذیرفته ودرزندگی رعایت می کند که دلایل و نتایجی را که درپس این دستورها وقوانین نهفته است بفهمد ودرک نماید. در مرحله اول پیامدهای زودگذروآنی مورد نظراست وعلت ترس ازتنبیه وجذب لذت واحساس خوشایندی است ودرمرحله دوم ، ترس ازدست دادن موقعیت درجمع گروه ومیل به رغبت به احساس خوشایندی در جمع وگروه است. ولی درمرحله سوم ،عامل پذیرش واطاعت ازقوانین وآموزه ها دینی نه ترس ازاقتدارفرد ویا گروه وازدست دادن موقعیت است ونه احساس خوشایندی برای مقبولیت درجمع بلکه درشرایط آزاد ودورازهرگونه اجبار، تهدید وتطمیعی برجوی کاملاً معنوی وهمراه با فرد خودآگاهانه آن رفتاررا انتخاب می کند وبه ارزش آن پی می برد وگرایش پیدا کرده وبه عمل مبادرت می ورزد. فرد احساس می کند که باید با دیگران آنچنان رفتارکند که تمایل دارد که با وی رفتارنمایند. با عقل ومنطق، اهمیت ، ارزش وضرورت اجرای آموزه های دینی را درک می کند واین درک و گرایش بطور طبیعی به عمل می پیوندند . با چنین رویکرد تربیتی، آموزش فضایل اخلاقی ودینی تنها لفاظی ساده ویک سویه والدین نیست بلکه درموقعیت مناسب با شناخت رشد وتحول روانی وذهنی کودک درفضایی سرشاراز احترام به شخصیت فرد با تکیه براحساس ارزشمندی خود ودرک عمیقی وگرایش ریشه داروپایه دار می رسد ودرعمل منجربه گرایش دینی ورشد وتبلورشخصیت انسان می گردد. اصول مفاهیم دینی و ارزشهای انسانی باید متناسب با مراحل رشد ذهنی ودرک وفهم کودک ازطریق کاربردهای عملی درموقعیتهای ،طبیعی زندگی درخانه ومدرسه آموخته شود وقبل ازحصول اطمینان ازدرک وفهم نباید انتظارداشت که کودکان به گونه ای رفتار نمایند که ما بزرگسالان می‌خواهیم . بنابراین نمی توان قبل ازاینکه کودک ازجهت ذهنی ، عقلی وعاطفی ، آمادگی درک مفاهیم دینی را داشته باشد وبتواند بین واقعیتهای ملموس ویا عملیات تفکر تمایزی قائل باشد . آنان را مثلاً برای دروغگویی یا گفتارمتناقض ویا رفتار آگاهانه خلاف دین، ملامت کرد زیرا بیشتر اظهارات و رفتار کودکان دراین سنین برای جلب توجه دیگران انجام می گیرد نه ازسوء نیت وخبث باطن . مبانی تربیت وتبعیت ازآموزه های دینی کودکان مستلزم درک پیامدهای علمی ودرخود ودیگران است. بنابراین کودکان درمقام تربیت وتعلیم راستگویی ، دروغگویی ، تقلب ، نظم وانضباط و... باید نقش وپیامدهای عملی آنها را نیزدرموقعیت طبیعی وواقعی و درقالب داستانهای جالب و مفید تاریخی بیاموزند و آموزش تنها درمحیط کلاس ، آن هم به صورت خطابی کارسازنیست، بلکه کودکان را باید درموقعیت طبیعی وبه صورت عملی با گروه همسال خود درجوّی مناسب وبا حفظ احترام ازطریق بحث گروهی راهنمایی کرد تا خود درعمل ، ضرورت ولذت اجرای آموزه های دینی را حس ودرک کرده وبدان معتقد وپایبند شوند. (فرهادیان ،1388: 58-79) 2-1-23- ویژگی های تربیت دینی : 1-اصلاح خویش – در حد تربیت دینی ، تربیت ابتدا ازخود مربی شروع می شود . دین ، ایمان بدون عمل را نمی پذیرد وسخنی را که گوینده اش بدان عامل نباشد به شدت نکوهشمی نماید .«أتَامُرونَ النَّاسَ بُالبِّروَتَنسَونَ اَنفُسَکُم » (بقره : 44) آیا امر می کنید مردم را به نیکی وفراموش می کنید خودتان . ودرجای دیگرمی فرماید: « یا اَیَها الَّذینَ آمَنوا لِمَ تَقُولونَ ما لاتَفعَلون- کَبُرَمَقتَاً عِندَاللهِ اَن تَقَُولوا ما لا تَفعَلُون » (صف : 2-3) ای کسانی که ایمان آورده اید چرا سخنی می گوید که عمل نمی کنید – این کارموجب خشم عظیم نزد خداست که سخنانی یگوید که عمل نمی کنید. برخلاف تربیت غیردینی که گاه مربیان آن واعظان غیرمتعّظ وعالمان عمل اند ، درتربیت دینی ، مربیان نمونه اعلای تربیت وکمال واخلاص اند واین حقیقت یکی ازبزرگترین امتیازات تربیت دینی برتربیت غیردینی است . 2-ضمانت اجرایی – ازمهمترین امتیازات تربیت دینی وجود ضمانت اجرایی منحصربه فردی چون« ایمان به خدا» است، وقتی ایمان به عنوان نیرویی معنوی وزوال ناپذیردرقلب مؤمن جای می گیرد تمام موانع وسختیها را ازپیش پای او برداشته ، تحول عظیم درونی وکاربسیارمشکل « خود سازی» را ساده وممکن می سازد. دست پروردگان مکاتب الهی به کمک همین نیروی عظیم معنوی برتمام موانع ومنافع شخصی وامیال نفسانی پیروزشده ، سد پولادین میان اندیشه وعمل را به سادگی می شکنند ودرصحنه پیکارومجاهدت همیشگی ، بی هیچ دغدغه ای پیروزمندانه مبارزه می کنند. 3-راه حلها وبرنامه های علمی ، ازدیگرامتیازات تربیت دینی ارائه راه حلها وبرنامه های صحیح وعلمی برای تربیت است راه حلهای که مبتنی برشناخت دقیق فطرت و وجود انسان را تأمین کننده کلیه نیازها ودربرگیرنده همه ابعاد وجودی است که قابلیت تحقق واجرا دارد. 4-همه جانبه بودن (جامعیت وشمول) برنامه تربیت دین برخلاف برنامه های فرهنگ بشری هرگز محدود به یک یا چند بعد خاص ازوجود انسان نیست ، تربیت یافتگان مکاتب بشری یا فیلسوف اند یا دانشمند ، عارف ، قهرمان سخنور، جوانمرد، بخشنده ومانندآن ، ولی دست پروردگان مکتب الهی ازشخصیت کامل وجامع وچند بعدی برخوردارند ودریک کلام آنها مظهرهمه صفات انسانی وفاقد هرگونه صفات منفی هستند. درچنین مکتبی انسانهایی همانند علی ، فاطمه ، زینب ، حسن وحسین علیهم السلام وسلمان ومقداد به وجود می آیند که تجسم عینی وانسانهای آرمانیند.( یوسفیان ،1386: 17) چنین به نظر میرسد که آغازین قدم والدین در جهت تربیت دینی با ید ،«دین با وری»باشد .خرد سالان و نوجوانان درهر سن و مو قعیت با ید با عمق جان دریا بند که زندگی فقط روز را به شب رساندن نیست بلکه درپس این تلاشها همتی والاترباید داشت وبه راه پرارج ترقدم نهاد. « پرفسوریونگ» روانشناس آمریکایی می گوید:دو سوم بیمارانی که از سراسر دنیا به من مراجعه می کنند افراد مرفه و تحصیل کرده ای هستند که درد بی دینی و پوچی آنها را رنج می دهد . از این رو برای قدم نخست باید اهمیت دینی و پایبندی به اصول اخلاقی انسانی برای فرزندان ما روشن شود باید بدانند که همه نابسامانی های عصر حاضر که مورد ناخرسندی آنان است از انجا ناشی می شود که دین همه ابعادش در زندگی مردم وارد شده است . دزدی ، تجاوز به حقوق دیگران ، قتل وجنایت ونامردی همه از آثار بی دینی است کسی که در شبانه روز پنج وقت خوشیتن را در محضر پروردگار آسمان و زمین می بیند دست به جنایت وخیانت نمی زند وبه دزدی رو نمیکند از این رو است که خداوند متعال می فرماید : « وَامُر اَهلِکَ بِالصَلوةِ وَاصَطبر عَلَیها» ( طه :132) خانواده ات را به نماز سفارش کن و بر انجام آن شکیبایی بورزند. البته نباید از یاد برد که تا نوجوان به سن بلوغ نرسیده است وی بر همه تکالیف دینی اجبار کرد بلکه باید با مهربانی و برانگیختن اشتیاق در وی او را به تمرین واداشت . اینکه پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : ما پیامبران از سوی پروردگار مامور شده ایم تا با مردم به اندازه فهم و درکشان سخن گوییم، ناظر بر همین معنا است چه این که لازمه هدایت دیگران آن است که آنها سخن ما را درک کنند وبپذیرند . (دست داده ،1379: 258) فرزندان را به گونه ای باید رشد داد که عزت والدین باشند .امام سجاد در فرازی از حق فرزندان چنین فرمودند :« فَاعمَل فی اَمرِهِ عَمَلَ المُتَزّینِ بِحُسن اَثَرِهِ عَلیه فِی عاجِلِ الدُنیا» با فرزندت آنچنان رفتار کن که اثر نیکویی تربیت تو ، مایه زیبایی و جمال اجتماعی او شود . زیاده روی در محبت موجب خود پسندی می گردد و یکی دیگر از آثار شوم آن طفیلی بار آمدن کودک است که نمی تواند به خود متکی باشد دارای عزت نفس گردد . پدران باید در دوران کودکی احساس استقلال و اعتماد به نفس را در کودکان خود بپرورند تا در مقابل مشکلات استوار ومقاوم باشند این موضوع را در سخنان لقمان حکیم به فرزند ش مشاهده می کنیم که امام صادق (ع) می فر مایند : عن الصادق(ع) قال: قَالَ لُقمانُ یا بُنَّیَ أن تَادَّبتَ صَغیراً اِنتَفَعَت بِهِ کَبیراً وَ مَن عَنّی الَادَبُ اِهتَمَّ بِهِ وَ مَن اِهتَمَّ بِهِ تَکَلَّفَ عَمَلُهُ وَ مَن تَکَلَفَ عَمَلُهُ اِشَتَدَّهَ لَهُ طَلَبَهُ اِدرَکَ بِهِ مَنفَعَةَ : امام صادق (ع) فرموده است که لقمان به پسر خود چنین گفت : ای فرزند اگر در کودکی ادب آموختی در بزرگی از آن بهره‌مند خواهی شد کسی که ، قصد ادب آموزی دارد بر آن همت می گمارد وآن کس در آموختن ادب همت کند و به زحمت فرا گرفتن علوم تربیتی تن می دهد و آنکه جداً در راه طلب قدم بردارد سر انجام به مقصود می رسد و منافع آن عائدش خواهد شد «یا بُنَی الزِم نَفسَکَ التَؤدة فِی اُمورِکَ وَ صَبّرِ عَلی مَؤناتِ الاَخوانِ نَفسِکَ فَإنَ اَرَدَت أن تَجَمعَ اَعَزَّ الدُنیا فَاقطَع طَمَعکَ مما فِی اَیدِی النّاس فَاِنَّما بَلَغَ الاَنبیاءُ وَ الصدیقُونَ مابَلَغُوا بِقَطعِ طَمَعِهِم» : فرزند عزیزم همواره نفس خود رابه ادا وظایف شخصی وانجام کارهای خویش الزام کن و جان خود را در مقابل شدائدی که از ناحیه مردم می رسد به صبر و بردباری وادار نما. اگر مایلید در دنیا به بزرگترین عزت و بزرگواری نائل شوی از مردم قطع طمع کن و به آنان امیدوارمباش پیامبران ومردان الهی با قطع امید از مردم به مدارج عالیه خود نائل شدند . در این دستورات لقمان حکیم به فرزندش ، روح اعتماد به نفس و قطع طمع از آن چه که در دست مردم است برای مستقل بار آمدن فرزندان را به عنوان کمال تربیتی فرزندان بیان می کند . « وَاَما حَقّ وَلَدِکَ فَتَعَلَّم اِنّهُ مِنکَ وَ مُضافُ اِلَیکَ فِی عاجِلِ الدُنیا بِخَیرِهِ وَ شَرِّهِ وَ إنَّکَ مَسئولُ عَما وَلَیتَهُ مِنَ الاَدبِ وَ والدَلالَةِ عَلی رَبِهّ وَ المَعونَةِ لَهُ عَلی طاعَتِهِ فِیکَ وَفِی نَفِسِهِ فَمُثابٌ عَلی ذلِکَ وَ مُعاقِبٌ فَاَعمَل فِی أمِرِهِ عَلی المُتَزَینِ بِحُسنِ أثَرِهِ عَلَیهِ فِی عاجِلِ الدُّنیا المُعَذِرِ اِلی رَبِّه فِیما بَینَکَ وَبَینَهُ بِحُسنِ القَیامِ عَلَیهِ وَ الاخذ لَه مِنه وَ لا قُوَةَ اِلّا بِالله» و اما حق فرزندت این است که بدانی او از تو ووابسته به تو است .در زندگی دنیا خیر وشرش با تو است و تـومسئولیت سرپرستی او را از حسن تربیت و راهنـمایی او بر خـدای عـزوجـل و کمک او بر طاعـت وفـرمان بـرداری خدا در مورد تو و درمورد خودش به عهده داری .سپس در صورت انجام این مسئولیت ثواب می بری و در صورت کوتاهی کیفر می شوی سپس درباره او گونه ای نیک عمل کن که خوبی اثر او بر دنیا مشهود ودر پیشگاه پروردگار عذری بین تو و او باشد به سبب سرپرستی خوبی که از او کردی ونتیجه ای که از او گرفتی و کمکی جز از ناحیه او نیست نکاتی که حضرت سجاد (ع) در این قسمت حقوق درباره فرزندان تذکر می فرمایند عبارتند از: -1پدر فراموش نکند که فرزند از او و وابسته به او است و درد نیا خیر وشرش نیز مربوط به پدر است . 2- مسئولیت ادب و حسن تعلیم وتربیت و راهنمایی او به سوی اطاعت خداوند نیز مربوط به پدر است. 3-نسبت و به آثار عمل درباره فرزند نباید غفلت ورزد که در مقابل خوبی ، ثواب ودر مقابل بدی کیفر خواهد دید . 4-به گونه ای دررشد و کمال او بکوشد هم در مقابل فرزند و هم در پیشگاه خداوند دارای عذر موجه باشند .( مشایخی ،1383: 355-365) 2-2- مروری برتحقیقات مشابه : 2-2-1- تحقیقات انجام شده در داخل کشور: علوی (1385) در تحقیقی تحت عنوان نگرش ورفتاردینی دانشجویان دانشگاه باهنرکرمان انجام داده ایشان در این تحقیق به این نتیجه دست یافت که: برای نگرش دینی دربعد شناختی 96% بعد عاطفی 93% بعد پیامدی 54% ودرمورد رفتاردینی معادل 36% ازنظرات پاسخگویان درحد مطلوب بوده است. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که بین نوع دانشکده، جنسیت، وضعیت تأهل، معدل دیپلم، با رفتار دینی رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین بعد شناختی، بعد عاطفی وبعد پیامدی نگرش دینی با رفتار دانشجویان رابطه معنی داری وجود دارد. علوی(1388) : درتحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه میزان احساس شادی با نوع رفتاردانشجویان مختلف دانشگاههای شهرکرمان به این نتیجه دست یافت که با افزایش رفتارهای علمی ، هنری ، اخلاقی ودینی دانشجویان میزان شادی درآنان افزایش می یابد. علوی (1385): درتحقیقی تحت به عنوان بررسی رفتاردینی وعوامل مرتبط باآن درنوجوانان دبیرستانهای کرمان اینگونه گزارش داد که 2/92% دانش آموزان رفتاردینی مطلوبی را ازخود نشان می‌دهند. و همچنین بین رفتاردینی ونوع مدرسه وجنسیت دانش‌آموزان رابطه معنی داری وجود دارد ولی بین رفتاردینی دانش آموزان وپایه تحصیلی آنان رابطه معنی داری وجود ندارد. عسکری ، احدی ، مظاهری ، عنایتی ،حیدری (1386) درتحقیقی تحت عنوان رابطه بین شادکامی ، خود شکوفایی،سلامت روان وعملکرد تحصیلی با دوگانگی جنسی دردانشجویان دختروپسرواحد علوم تحقیقات مرکزاهوازبه این نتایج رسیده اند که بین متغییرهای شادکامی ودوگانگی جنسی، بین خود شکوفایی ودوگانگی جنسی، بین سلامت روان ودوگانگی جنسی، بین شادکامی وخود شکوفایی، بین شادکامی وسلامت روان، بین خود شکوفایی وسلامت روان روابط معنا داری به دست آمد .( 001/0> P). ولی بین عملکرد تحصیلی با دوگانگی جنسی ، بین شادکامی با عملکرد تحصیلی ، خود شکوفایی با عملکرد تحصیلی وسلامت روان با عملکرد تحصیلی رابطه معناداری مشاهده نگردید.(001/0< P). درضمن روابط بین متغییرها با توجه به تفکیک جنسیت مورد بررسی قرارگرفت که با توجه به نتایج به دست آمده بین شادکامی ودوگانگی جنسی دردانشجویان پسررابطه معنا داری مشاهده نگردید. (001/0< P) ولی بین شادکامی و دوگانگی جنسی در دختران رابطه معناداری مشاهده گردید. (001/0> P) همچنین بین سلامت روان ودوگانگی جنسی وخود شکوفایی ودو گانگی جنسی ونیزبین عملکرد تحصیلی ودوگانگی جنسی در دختران وپسران به تکفیک حنسیت رابطه معنا داری مشاهده نگردید. (001/0< P) ازسوی دیگرببن شادکامی وخود شکوفایی ونیزبین شادکامی وسلامت روان وبین خود شکوفایی وسلامت روان هم دردختران وهم درپسران رابطه معنا داری مشاهده گردید. . (001/0> P). ولی بین شادکامی و عملکرد تحصیلی ، بین خود شکوفایی وعملکرد تحصیلی ونیزبین سلامت روان وعملکرد تحصیلی هم دردختران وهم درپسران رابطه معنا داری مشاهده نگردید. (001/0< P). نوری (1387) درتحقیقی تحت عنوان عوامل خانوادگی مرتبط با دیانت دانش آموزان دختردبیرستان های شهررفسنجان ، به این نتایج رسید : 1- دیانت دانش آموزان ووالدین آنها درسطح مطلوبی قرارداشت. 2-بین دیانت والدین وفرزندان رابطه معنی داری وجود داشت . 3-بین دیانت دانش آموزان وروابط عاطفی موجود درخانواده رابطه معنی داری وجود داشت . 4-بین دیانت دانش آموزان واقتصاد خانواده درنمونه مورد بررسی رابطه معنی داری یافت نشد. 5-بین دیانت دانش آموزان وتحصیلات والدین در نمونه مورد رابطه معنی داری یافت نشد. علوی (1379) درتحقیقی تحت عنوان بررسی رفتار وعملکرد دینی نوجوانان سالهای اول ، دوم وسوم دبیرستان های شهرکرمان به این نتایج دست یافت. 1-بین رفتاروعملکرد دینی دانش آموزان سالهای اول ، دوم وسوم تفاوت معنی داری وجود ندارد. 2- رفتاروعملکرد دینی دانش آموزان درمدارس دولتی بیشترازغیرانتفاعی بوده است . 3- رفتاروعملکرد دینی دانش آموزان دختربهترازپسران بوده است . 4-میانگین نظرات پاسخ دهندگان درمورد رعایت هفتاد وچهارمؤلفه دینی 8/63 درصد بوده است که وضع نامطلوبی را نشان می دهد. رنجبر(1387) درتحقیقی تحت عنوان تأثیردیانت برشادی دانش آموزان مدارس دخترانه مقطع راهنمایی ودبیرستان ناحیه 2 شهرکرمان به این نتایج دست یافتند: 1-میزان دانش دینی دانش آموزان پایین، نگرش دینی دانش آموزان مثبت ورفتاردینی آنها تا حدی مناسب به دست آمد. 2-میزان شادی دانش آموزان نسبتاً زیاد است . 3-دانش دینی برشادی دانش آموزان موثرنیست. 4- نگرش ورفتاردینی دانش آموزان برشادی آنها تأثیردارد. 5- دربین عوامل فردی مقطع تحصیلی دانش آموزان بردانش دینی آنها، معدل دانش آموزان بردانش دینی ، رفتاردینی وشادی آنها ، همچنین پایه تحصیلی وسن دانش آموزان بررفتاردینی آنها تأثیردارد. میرلوحی، مولوی وآنش پور(1386) درتحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین جوعاطفی خانواده وخلاقیت دانش آموزان کلاس چهارم وپنجم دبستان شهراصفان ، به این نتایج دست یافته اند که بین خلاقیت دانش آموزان با پاسخ دهی عاطفی ومشارکت عاطفی رابطه معنا داری وجود دارد. (5 0/0>P) بین خلاقیت وسایرزیرمقیاسهای جوعاطفی خانواده رابطه معنا داری وود نداشت همچنین خلاقیت دردختران به طور معنا داری بیشترازخلاقیت درپسران بود (5 0/0>P) ازمتغییرهای جمعیت شناسی، متغیرمعدل با خلاقیت رابطه معناد داری داشت. (1 0/0 P) بین سایرمتغییرهای فضای منزل ، نوع منزل ، شغل پدرومادر، تعداد اعضای خانواده ، ترتیب تولد با خلاقیت رابطه معنا داری مشاهده نگردید. جاویدی (1379) به نقل ازمیرلوحی، مولوی، آتش پور، (1386) به برسی رابطه جو عاطفی خانواده و خلاقیت درکودکان پیش دبستانی پرداخت. نتایج تحقیق وی نشان داد که جوعاطفی خانواده آزادمنشانه با خلاقیت رابطه معنادار ومثبت داشت جوعاطفی خانواده مستبدانه با خلاقیت رابطه منفی ومعنا دارنشان داد ورابطه خانواده آزاد منشانه وخلاقیت معنا دارنبود. 2-2-2- تحقیقات انجام شده درخارج ازکشور: دراوائل دهه ( 1980) گروه پژوهشی مؤسسه علمی بهداشت روان آمریکا رابطه بین اضطراب وفعالیت دینی را دریک نمونه 3000 نفری مورد بحث قرارداد. نتیجه حاصله نشان داد که افرادی که مرتباً به کلیسا می روند عملاً میزان بسیارپایین تری ازاختلالات نا آرامی را تحمل می کنند که به طور مرتب شرکت نمی کنند ویا آنان که هیچ وابستگی دینی ندارند. که از(1995) رابطه بین مقابله دینی وعزت نفس را دریک نمونه بزرگ غالباً مسیحی مورد بررسی قرارداد وبه این نتیجه رسید که اشخاصی که درمقابله شدیداً متکی به دین هستند سطوح بالایی از عزت نفس را دارا بودند . او نتیجه گرفت که احساس خود اتکایی درآنهایی که تعهد دینی بسیارکمی دارند کمتراست . جکینز واسمیت، (1991) (به نقل ازعلوی، 1377 : 55) تحقیق مبنی برناهمگونی زناشویی ومشکلات رفتاریکودکانه انجام داده اند. هدف ازاین مطالعه بررسی روابط خانوادگی وارتباط آن با مشکلات رفتاری و عاطفی کودکان بوده است . نتایج این بررسی روشن نمود که عدم تفاهم بین والدین مهمترین عامل پیش بینی کننده مشکلات عاطفی – رفتاری کودکان براساس قضاوت خود والدین وکودکان می باشد.همچنین تنشهای پوشیده بین والدین واختلاف در امرتربیت کودکان به طورمعنی داری درارتباط با مشکلات رفتاری کودکان بوده است . میلگرام (1990) موقعیت خانوادگی را ازعوامل اساسی درتحقق توانایی ذاتی انسان می داند . او به تحقیقاتی استناد می کند که نشان داده اند که رفتارونگرش والدین وکمیت وکیفیت علاقه های آنها و نحو ارتباط با فرزندان دررشد توانایی آنها کاملاً مؤثراست . پالرما وپندلتون ( به نقل آرگایل، 1382) دریافتند که هنگامی که تجارت مذهبی درحال دعاو ونیایش رخ می دهند احساس سلامتی وخوشحالی دربالاترین حد قراردارد. میلر( به نقل مرزیه وپناهی ، 1384) رابطه بین مذهب وعزت نفس را مثبت ورابطه بین مذهب با اضطراب وافسردگی را منفی بدست آورد. پالرما ویندلتون (به نقل شهبازی ، 1375) درمورد نقش مذهب درسلامت روان انجام شد به این نتیجه رسیدند که اعتقادات مذهبی ونمازخواندن به طورقوی و مستقیم درارتباط با روشهای متعدد احساس شادی مثل احساس رضایت کامل اززندگی شادی ورضایت خاطر می بابند. همچنین دریافتند که این احساس رضایت اززندگی با تجربیاتی که درطی نمازخواندن به دست آمده است مثل احساس نزدیک شدن به خدا، ارتباط بیشتری دارد تا با تعداد دفعات نمازخواندن .کمپل وهمکارانش (1996) در پژوهشی، شاخص‌های کم رویی، عزت نفس وخلاقیت را در مورد 64کودک پیش دبستانی مورد بررسی قراردادند نتایج تجزیه وتحلیل تحقیق آنها حاکی از رابطه مثبت میان عزت نفس وخلاقیت است ولی ارتباط بین کم رویی وخلاقیت منفی می باشد. روشندل (1378) به نقل ازمیرلوحی ، مولوی، آتش پور(1386) درپژوهشی عوامل مؤثربرخلاقیت وموانع آنرا بررسی وبیان می کند که خلاقیت کودکان هنگامی که روابط ومناسب اجتماعی امنی داشته باشند و نگران مسائل اجتماعی وروابط آنها نباشند بیشترشکوفا می شود. نجارپوراستادی (1388) درتحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه جوعاطفی خانواده ، خود پنداره ، عزت نفس وپایگاه اقتصادی اجتماعی برشکل گیری هویت جوانان به این نتایج دست یافتند که افرادی دارای جوعاطفی خانوادگی مساعد، خودپنداره مثبت عزت نفس بالا وپایگاه اقتصادی – اجتماعی بالا داشته و از نظرشکل گیری هویت بهترازسایرین هستند. همچنین معلوم شد که جنسیت ودانشجوبودن یا نبودن آزمودنیها درشکل گیری هویت آنها تأثیری ندارد وبا افزایش سن ، هویت یابی آنها نیزبیشترمی شود. جوادی نژاد(1380) به نقل از(عسکری ، احدی ، مظاهری ، عنایتی ، حیدری (1386) درتحقیقی به بررسی رابطه بین جوعاطفی خانواده وسلامت روان با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دخترپرداخت نتایج به دست آمده نشان دادند که بین سلامت روان دانش آموزان با عملکرد تحصیلی وهمچنین بین جو عاطفی خانواده وسلامت روان دانش آموزان دختررابطه معنا داروجود دارد. دو محقق درآمریکا به نامهای دولاهایت ومارکز درسال 2005 میلادی با 72 خانواده بسیارمذهبی مسلمان، مسیحی ویهودی مصاحبه هایی را انجام دادند. این مصاحبه ها ، مبسوط، عمیق وتحلیلی بود، آنها به این نتیجه رسیدند که این خانواده ها ، عواملی مانند توکل به خدا ، حل تعرضات روحی با دعا، انجام اعمال ومراسم مذهبی، بخشودن یکدیگر، پرهیز ازگناه وهمچنین ایثاروفداکاری را ازمسائلی مهم در تسریع رشد معنوی فرزندان دانسته اند. این دو محقق ، کودکان ونوجوانان از10 تا 20 ساله این خانواده ها را نیز مورد سنجش وسئوال قرار دادند. نتایج نشان داد که رفتارهای مذهبی وهمچنین عادات مثبت درکودکان ونوجوانان خانواده هاس مذهبی ، بیشترازکودکان ونوجوانان خانواده های غیرمذهبی است. کودکان ونوجوانان مصاحبه شونده اذعان داشتند که گرایشات معنوی ومنش اخلاقی آنها ، غالباً به علت آموزه های والدینشان وارائه الگوهای رفتاری مناسب ازسوی آنهاست . جدول 2-1- تحقیقات انجام شده در داخل کشور ردیفمحققسال انجام تحقیقعنوان تحقیقنتایج اصلی تحقیق1علوی1385نگرش و رفتار دینی دانشجویان شهیدباهنر کرمانبین نوع دانشکده با جنسیت، وضعیت تأهل، معدل دیپلم با رفتار دینی رابطه معنی‌داری وجود دارد بعد شناختی، بعد عاطفی و بعد پیامدی نگرش دینی با رفتار دینی دانشجویان رابطۀ معنی‌داری وجود دارد.2علوی1388بررسی رابطه میزان احساس شادی بانوع رفتار در دانشجویان مختلف دانشگاههای شهر کرمانبا افزایش رفتارهای علمی، هنری اخلاقی و دینی دانشجویان میزان شادی آنان افزایش می‌یابد.3علوی1379بررسی رفتار دینی و عوامل مرتبط با آن در نوجوانان دبیرستانهای کرمانبین رفتار دینی و نوع مدرسه و جنسیت دانش‌آموزان رابطه معنی‌داری وجود دارد ولی بین رفتار دینی دانش‌آموزان و پایه تحصیل آنان رابطه معنی‌داری وجود ندارد4عسکری احدی و همکاران1386رابطۀ بین شادکامی، خوشکوفایی، سلامت روان عملکرد تحصیلی با دوگانگی جنسی در دانشجویان دختر وپسر واحد علوم و تحقیقات مرکز اهوازبین متغیرهای شادکامی ودوگانگی جنسی, بین خودشکوفایی و دوگانگی جنسی، بین سلامت روان و دوگانگی جنسی، بین شادکامی و خودشکوفایی بین شادکامی و سلامت روان بین خود شکوفایی و سلامت روان روابط معناداری است.5نوری1387عوامل خانوادگی مرتبط با دیانت دانش‌آموزان دختر دبیرستانهای شهر رفسنجانبین دیانت والدین و فرزندان رابطه معناداری وجود داشت.بین دیانت دانش‌آموزان و روابط عاطفی موجود درخانواده رابطه معناداری وجود داشت.6علوی1379بررسی رفتار و عملکرد دینی نوجوانان سالهای اول و دوم و سوم دبیرستانهای شهر کرمانبین رفتار و عملکرد دینی دانش‌آموزان سالهای سال، دوم و سوم تفاوت معناداری وجود ندارد. رفتار و عملکرد دینی دانش‌آموزان در مدارس دولتی بیشتر از غیرانتفاعی بوده است.رفتار و عملکرد دینی دانش‌آموزان دختر بهتر از پسران بوده است.7رنجبر1387تأثیر دیانت بر شادی دانش‌آموزان مدارس دخترانه مقاطع راهنمایی و دبیرستانهای ناحیه 2 کرمانمیزان شادی دانش‌آموزان نسبتاً زیاد است. میزان دانش دینی دانش‌آموزان پایین ، نگرش دینی دانش‌آموزان مثبت و رفتار دینی آنها تا حدی مناسب به دست آمد.8میرلوحی مولوی و آتش‌پور1386بررسی رابطه بین جو عاطفی خانواده و خلاقیت دانش‌آموزان کلاس چهارم و پنجم دبستان شهر اصفهانبین خلاقیت دانش‌آموزان با پاسخدهی عاطفی و مشارکت عاطفی رابطه معناداری وجود دارد. بین خلاقیت و سایر زیر مقیاسهای جو عاطفی خانواده رابطه معناداری وجود نداشت. همچنین خلاقیت در دختران به طور معناداری بیشتر از خلاقیت در پسران بود. 9جاویدی به نقل از میرلوحی، مولوی، آتش‌پور1379رابطۀ جو عاطفی خانواده و خلاقیت در کودکان پیش دبستانیجو عاطفی خانواده آزاد منشانه با خلاقیت رابطه معنادار و مثبت داشت.جو عاطفی خانواده مستبدانه با خلاقیت رابطه منفی و معنادار نشان داد.10روشندل به نقل ازمیرلوحی، مولوی ، آتش‌پور1378عوامل مؤثر بر خلاقیت و موانع آنخلاقیت کودکان هنگامی که والدین روابط و مناسبات اجتماعی امنی داشته باشند و نگران مسائل اجتماعی و روابط آنها نباشند بیشتر شکوفا می‌شوند.11نجارپور استادی1388بررسی رابطه جو عاطفی خانواده، خودپنداره، عزت نفس و پایگاه اقتصادی اجتماعی بر شکل گیری هویت جوانانافراد دارای جو عاطفی خانوادگی مساعد، خود پندارۀ مثبت، عزت نفس بالا و پایگاه اقتصادی- اجتماعی بالا داشته و از نظر شکل‌گیری هویت بهتر از سایرین هستند.12جوادی نژاد به نقل از عسکری احدی و همکاران1380بررسی رابطۀ بین جو عاطفی خانواده و سلامت روان با عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان دختربین سلامت روان دانش‌آموزان با عملکرد تحصیلی و همچنین بین جو عاطفی خانوده و سلامت روان دانش‌آموزان دختر روابط معناداری وجود دارد.13معتمدی وپورنصیری1383رابطه انواع جوهای عاطفی خانواده با عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان دختر و چسر شهرکرددانش‌آموزانی که از ارتباط گرم و صمیمانه با والدینشان برخوردارند از عزت نفس و عملکرد تحصیلی بهتر و بالاتری برخوردار هستند بین عملکرد تحصیلی فرزندان و جو عاطفی خانواده رابطه معناداری وجود داشت بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ارتباط وجود داشت.14بهبهانی1380بررسی رابطه دینداری و سعادتمندی که نمونه آن دانشجویان دانشگاههای دولتی شهر تهرانبین مؤلفه‌های مختلف دینداری و مؤلفه‌های مختلف سعادتمندی رابطه وجود دارد. جدول 2-2- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور ردیفمحققسال انجام تحقیقعنوان تحقیقنتایج اصلی تحقیق1میلر به نقل از مرزیه و پناهی1384رابطه بین مذهب و عزت نفسرابطه بین مذهب و عزت نفس را مثبت و رابطه بین مذهب با اضطراب را منفی به دست آورد.2پالرما و پندلتون به نقل از شهبازی1375نقش مذهب در سلامت رواناعتقادات مذهبی با احساس شادی و رضایت کامل از زندگی رابطه قوی و مستقیم دارد.3کمپل و همکارانش1996رابطه کم‌رویی و عزت نفس و خلاقیت درکودکان پیش دبستانیرابطه مثبت میان عزت نفس و خلاقیت ارتباط بین کم‌رویی و خلاقیت منفی4گروه پژوهشی مؤسسه علمی بهداشت روان آمریکا1980رابطه بین اضطراب و فعالیت دینی در یک نمونه 3000 نفریافرادی که مرتب به کلیسا می‌روند عملاً میزان بسیار پایین‌تری از اختلالات و ناآرامی را تحمل می‌کنند که به طور مرتب شرکت نمی‌کنند یا آنان که هیچ وابستگی دینی ندارند.5کراز1995رابطه بین مقابله دینی و عزت نفس در نمونه بزرگ مسیحیاشخاصی که شدیداً متکی به دین هستند سطوح بالایی از عزت نفس را دارا بودند و همچنین احساس خوداتکایی در آنهایی که تعهد دینی بسیار کمی دارند کمتر است. 6جکینر و اسمیت به نقل از علوی1991ناهمگونی زناشویی و مشکلات رفتاری کودکانعدم تفاهم بین والدین مهمترین عامل پیش‌بینی کننده مشکلات عاطفی- رفتاری کودکان براساس قضاوت خود والدین و کودکان می‌باشد.7میلگرام1990رابطه موقعیت خانوادگی در تحقق تواناییهای ذاتیرفتارو نگرش والدین و کمیت و کیفیت علاقه‌های آنها و نحوه ارتباط با فرزندان در رشد تواناییهای آنها کاملاً مؤثر است.8دولاهایت مارکُز2005مصاحبه با 72 خانواده بسیار مذهبی مسلمان، مسیحی و یهود بررسی عوامل تسریع رشد معنوی فرزندانرفتارهای مذهبی و همچنین عادات مثبت در کودکان و نوجوانان خانواده‌های مذهبی بخشی از کودکان و نوجوانان خانواده‌های غیرمذهبی است. کودکان و نوجوانان مصاحبه شونده اذعان داشتند که گرایشات معنوی آنها به علت آموزه‌های والدینشان است. خلاصه و جمع‌بندی: در این فصل به مبانی نظری رفتار دینی والدین و روابط عاطفی موجود در خانواده و خودشکوفایی فرزند اشاره شد. در ابتدا به اهمیت خانواده وهدف از تشکیل خانواده پرداخته و سپس بیان گردید که والدین باید آمادگی لازم و خودساختگی تربیتی و دینی جهت تربیت هر چه بهتر و عمیق‌تر فرزندان داشته باشند تا خانواده و فرزندان مایه سکون و آرامش یکدیگر کردند و دیگر اینکه اعضای خانواده اگر رفتار صمیمانه و منطقی و روابط عاطفی در حد اعتدال داشته باشند هم خود و هم فرزندان با لذت و شناخت بیشتری که در ابتدا از خانواده گرفته شده است می‌توانند به کشف استعدادهای خود بپردازند. و یکی از مقوله‌هایی که در تربیت فرزند حائز اهمیت است رفتار دینی والدین می‌باشد، چرا که الگوپذیری فرزند در ابتدا از والدین صورت می‌گیرد و گرفتن پیامهای تربیتی گفتار ، رفتار و حتی پندار والدین را در بر می‌گیرد. و در مجموع به نظر می‌رسد که رفتار دینی والدین وروابط عاطفی موجود در خانواده منجر به تأمین آرامش و روحیه شناخت و به فعلیت رساندن تواناییها و استعدادهای فرزند می‌شود. و در پایان دیدگاه محققان داخل و خارج کشور تا آنجا که مقدور بود نیز در این رابطه آورده شد. مدل تحلیلی: 1028700152400پرورش فطرت خداپرستی و دین‌جویی00پرورش فطرت خداپرستی و دین‌جویی 448564070421500445770029946600046863007016750034290004545965خودشکوفایی دانش‌آموزان00خودشکوفایی دانش‌آموزان4572006136640به فعلیت رساندن تواناییها و استعدادهادی بالقوه00به فعلیت رساندن تواناییها و استعدادهادی بالقوه297180050507900012573005869940خلاقیت00خلاقیت285750050412650012573005593715شادابی00شادابی28575005022215003429005365115حس همدردی00حس همدردی28575005022215003238505117465احساس نیاز به خلوت و تنهایی00احساس نیاز به خلوت و تنهایی7524754879340پرهیز از خود محوری و مسأله مدار شدن 00پرهیز از خود محوری و مسأله مدار شدن 285750050222150011049004612640پذیرش خود و دیگران و طبیعت 00پذیرش خود و دیگران و طبیعت 2857500479361500-1143003698240محیط گرم و صمیمی منحر به روان شاد و دل آرام و وابستگی عاطفی خانواده نسبت به یکدیگر می‌شود 00محیط گرم و صمیمی منحر به روان شاد و دل آرام و وابستگی عاطفی خانواده نسبت به یکدیگر می‌شود 28575003126740003429003469640جلوگیری از افراط و تفریط00جلوگیری از افراط و تفریط28575003126740003238503221990هماهنگی و همکاری والدین از لحاظ رفتار با فرزند 00هماهنگی و همکاری والدین از لحاظ رفتار با فرزند 28575003126740007524752983865 توجه به همه نیازهای جسمی و روحی فرزند 00 توجه به همه نیازهای جسمی و روحی فرزند 285750031267400011049002717165 محبت و مهر بین اعضای خانواده 00 محبت و مهر بین اعضای خانواده 285750028981400044577004612640متغیر ملاک 00متغیر ملاک 44577003012440متغیر ملاک 00متغیر ملاک 395287534696400034480502917190روابط عاطفی موجود در خانواده00روابط عاطفی موجود در خانواده285750050222150021717001574165متغیر تعدیل گرجنسنوع مدرسهپایه تحصیلی 00متغیر تعدیل گرجنسنوع مدرسهپایه تحصیلی 40005008235950020669251170940عمل00عمل248412011614150023907751161415002057400885190شناخت00شناخت24955501047115002743200970915 دین 00 دین 866775656590آموزش از طریق عمل به دین در منزل 00آموزش از طریق عمل به دین در منزل 309562555181500286702555181500866775266065خودسازی والدین00خودسازی والدین287655042799000296227575565003457575466090رفتار دینی والدین00رفتار دینی والدین4457700475615متغیر پیش‌بین00متغیر پیش‌بین20193001047115ایمان 00ایمان فهرست منابع قرآن کریم آزمندیان، علیرضا (1384): تکنولوژی فکر. تهران: پدیده فکر. آزمندیان، علیرضا. (1385): تکنولوژی فکر 2. تهران: پدیده فکر. احمدی، علی اصغر، (1374): روانشناسی شخصیت از دیدگاه اسلام. تهران: امیرکبیر. امینی، ابراهیم. (1387): اسلام و تعلیم و تربیت. قم: بوستان کتاب. بازارت، ملانی. (1388): عزت نفس سالم. ترجمه آرام نیا و حسینی. تهران: پیکان. بازرگان، عباس.(1383):ارزشیابی آموزش (مفاهیم، الگوها و فرایند عملیاتی). تهران:سمت باقری، خسرو. (1386): نگاهی دوباره به تربیت اسلامی. جلد دوم. تهران : مدرسه. برادشاو، جان. (1386): خانواده (تحلیل سیستمی خانواده) . (ترجمه مهدی قراچه‌داغی). تهران: لیوسا بهشتی، احمد. (1382): خانواده درقرآن. قم: بوستان کتاب. پرینگل، میاکلمر.(1386): نیازهای کودکان. (ترجمه ایجادی و شافعی مقدم). تهران: رشد. تبریزی، غلامرضا و مرضیه و طی خواه. (1387): پرورش هوش و خلاقیت کودکان. مشهد: صیانت. جی. الیاس، موریس، ای توبیاس، اسیون و برایان اس فرید لندر. (1387): پرورش هوش هیجانی نوجوانان . (ترجمه فیروزه کاووسی). تهران: رشد. جمعی از نویسندگان. (1375): روانشناسی رشد 2 با نگرش به منابع اسلامی. قم: سمت چوپرا، دیباک (1385): هفت قانون معنوی برای والدین . (ترجمه گیتی خوشدل). تهران: پیکان حجتی، سیدمحمدباقر. (1358): اسلام و تعلیم و تربیت. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی خلیلی شورینی، سیاوش. (1375): روش تحقیق در علوم انسانی. مؤسسه انتشارات یادواره کتاب خاکی، غلامرضا. (1379): روش تحقیق در مدیریت. مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی حداد عادل، غلامعلی . (1359): خانواده در اسلام. تهران: نهضت زنان مسلمان حسینی، داودد. (1389): روابط سالم در خانواده . قم: بوستان کتاب. دست داده، زین‌العابدین . (1379): پرورش جسمی و روح کودک. قم: امیر. دلشاد تهرانی، مصطفی. (1376): سیری در تربیت اسلامی. تهران: ذکر. رجبی ، محمود. (1388): انسان شناسی. قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) رستمی نسب، عباسعلی. (1388): فلسفه تربیتی ائمه اطهار(ع). کرمان: دانشگاه شهیدباهنر. رشیدپور، مجید. (1372): آشنایی با تعلیم و تربیت اسلامی. تهران: انجمن اولیاء و مربیان سادات، محمدعلی.(1372): راهنمای پدران و مادران. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی سالاری فر، محمدرضا. (1385): خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی . قم: پژوهش حوزه و دانشگاه. سیف، علی‌اکبر. (1384): روانشناسی پرورشی. تهران: آگاه ساغروانی و غیور. (1388): معنویت، خودشکوفایی و هوش معنوی در محیط کار. فصلنامه علمی- پژوهشی- تخصصی گروه مدیریت دانشگاه امام رضا(ع). شماره ششم. شرفی، محمدرضا. (1371): با فرزندن خود چگونه رفتار کنیم؟ تهران: جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران. شریعتمداری، علی. (1369): روانشناسی تربیتی. تهران: امیرکبیر. طباطبایی، سیدمحمدحسین.(1356): آموزش دین. (جمع‌آوری سیدمهدی آیت‌اللهی). قم: جهان آرا. علوی، سیدحمیدرضا. (1379): بررسی رفتار دینی و عوامل مرتبط با آن در نوجوانان دبیرستانهای کرمان. مجله تربیت اسلامی. علوی، سیدحمیدرضا. (1385): نگرش و رفتار دینی دانشجویان دانشگاه شهیدباهنر کرمان . مجله علوم تربیتی و روانشناسی. سال سوم. علوی، سیدحمیدرضا (1388): بررسی رابطه میزان احساس شادی بانوع رفتار در دانشجویان مختلف دانشگاههای شهر کرمان. دو فصلنامه علمی پژوهشی تربیت اسلامی . شماره 9 علوی. سیدمحمود رضا. (1387): رنج‌ها هدیه‌های الهی. قم: انصاریان. عسکری، پرویز، احدی، حسن و همکاران.(1386): بررسی رابطه بین شادکامی، خودشکوفایی، سلامت روان و عملکرد تحصیلی با دوگانگی جنسی در دانشجویان دختر و پسر واحد علوم و تحقیقات مرکز اهواز. مجله علوم تربیتی9، شماره 33 عمیدی، علی. (1378): نظریه نمونه‌گیری و کاربردهای آن. جلد اول. تهران: مرکز نشر دانشگاهی فرهادیان ، رضا. (1388). آنچه والدین باید بدانند. قم: بوستان کتاب ـــــــ . (1374): تربیت برتر. قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قائمی ، علی. (1363): خانواده و تربیت کودک. تهران: امیری. ـــــــ . (1364): پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان . تهران: امیری ـــــــ.. (1367): نظام حیات خانواده در اسلام. تهران: انجمن اولیاء و مربیان. ــــــ . (1370): زمینه تربیت. تهران :امیری کاشفی، محمدرضا.(1388): آیین مهرورزی. قم: بوستان کتاب. کریمی، عبدالعظیم. (1376): حکمتهای گمشده در تربیت. تهران: تربیت گنجه‌ای ، حمزه.(1386): ارزشیابی شخصیت. تهران: ساوالان. لباف، فریبا. (1385): حقوق فرزندان ازنظر قرآن و سنت تهران: زهد لاجوردی، گیتی. (1384): پنجره‌ای به سوی بهشت با عشق. تهران: قوانین مازلو، آبراهام اچ . (1367): انگیزش و شخصیت (ترجمه احمد رضوانی) . مشهد: آستان قدس رضوی. مشایخی، قدرت اله. (1383): حقوق از دیدگاه امام سجاد(ع). قم: انصاریان. میرلوحی، فخرالسادات، حسین مولوی و سیدحمید آتش‌پور. (1386): رابطه بین جو عاطفی خانواده و خلاقیت دانش‌آموز کلاس چهارم و پنجم دبستان شهر اصفهان. دانش و پژوهش در روانشناسی بشماره 31 نادری، عزت‌اله و سیف نراقی، مریم. (1379): روانشناسی تحقیق و چگونگی ارزشیابی آن در علوم انسانی. تهران: بدر نجارپور استادی، سعید. (1387): رابطه جو عاطفی خانواده، خودپنداره، عزت نفس و پایگاه اقتصادی، اجتماعی بر شکل‌گیری هویت جوانان .مجله اندیشه و رفتار دوره سوم. شماره 9 نوری، مهدیه. (1387): عوامل خانوادگی مرتبط با دیانت دختر دبیرستانهای شهر رفسنجان. پایان‌نامه کارشناسی ارشد، چاپ نشده، بخش علوم تربیت دانشگاه شهیدباهنر کرمان. نیک‌خو، مهدی. (1387): گلبرگ زندگی. قم: بوستان کتاب هارتلی بروئر، الیزابت. (1388): ایجاد انگیزه در کودکان . (ترجمه احمد ناهیدی) تهران: رشد یوسفیان، نعمت‌اله. (1386): تربیت دینی فرزندان . قم: زمزم هدایت.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

مرجع دانلود بهترین فایل های آموزشی و تحقیقی دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید