صفحه محصول - شادکامی در روانشناسی و رابطه آن با متغیرهای دیگر

شادکامی در روانشناسی و رابطه آن با متغیرهای دیگر (docx) 30 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 30 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

-19050-28575000 دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس گروه روانشناسی رشته روانشناسی بالینی عنوان: فهرست مطالب TOC \o "1-3" \h \z \u 2-4-مبانی شادکامی PAGEREF _Toc28425935 \h 13 2-4-1- روان شناسی بالینی شادکامی PAGEREF _Toc28425936 \h 15 2-4-2- تعیین کننده های شادی و رضایت از زندگی PAGEREF _Toc28425937 \h 20 2-4-3- وضعیت تأهل و شادکامی PAGEREF _Toc28425938 \h 22 2-4-4- محیط و شادی PAGEREF _Toc28425939 \h 23 2-4-5- روابط اجتماعی و شادکامی PAGEREF _Toc28425940 \h 24 2-4-10- وضعیت سلامتی و شادکامی PAGEREF _Toc28425941 \h 24 2-4-6- شادکامی و امید PAGEREF _Toc28425942 \h 25 2-4-7- جنسیت و شادکامی PAGEREF _Toc28425943 \h 26 2-5- پیشینه تحقیق PAGEREF _Toc28425944 \h 26 2-5-1- پیشینه داخلی PAGEREF _Toc28425945 \h 27 2-5-2- پیشینه خارجی PAGEREF _Toc28425946 \h 30 شادکامی یکی از شش هیجان بزرگ یعنی تعجب، ترس، خشم، شادکامی، تنفر، و نگرانی است. آیزنک (1945) شادکامی را به عنوان برون گرایی پایدار در نظر گرفت. تعریف مفهومی سازگاری اجتماعی : سازگاري اجتماعي به معني سازش شخص با محيط اجتماعي است كه اين سازگاري ممكن است به وسيله وفق دادن خود با محيط يا تغيير محيط اطراف جهت ارضا ي نيازها وانگيزش هايش ايجاد شود(کمپل،2009). 2-4-مبانی شادکامی شادکامی یک پدیده کاملاً طبیعی است که پیدایش آن در همه انسان ها نمادهای یکسانی ندارد همچنین عوامل متعددی می توانند در پیدایش شادی دخالت داشته باشند.این عوامل می تواند مجموعه ای از عوامل بیرونی مثل رنگ، منطقه جغرافیایی،تغذیه و یا هر چیز دیگر باشد ویا نتیجه عوامل درونی و پیدیده های مربوط به روابط انسانی باشد.اما همه محققان معتقدند که روابط انسانی در پیدانش شادکامی مهم ترین نقش را ایفا می کند(اکبرزاده و حقیقی،1386). شادکامی حالتی ذهنی است .در زبان عامیانه اصطلاح شادکامی را هم برای احساسات ناپایدار و هم برای درک پایدار ارزش زندگی به کار می برند.شادکامی به میزان ارزیابی مثبت کیفیت زندگی کنونی هر فرد اطلاق می شود.به عبارت دیگر اینکه فرد تاچه حد روند زندگی کنونی اش را دوست دارد.اصطلاحاتی که هم معنی با شادکامی هستند عبارتند از: رضایت از زندگی که معنی مشابهی دارد و اغلب به جای عبارت شادکامی به کار می رود. اما مزیت عبارت رضایت از زندگی نسبت به عبارت شادکامی،این است که عبارت اول بر ویژگی ذهنی و درونی این مفهوم تاکید دارد.واژه شادکامی برای اشاره به وضعیت خوب برونی هم به کار می رود. اصطلاح دیگر «خوشبختی درونی» است.این عبارت هم می گوید که خود شخص است که خوشبختی اش را برآورد می کند،اما مشخص نیست که فرد دقیقاً چه چیزی را براورد می کند این اصطلاح نه تنها برای رضایت از زندگی به طور کلی به کار می رود بلکه ناراحتی ها و حالات خلقی گذرا را هم در برمی گیرد. مفهوم شادکامی به معنای یک ارزیابی کلی از زندگی است. پس این مسئله که زندگی"هیجان انگیز"است نشان نمی دهد که زندگی «شاد» است. چون ممکن است که در زندگی هیجان زیاد باشد اما کیفیت های دیگر اندک باشند. بر آورد کلی زندگی شامل همه معیارهایی است که در ذهن فرد مجسم می شود: چقدراحساس خوبی دارد، چقدر به انتظاراتش در زندگی دست می یابد،چقدر زندگی برای فرد مطلوب وخوشایند است و غیره.ارزیابی مربوط به زندگی به عنوان یک "کل" است نه یک حوزهء خاص مثل زندگی کاری،لذت از کار به رضایت از زندگی می افزاید اما خود شادکامی نیست(آذر و همکاران ، 1388). به عبارت ديگر، تئوري هاي شناختي، شادكامي را به عنوان آنچه در راه رسيدن به هدف تجربه مي شود مي بينند. به اين ترتيب، شادكامي منبعث از هدف يا برانگيخته شده توسط هدف است، در حاليكه نظريه لذتگرايي، شادكامي را به عنوان وضعيت آخر يا خود هدف مي بيند. آیزنگ شادکامی را به عنوان برونگرايي پايدار در نظر گرفت و خاطر نشان ساخت از زماني كه عواطف مثبت در شادكامي مورد توجه واقع شد ند، شادكامي با جامعه پذيري آسان و تعامل مطلوب و لذتبخش با ديگران مرتبط دانسته شد(علی محمدی و آذربایجانی ، 1389). 2-4-1- روان شناسی بالینی شادکامی نشاط و شادکامی یک پدیده کاملاً طبیعی است که پیدایش آن در همه انسانها نمادهای یکسانی ندارد همچنین عوامل متعددی می توانند در پیدایش شادکامی دخالت داشته باشند. این عوامل می تواند مجموعه ای از عوامل بیرونی مثل رنگ، منطقه جغرافیایی، تغذیه و یا هر چیز دیگر باشد و یا نتیجه عوامل درونی و پیدیده های مربوط به روابط انسانی باشد.اما همه محققان معتقدند که روابط انسانی در پیدانش شادکامی مهم ترین نقش را ایفا می کند(نصوحی دهنوی ، 1383). شادکامی حالتی ذهنی یا احساسی است که ویژگی آن خرسندی،عشق، رضایت ،لذت و خوشی است. شادکامی یکی از موضوعات اساسی زندگی انسان است،آنقدر که سازمان بهداشت جهانی تاکید خیلی زیادی بر شادکامی به عنوان یکی از مولفه های سلامت انسان دارد.شادکامی از طریق یک سری عوامل پیچیده ارادی و غیرارادی تعیین می شود. محققان در زمینه های مختلف از جمله پزشکی،اقتصادی، روان شناسی،عصب شناسی،زیست شناسی تحولی،دامنه وسیعی از محرک هایی را که بر شادکامی تأثیر دارند مشخص کرده اند از جمله این محرک ها برنده شدن در قرعه کشی، انتخابات ها، درآمد خوب، از دست دادن شغل ، بی عدالتی اجتماعی اقتصادی، طلاق ، بیماری ، داغدیده گی و ژن ها. شادی حالتی ذهنی است.در زبان عامیانه اصطلاح شادکامی را هم برای احساسات ناپایدار و هم برای درک پایدار ارزش زندگی به کار می برند.شادکامی به میزان ارزیابی مثبت کیفیت زندگی کنونی هر فرد اطلاق می شود.به عبارت دیگر اینکه فرد تاچه حد روند زندگی کنونی اش را دوست دارد.اصطلاحاتی که هم معنی با شادکامی هستند عبارتند از:رضایت از زندگی که معنی مشابهی دارد و اغلب به جای عبارت شادکامی به کار می رود.اما مزیت عبارت رضایت از زندگی نسبت به عبارت شادکامی،این است که عبارت اول بر ویژگی ذهنی و درونی این مفهوم تأکید دارد.واژه شادکامی برای اشاره به وضعیت خوب برونی هم به کار می رود.اصطلاح دیگر «خوشبختی درونی» است.این عبارت هم می گوید که خود شخص است که خوشبختی اش را برآورد می کند،اما مشخص نیست که فرد دقیقا چه چیزی را براورد می کند این اصطلاح نه تنها برای رضایت از زندگی به طور کلی به کار می رود بلکه ناراحتی ها و حالات خلقی گذرا را هم در برمی گیرد.مفهوم شادکامی به معنای یک ارزیابی کلی از زندگی است.پس این مسئله که زندگی"هیجان انگیز"است نشان نمی دهد که زندگی »شاد»است. چون ممکن است که در زندگی هیجان زیاد باشد اما کیفیت های دیگر اندک باشند. بر آورد کلی زندگی شامل همه معیارهایی است که در ذهن فرد مجسم می شود:چقدراحساس خوبی دارد،چقدر به انتظاراتش در زندگی دست می یابد،چقدر زندگی برای فرد مطلوب وخوشایند است و غیره.ارزیابی مربوط به زندگی به عنوان یک "کل" است نه یک حوزهء خاص مثل زندگی کاری،لذت از کار به رضایت از زندگی می افزاید اما خود شادی نیست (مرادی ، 1384). شادکامی تقریباً فرایندی دینامیک است و هر کس در زندگی بالا و پایین دارد و این رویدادهای زندگی میزان شادکامی را تحت تأثیر قرار می دهند (علي‌محمدي و جان‌بزرگي ،1387). سلیگمن(2004)، بیان داشت که عبارت پر معنای«شادکامی»را می توان به سه مؤلفه علمی قابل کنترل تجزیه کرد:هیجان مثبت(زندگی لذتبخش)،فعالیت (زندگی درگیرانه و متعهدانه) و معنا(زندگی معنادار).زندگی لذتبخش آن چیزی است که تئوری های لذت گرایانه مربوط به شادی تصدیق می کنند و عبارتست از داشتن هیجانات مثبت زیاد در مورد حال،گذشته وآینده و یادگیری مهارت های وسعت دهنده به عمق و تداوم این هیجانات.هیجانات مثبت در مورد گذشته شامل رضایت، خرسندی،خشنودی و سربلندی، افتخار وآرامش و تمرین قدردانی و بخشش برای افزایش خاطرات مثبت و خوشایند مربوط به گذشته به کار می روند. هیجانات مثبت در مورد آینده عبارتند از امید و خوشبینی، ایمان ،توکل و اعتماد و اطمینان و این هیجانات، بخصوص امید و خوشبینی برای مقابله با افسردگی مهیا شده اند. هیجانات مثبت مربوط به حال عبارتند از رضایت حاصل از لذت و خوشی آنی. دومین "شادی"زندگی در نظریه سلیگمن زندگی فعال است، زندگی که به دنبال تلاش، مشار کت و جذب شدن به کار و فعالیت، روابط خصوصی و فراغت و آسودگی باشد. سلیگمن می گویدکه یک راه برای دست یافتن به زندگی فعال و جاری بودن و در حرکت بودن این است که والاترین استعداد ها و توانمندی های افراد را بشناسیم و به آنها کمک کنیم تا فرصت های لازم برای استفاده از این توانایی ها را پیدا کنند. سومین شادی زندگی در نظریه سلیگمن عبارتست از در جستجوی معنابودن. این عمل شامل استفاده از توانایی های و استعداد های افراد برای مشارکت وخدمت در چیزی است که معتقدند بزرگتر و والاتر از«خود»است تعداد زیادی از چنین نهادهای مثبتی وجود دارند. مذهب،سیاست،خانواده،جامعه و ملت.صرف نظر از نهاد خاصی که فرد در آن خدمت می کند تا زندگی معناداری داشته باشد، خود انجام این کارحس رضایت و خشنودی در فرد به وجود می آورد و باور می کند که خوب زندگی کرده است ( سلیگمن ، 2004). معمولاً نظام های مختلف تعاریف وابزارهای سنجش متفاوتی براساس روش های نظری و عملی خود برای واژه ها دارند.پس عجیب نیست که در زمینه روان شناسی،اقتصاد و جامعه شناسی تفاوت هایی در تعریف شادکامی و جودداشته باشد.به طور کلی در روان شناسی توافقی در مورد مفهوم شادی وجود ندارد با این حال،همه به طور کلی موافقند که شادکامی یک حالت ذهنی، مثبت و درونی است. (دماتو ، 2005). رایج ترین اختلاف نظر در مورد مفهوم شادکامی در روان شناسی این است که آیا شادکامی مقیاس عاطفه است یا مقیاس شناخت یا شاید هردو (کروکر و نیر، 1998). به عبارت دیگر آیا شادکامی مقیاسی از هیجان است یا مقیاسی از تفکر یا هر دو.در مطالعات مربوط به شادکامی مبحث عاطفی به چگونگی احساس فرداشاره دارد و مبحث شناختی تفاوت موجود بین آنچه که فرد دارد و آنچه که فرد می خواهد،را در بر می گیرد(ون هوون ،2010 ). آنهایی که معتقدند شادکامی مقیاسی از عاطفه است می گویند که شادکامی تحت تاثیر تغییرات ناگهانی خلق است .یعنی اگر شادکامی تحت تاثیر خلق است یا شبیه هیجانات است،دلیلش این است که شادی مقیاسی از عاطفه ما است. آنهایی که معتقدند شادکامی مقیاسی از شناخت است می گویند که شادکامی در دوران زندگی نقطه ای ثابت است و اگر شادکامی نقطه ثابت است پس رابطه نزدیکی با عوامل بیولوژیکی دارد (کروکروینر، 1998). پس آنهایی که می گویند شادکامی ترکیبی از عاطفه وشناخت است، معتقدند که شادکامی تحت تاثیر تغییرات ناگهانی خلق است،اما در طی زمان این تغییر به نقطه تعادل برمی گردد(ون هوون،2010). تمایزبین شادکامی درونی و شادکامی روان شناختی را اولین بار ارسطو مطرح کرد از نظر ارسطو شادکامی را می توان به دو جزء شادکامی لذت جویانه و شادکامی اخلاق گرایانه تقسیم کرد.شادکامی لذت جویانه شامل تجربه لذت آنی است در حالیکه شادکامی اخلاق گرایانه شامل عمل کردن به شیوه ای است که سازنده واز نظر اجتماعی مفید باشد و منجر به رشد فردی شود.در مفاهیم جدید،شادی اخلاق گرا به عنوان شادکامی درونی مطرح شده و شامل تجربه مداوم خلق مثبت،تجربه خیلی کم خلق منفی و احساس رضایت از زندگی است (دنیر، 1984). در مقابل شادکامی روان شناختی معمولا به عنوان در برگیرنده خودپذیری، روابط مثبت بادیگران، رشدفردی، هدفمندی زندگی و تسلط بر محیط و استقلال و خود مختاری به کار می رود (ریف،1989). بسیاری از پژوهش های تحلیل عاملی نشان داده است که شادکامی درونی و شادکامی روان شناختی با هم همبسته اند اما جنبه های متفاوت شادی اند که الگوهای ارتباطی متفاوتی دارند. شادکامی درونی زندگی که از نظر هیجانی مثبت است را مشخص می کند، در حالیکه شادکامی روان شناختی زندگی پراز معنا، فعالیت سازنده و رشد را مشخص می کند.(وود،ژوزف،مالتبی،2008). 2-4-2- تعیین کننده های شادی و رضایت از زندگی نوشته های زیادی پراکندگی و نامساوی بودن شادی و رضایت از زندگی را در بین گروه های جمعیتی مختلف و همین طور تعیین کننده های اجتماعی و روان شناختی شادی را مورد بحث قرار داده اند( استیونس و ولفرز ، 2008). پژوهش ها در زمینه شادمانی نشان می دهد که عوامل و صنایع با ارزش اجتماعی با شادی همبستگی دارند. مثلا ازدواج، درآمد مناسب ، سلامت روانی بیشتر در زندگی طولانی با شادی همایند هستند (-لیوبومیرسکی و کینگ، 2005). وضعیت شغلی هم به عنوان یک وضعیت تأثیری گذار بر شادکامی و رضایت از زندگی مورد مطالعه قرار گرفته است افرادی که شاغل هستند شاد تر از آنهایی هستند که بیکار یا بازنشسته اند (استیونسون و ولفرز، 2008). احتمالاً بیکاری موقت تأثیر بیشتری بر شادی دارد در حالیکه احتمالا بازنشستگی بیشتر بر رضایت از زندگی تاثیر می گذارد (سلیگمن،2002). بیکاری موقتی تأثیر بیشتری بر شادکامی دارد چون این وضعیت تأثیر فوری بر عاطفه دارد ولی بازنشستگی را بیشتر به عنوان مرحله ای از زندگی در نظر می گیرند و تأثیرکمتری بر شادکامی افراد دارد با این حال تحقیقات کمی در مورد چگونگی تأثیر کار بر شادکامی انجام شده است بعضی پژوهش ها نشان می دهد که سطوح بالای استقلال و موفقیت حاصل از کار باعث سطوح بالای رضایت از زندگی می شود (جورج،2006). نتایج پژوهش ها نشان می دهد که ارتباط شادکامی و سن مثبت،منفی، U شکل و پایدار است. مطالعه یانگ نشان می دهد که شادی هر 10 سال 50 درصد افزایش می یابد و تأثیر روابط جنسی، نژاد و تحصیلات بر شادکامی با تغییر سن تغییر می کند (اسپورت ، 2005). پژوهش های روان شناختی زیادی نشان می دهد که رابطه ای منحنی شکل بین سن و شادکامی وجود دارد و نوک این منحنی هم درسن 65 سالگی است (آبراهام ،2000). اما پژوهش اخیر اقتصاددانان نشان می دهد که این ارتباط U شکل به گونه ای است که در میانسالی شادکامی به حداقل می رسد و و پایین ترین میزان شادکامی مربوط به سن 40 تا 49 سال است. با این حال سطوح متفاوت رضایت از زندگی طی دوران زندگی ممکن است به خاطر تغییر اولویت های افراد مثلاً با کاهش اهمیت شغل و افزایش اهیمت مذهب و کاهش نامطلوب بدون تنهایی و یا تغییر شرایط محیطی آنها باشد (آبراهام،2000). در حالیکه به نظر می رسد بزرگسالان هیجانات و خلق مثبت بالاتری دارند اما گروههای مسن تر سطوح هیجانی مثبت پایینتری دارند. همچنین تفاوت مشخصی در سطوح هیجانات منفی بین جوانترها و میانسالان و جود دارد و در سنین میانسالی خلق منفی کاهش می یابد،علائم افسردگی در سنین میانسالی نسبت به جوانی کمتر است (ارلیخ و ایزاکوویج، 2002). پژوهش ها نشان می دهد که معنای و مفهوم شادی هم در گروه های سنی مختلف متفاوت است.گروه های جوانتر شادی را با هیجان بیشتر همایند می دانند در حالیکه گروه های مسن تر شادی را همایند با احساس آرامش می دانند این تغییر دیدگاه حاصل افزایش احساسات نسبت به دلبستگی به دیگران و به زمان حال است (کاموار و همکاران ، 2009). 2-4-3- وضعیت تأهل و شادکامی وضعیت تأهل یکی از مقیاس های اصلی تعیین شادی و رضایت از زندگی است. افراد متأهل شادتر از افراد مجردند (هم آنها که کلا مجردند وهم مطلقه ها) رابطه بین ازدواج و شادی از طریق دو فرایند توجیه می شود:انتخاب اجتماعی،علیت اجتماعی. افرادی که شادترند سلامت روانی بیشتری دارند، احتمال دارد که ازدواج کنندو متاهل بمانند تا آنهایی که کمتر شادند.براساس دیدگاه دوم ارتباط زناشویی سطوح بالای شادی را ایجاد می کند زیرا برای افراد لذت ، حمایت اجتماعی و کنترل اجتماعی به ارمغان می آورد (علی محمدی و جان بزرگی،1387). چندین پژوهشگر نشان داده اند که ازدواج نوعی حمایت اجتماعی برای افراد فراهم می کند که از آنها در مقابل فشارهای زندگی وافسردگی حمایت می کند (گووه و همکاران ، 1990). ازدواج هم جنبه های مثبت داردو هم جنبه های منفی،ولی تفاوت سطوح این دو بعد تأثیر بیشتری بر سلامت روانی دارد تا میزان کلی حمایت ها یا مشکلات موجود در روابط زناشویی(هورتیز،مک لولین و وایت ، 1997). تأثیر مثبت تاهل قابل توجه است و تأثیر این مسئله هم بر زن و هم بر مرد از تأثیر احتمالی همه متغیرهای پیش بینی کننده شادمانی مثل درآمد خانواده سطح تحصیلات ، اشتغال و وجهه کاری قوی ترو بیشتر است (سامپسون،2003). 2-4-4- محیط و شادی محیط شامل عوامل موقعیتی تأثیر گذار و مرتبط با شادی است یعنی عوامل تصادفی ولی نسبتاً با ثبات زندگی فرد. موقعیت های محیطی مرتبط با شادی شامل ملیت و منطقه جغرافیایی و جایگاه فرهنگی محل زندگی فرد می باشد.همچنین عوامل محیطی شامل تاریخچه فردی هم هست یعنی رویدادهای زندگی که می توانند بر شادی افراد تاثیر بگذارند هم مدنظر می باشند.مثل تجربیات دردناک کودکی یا تجارب خوشایند کودکی. شواهد تجربی نشان می دهند که موقعیت های محیطی 8 تا 15 درصد واریانس سطوح شادی را در بر می گیرند این میزان اثر گذاری خیلی بالانیست و این احتمالا به این دلیل است که انسانها سریعاٌ با موقعیت ها و رویدادهای جدید زندگی خو می گیرند (لیوبومیر سکی و همکاران ، 2005). 2-4-5- روابط اجتماعی و شادکامی پژوهش های زیادی از این مسئله حمایت می کنند که روابط اجتماعی اساس شادی و خوشی است . در یک مطالعه دریافتیم که هر فردی که در گروه شاد قرار گرفته است روابط اجتماعی عالی دارد (دنیروسلیگمن ، 2002). انسانها زمانی که با دیگران هستند هیجان های مثبت بیشتری را تجربه می کنند تا وقتی که تنها هستند( فوجتیا،1990). افراد بزرگسالی که در خدمات اجتماعی یا دیگر فعالیت های اجتماعی فعالترند رضایت از زندگی بیشتری دارند (والر،2001). 2-4-10- وضعیت سلامتی و شادکامی شرایط جسمانی ناسازگار باعث سطوح پائین تر شادی و رضایت از زندگی می شود (جورج ، 2006). تغییرات جسمانی بدتر و بیشتر ، باعث تغییرات منفی وسیعتر در شادکامی فرد می شود (استرلین ، 2002). احساسات و عواطف مثبت یا به عبارت دیگر شادکامی و خوشحالی باعث تقویت سیستم ایمنی بدن می شود و افرادکمتر دچار بیماری های جسمانی می شوند.افراد شاد نسبت به افرادافسرده ازطول عمربیشتری بر خوردارند در یک مطالعه این اختلاف بین شادترین گروه و ناشادترین آنها 9 سال بوده است (آل علی ، 1388). یک پژوهش نشان داد که بیمارانی که در مراحل پایانی ناراسایی کلیه بودند اگر شاد بودند 4 سال بیشتر از افراد ناشاد زندگی می کردند (دینر وهمکاران ، 1999). 2-4-6- شادکامی و امید فقدان امید و فرصت، همبستگی زیادی با فقدان شادکامی دارد.اگر به دنبال یافتن فرد اروپایی شاد باشید باید فردی را در نظر بگیرید که فکر می کند موقعیت کنونی اش از 5 سال گذشته بهتر است و حتی بالاتر از آن فردی که فکر می کند موقعیتش در 5 سال آینده بهتر از حالا خواهد شد و اگر می خواهید یک استرالیایی شاد را ملاقات کنید به سرغ فردی بروید که فکر می کند افرادی مثل او فرصت خوبی برای بهبود استانداردهای زندگیشان دارند. در کشور های فقیر و دارای مدیریت بدو ضعیف کل جامعه از ناامیدی در عذابند، اگر فردی متوسط باشید فرصت های اندکی دارید، باور ندارید که تلاشتان بر موقعیتتان تاثیر گذار باشد و امیدی بر بهبود فردای خود ندارید پس انتظار کاهش می یابد و در نتیجه همین چیزهای کوچک را بدست می آورید (نوربرگ ، 2005). مطالعات زیادی نشان می دهد که رابطه مثبتی بین دینداری و دیگر عوامل همایند با شادکامی مثل خوشبینی، امید، عزت نفس، احساس معناداری و هدفمندی زندگی منبع کنترل درونی حمایت اجتماعی، ازدواج و رضایت از روابط زناشویی وجود دارد و احتمالا اینها همه عوامل میانجی بین دینداری و شادمانی هستند (امورسیرا و همکاران ، 2006). داشتن باوررهای مذهبی افراد را در مقابل فشارهای محیطی مثل بیکاری درآمد کم از دست دادن همسر محافظت می کند (لیکمس ، 2003، ص 98). 2-4-7- جنسیت و شادکامی زنان نسبت به مردان شادترند (استیونس و ولفرز ، 2008) توضیح جامعه شناختی زیادی در مورد دلیل شادی بیشتر زنان نسبت به مردان وجود ندارد. بیشتر مطالب نوشته شده در مورد این تفاوت نشان می دهند که زنان در مقایسه با مردان از مزایای اجتماعی واقتصادی کمتری برخوردارند پس قاعدتاُ باید مردان شادتر از زنان باشند با این حال زنان نسبت به مردان رضایت از زندگی کمتری دارند و این به دلیل جامعه شناختی و روانشناختی است (فرست ، 1996). مطالعات روان شناختی نشان می دهد که احتمالا دلیل سطوح بالاتر شادکامی زنان به خاطر میزان احساسات بالای آنها می باشد( فوجینا، دینر و سادویک ، 1991). فعالیت جنسی تأثیر مثبت و قوی در شادمانی افراد دارد و به نظر می رسد که تأثیر این عامل در افراد دارای تحصیلات بالا بیشتر از افراد دارای سطوح تحصیلی پایین است (بلنچ فلاور و راونر، 2003). 2-5- پیشینه تحقیق از آنجا که پژوهش های چندان مرتبطی با موضوع مورد نظر صورت نگرفته است بنابراین دراین جا به ذکر محدود نمونه ای از پژوهش های داخلی در رابطه با موضوع پژوهش حاضر پرداخته شده است . 2-5-1- پیشینه داخلی طبق نتایج اکبرزاده آرانی وهمکاران (1391)، در پژوهش تحت عنوان « تأثير آموزش بر سازگاري اجتماعي مادران كودكان عقب مانده ذهني آموزش پذير بر اساس تئوري سازگاري روي» ميانگين نمرات سازگاري اجتماعي مادران كودكان عقب مانده ذهني آموزش پذير در بعد فيزيولوژيك، درك از خود، وابستگي و استقلال، ايفاي نقش و سازگاري اجتماعي كل، قبل و بعد از آموزش اختلاف معني داري را نشان داد. نتايج مطالعه حاضر نشان داد كه آموزش بر اساس تئوري روي بر سازگاري اجتماعي مادران كودكان عقب مانده ذهني مؤثر است. صالحی و همکارانش(1390)، در پژوهشی «مقایسه سلامت عمومی، سبکهاي مقابله اي و شادکامی مادران کودکان معلول جسمی حرکتی و سالم» را بررسی نموده اند و نتایج پژوهش نشان می دهد تفاوت معناداري بین میزان سلامت عمومی و شادکامی دوگروه از مادران وجود داردو بین استفاده از سبکهاي مقابله با بحران در دو گروه مادران تفاوت معنا داري وجود دارد و مادران کودکان سالم بیشتر از واکنش مسئله مدار و مادران کودکان معلول بیشتر از واکنش هیجا ن مدار واجتنابی استفاده می کنند.همچنین، ارتباط معنا داري بین شیوه مقابله مسئله مدار با شادکامی وسلامت عمومی بدست آمد، بدین معنی که با افزایش مقابله مسئله مدار، سلامت عمومی و شادکامی افزایش می یابد. مادران کودکان معلول جسمی حرکتی از میزان سلامت عمومی و شادکامی کمتري برخوردار هستند و در مقایسه با مادران کودکان سالم به منظور مقابله با استرس ها، بیشتر از واکنش هیجان مدار واجتنابی استفاده می کنند. نتایج عظیم زاده پارسی و همکاران(1390)، در پژوهش خود تحت عنوان « بررسی ارتباط بین مؤلفه هاي مدل پنج عاملی شخصیت و شادکامی در دانشجویان» نشان داده است که شادکامی با مسوولیت پذیري همبستگی مثبت و معنادار، و با روان رنجوري همبستگی منفی ومعنادار دارد. حاتملوی سعدآبادی و همکاران(1390)، در تحقیق خود با عنوان « مقایسه بهزیستی روانشناختی و رضامندی زناشویی در گروهی از زنان بارور و نابارور شهر تبریز» با این نتیجه دست یافت که زنان بارور اغلب درویژگی های روانی بالاترند دارند بهزیستی روانشناختی و مؤلفه‌های آن چون پذیرش خود، رابطۀ مثبت با دیگران، خودمختاری، زندگی هدفمند، تسلط بر محیط و رشد شخصی، بالاتر از زنان نابارور بوده‌اند. عسگری و همکاران (1389)، نتایج پژوهش خود «رابطه پذيرش اجتماعى و نقش جنسيتى (آندروژنى) با بهزيستى روانشناختى دردانشجويان دختر» را این گونه نشان دادند که نشان داد كه بين پذيرش اجتماعى با بهزيستي روانشناختي دانشجويان دختررابطه مثبت معناداري وجود دارد و بين آندروژنى با بهزيستي روانشناختي در دانشجويان دختررابطه مثبت معناداري وجود دارد. همچنين يافته ها نشان داد كه پذيرش اجتماعى وآندروژني به ترتيب پيش بينى كننده بهزيستى روانشناختى مى باشند. نتایج پژوهش علی محمدی و آذربایجانی (1388)، تحت عنوان «بررسي رابطة بين شادكامي اسلامي و شادكامي روان‌شناختي در دانشجويان دانشگاه قم» نشان می دهد که بين شادكامي اسلامي و شادكامي روان‌شناختي رابطة معنادار مثبت وجود دارد. بنابراين، اين نتايج، مي‌توان بر اساس منابع معتبر اسلامي ابزاري ساخت كه شادكامي افراد مذهبي و غيرمذهبي را بسنجد. مرادی (1388)، در «بررسی ارتباط خوشبینی با بهزیستی روان شناختی و سبک های مقابله ای در دانشجویان» به این نتیجه رسیده است که خوش بینی با استفاده از سبک های مقابله ای مساله مدار حل مدبرانه مساله و ارزیابی مجدد مثبت رابطه مثبت و با سبک مقابله ای هیجان مدار گریز- اجتناب همبستگی منفی معنا داری دارد. بهزیستی روانشناختی نیز با استفاده از سبکهای مقابله ای مساله مدار ارتباط مثبتی دارد. همچنین راهبردهای مقابله ای ارزیابی مجدد مثبت و گریز- اجتناب و مؤلفه های شادی و ارتباط مثبت با دیگران از بهزیستی روانشناختی به عنوان عوامل پیش بینی کننده خوش بینی مشخص شدند. از دیگر نتایج بدست آمده در این پژوهش اینست که بین میزان خوشبختی دانشجویان دختر و پسر در گروه های تحصیلی مختلف تفاوت معنا داری وجود ندارد. بهاری فرکیش (1388)، پژوهشی با عنوان رابطه بین هویت فردی، سبک های دلبستگی با بهزیستی روان شناختی در جوانان را در سال 1388 با هدف شناسایی رابطه بین هویت فردی، سبک های دلبستگی با بهزیستی روان شناختی جوانان دانشجوی شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاد و همچنین میزان تأثیر محل اقامت بر هویت یابی و بهزیستی روانشناختی آنان انجام داده اند. در تبیین نتیجه ی این پژوهش می توان گفت که خوشبختی و خوشی از طریق رویارویی و مواجهه با چالش های زندگی، مشکلات و نیازها به دست می آید نه از طریق تفریح کردن و عدم داشتن هرگونه کشمکش و تعارض ونه با داشتن یک زندگی یکنواخت و بدون تغییر پستی و بلندی، در حقیقت بهزیستی انسان در گرو تعامل و همراهی مقولات متضاد مثل درد و لذت، بلندپروازی و امیدواری در مقابل رنج و نا امیدی است. در این میان همانگونه که از نتایج این پژوهش بدست آمده محل زندگی، خود دارای رابطه ی مثبت معنادار بالایی با میزان احساس بهزیستیش است. زیرا احساس تعلق به محیط و توانایی اداره ی زندگی در محیط بر احساس بهزیستیش تأثیر گذار است. در پژوهش کوهسالی و همکارانش(1386)، در بررسی«مقايسه سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب‌مانده ذهنی آموزش‌پذير با مادران دختران عادی شهر کاشان» نتايج نشان داد که بين سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب‌مانده ذهنی با سازگاری اجتماعی مادران دختران عادی تفاوت معنی‌داری وجود دارد. آناليز واريانس و همبستگی نشان داد که بين سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب‌مانده ذهنی با متغيرهای دموگرافيک سن کودک، سن مادر، ميزان تحصيلات،‌ طول مدت ازدواج، تعداد فرزندان وترتيب تولد فرزند عقب‌مانده ذهنی ارتباط معنی‌داری وجود ندارد. در مجموع مادران دارای دختر عقب‌مانده ذهنی نسبت به مادران دختران عادی سازگاری اجتماعی کمتری دارند. مهرابی زاده و همکاران (1380) ، در پژوهشی تحت عنوان مقایسه سلامت روانی والدین کم توان ذهنی و والدین کودکان عادی به نتایج دست یافتند که بین سلامت روانی والدین کم توان ذهنی و والدین کودکان عادی تفاوت معنا داری وجود دارد. 2-5-2- پیشینه خارجی موللی و نعمتی (2009)، در پژوهشی مروری نشان دادند که میزان سلامت روانی مادران کودکان ناشنوا در مقایسه با مادران کودکان عادی کمتر است. میشل و هاسر کرم (2008)، دریافتند که مادران نوجوانان مبتلا به ناتوانی‏های رشدی، بهزیستی روانی کمتر و افسردگی بیشتری از خود نشان می‌دهند. همچنین نریمانی و همکاران (2007)، نشان داده‏اند که مادران کودکان کم‏توان ذهنی و ناشنوا از سلامت روانی کمتری نسبت به مادران کودکان عادی برخوردارند و میزان پرخاشگری در مادران دارای کودک ناشنوا بالاتر از سایر گروه‌هاست. ویدهایا وراجو(2007)، تفاوت هاي بین خانواده هاي داراي فرزند معلول و داراي فرزند سالم را مطالعه کردند. نتایج تحقیق نشان داد که والدین داراي کودك معلول رضایت کمتر از زندگی زناشویی، حمایت هاي اجتماعی کمترو احساس شادکامی کمتري را گزارش دادنند. دوندي وانی و ابود (2005)، نشان داده اند که میزان سلامت روان و شادکامی مادران کودکان معلول جسمی حرکتی در مقایسه با گروه بهنجار به طور معناداري کمتر است. در پژوهشی که توسط بارلو (2002)، در مورد میزان شادکامی مادران داراي کودك معلول جسمی انجام شد، نشان داد که این دسته از مادران در معرض خطر خلق افسرده و اضطراب هستند. منابع - آل علی، فرشته (1388). ناگفته های شادی ،نشریه سلامت،شماره249. - اسدالهی ق، عباسعلی زاده (1372). راهنمای خانواده های اسکیزوفرنیا. انتشارات معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان. - اصفهاني اصل ، مريم (1381). مقايسه سازگاري فردي و اجتماعي و عملكرد تحصيلي دانش آموزان شاهد و غيرشاهد هدايت شده به اولويت هاي پنج گانه طبق برنامه هدايت تحصيلي. طرح پژوهشي اجرا شده با همكاري اداره كل بنياد شهيد انقلاب اسلامي خوزستان. - اکبرزاده ، حسین ؛ حقیقی ، فریبا (1386). مدیریت شادی در مدرسه ، کاشان : انتشارات مرسل. - آذر ، ماهیار و همکاران (1388).روش های غلبه بر افسردگی و رموز شادزیستن ، چاپ 11. تهران، انتشارات ما و شما. - براتی سده ، فرید(1390). سلامت روانی و مؤلفه های آن، پایان نامه دکتری روان شناسی بالینی، دانشکده روان شناسی بالینی تهران . - بياني، علي اصغر؛ گودرزي، حسنيه؛ محمد كوچكي، عاشور(1386). رابطة ابعاد بهزيستي روان شناختي و سلامت عمومي در دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد آزاد شهر، مجله دانش و پژوهش در روان شناسي ، شماره سي وپنجم و سي وششم. - پروين ، لارنس . اي( 1372).روان شناسي شخصيت. ترجمه محمدجعفر جوادي و پروين كديور، تهران :رسا. - حسین نژاد، محمد (1375).« بررسی و مقایسه میزان فشارروانی و سازگاری زناشویی والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر و کودکان معلول جسمی و حرکتی باوالدین کودکان عادی شهر تهران » . پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی ، دانشگاه علامه طباطبایی. - خدایاری فرد، محمد(1385)، بررسي عوامل مؤثر بر سازگاري اجتماعي دانشجويان شاهد و غيرشاهد، طرح پژوهشی بنياد شهيد انقلاب اسلامي و دانشگاه تهران. - خداياري فرد، محمد؛ نصفت، مرتضي ؛ غباري بناب ، باقر؛ شكوهي يكتا، محسن و به پژوه ، احمد (1381). عوامل مرتبط با سازگاري اجتماعي فرزندا ن جانباز و غيرجانباز شهر تهر ن. گزارش نهايي طرح پژوهشي زير نظر بنياد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامي. - ذوالعدل ، محمد ؛ شریف، فرخنده؛ غفرانی پور،فضل الله؛ کاظم نژاد، انوشیروان، اشکانی،حمید(1384). بررسی پدیدار شناختی تجربه های مشترک خانواده های دارای بیمار روانی، مقاله جهت ارائه پایان نامه کارشناسی ارشد پرستاری ، دانشگاه تربیت مدرس تهران. - رحمانی انارکی، حسین ؛ محمودي، غلام رضا ؛ آسایش، حمید؛ روحی، قنبر؛ نصیري، حسین؛ رخشانی ، حسین(1391). وضعیت سلامت عمومی مراقبین بیماران نرولوژیک و رابطه آن با برخی عوامل، مجله توسعه پژوهش در پرستاري و مامایی، دوره نهم، شماره دو. - زنجانی طبسی ، ر(1383). ساخت و هنجاريابي مقدماتي آزمون بهزيستي روان شناختي، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران. - شولتز ، دوان(1364). روا ن شناسي كمال. ترجمة گيتي خوشدل ، تهران : نشرنو. - صالحی ،مهدیه ؛ کوشکی، شیرین؛ حق دوست، نرگس (1390). مقایسه سلامت عمومی، سبکهاي مقابله اي و شادکامی مادران کودکان معلول جسمی حرکتی و سالم،پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران. - علي پور، محبوبه (1381). بررسي سازگاري اجتماعي كودكا ن شاهد از طريق آزمو ن ترسيم خانواده. پايان نامه كارشناسي دانشكده علوم اجتماعي و روان شناسي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مركزي. با همكاري اداره كل تحقيقات بنياد شهيد انقلاب اسلامي. - عسگري ، اكرم (1381) ،بررسي ازدواج مجدد همسران شهدا و تأثير آن بر وضعيت رواني اجتماعي،سازگاري و مشكلا ت تحصيلي فرزندا ن شاهد. طرح پژوهشي با همكاري دفتر تحقيق وپژوهش بنياد شهيد انقلاب اسلامي ، اداره تحقيقات و مطالعات. - علی محمدی ، کاظم ، آذربایجانی مسعود(1389). بررسي رابطة بين شادكامي اسلامي و شادكامي روان‌شناختي در دانشجويان دانشگاه قم، مجله دانش پژوه، سال دوم، شماره سوم. - علي‌محمدي، كاظم و جان‌بزرگي، مسعود(1387).«بررسي رابطه بين شادكامي با جهت‌گيري مذهبي و شادكامي روان‌شناختي و افسردگي»، روان‌شناسي در تعامل با دين، ش 2، سال اول. - فرامرزی ،سالار ؛ همايي، رضا؛ ايزدي، راضيه(1390). اثربخشي آموزش گروهي شناختي- رفتاري مهار تهاي زندگي بر سلامت رواني زنان داراي همسر معلول، فصلنامة علمي پژوهشي رفاه اجتماعي، سال يازدهم، شماره 40. - کارآمد، علی (1386). بهزيستی روانی  چيست  و از کجا می آيد؟ هفته نامه - بهداشت و روان جامعه بخش جامعه. - كارور، چارلز، اس . شي ير، مايكل ،اف(1375). نظريه هاي شخصيت. ترجمه احمد رضواني ، مشهد:معاونت فرهنگي آستان قدس رضوي. - کوهسالی،معصومه ، ميرزمانی ،سيد محمود ؛ محمدخانی، پروانه ؛ کريملو، مسعود(1386). HYPERLINK "http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/files/site1/user_files_581925/admin-A-10-1-127-5b1b30d.pdf" مقايسه سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب‌مانده ذهنی آموزش‌پذير با مادران دختران عادی شهر کاشان،ویژه نامه توانبخشی در بیماران و اختلالات روانی، دوره 8،شماره2. - میلانی فر بهروز(1372)، بهداشت روانی. تهران ، نشر قومس. - مجرد كاهاني، اميرحسين؛ قنبري هاشم آبادي، بهرامعلي؛ مدرس غروي، مرتضي(1391). اثربخشي مداخلات آموزشي رواني گروهي بر ارتقاي كيفيت زندگي و كيفيت روابط درخانواده بيماران مبتلا به اختلالات دوقطبي، مجله تحقيقات علوم رفتاري ، دوره 10 ، شماره 2. - منصور، محمود (1371) .احسا س كهتري. تهران : دانشگاه تهران. - مرادی، علی محمد (1388). HYPERLINK "http://sadeghi57.persianblog.ir/post/24/" بررسی ارتباط خوشبینی با بهزیستی روان شناختی و سبک های مقابله ای در دانشجویان، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده روان شناسی دانشگاه سمنان. - مرادي، مريم(1384). «شادماني و شخصيت»، تازه‌هاي علوم شناختي، ش 2، سال7. - نصوحي دهنوي، مریم (1383). «رابطه بين ميزان شادماني و عوامل آموزشگاهي دانش آموزان دبيرستاني»، دانش و پژوهش در روان‌شناسي، ش 19. - هرشن سن، دیوید بی . پاور، پال دبلیو(1374)، مشاوره بهداشت روانی . ترجمه محمد تقی منشی طوسی. مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی. - هاشم ورزی ، محمود رضا(1389). بررسی اپیدمیولوژیک اسکیزوفرنیا در استان اصفهان ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده روان شناسی بالینی ، دانشگاه اصفهان . - هاشمی نصرت آبادی ، تورج؛ باباپور خیرالدین، جلیل؛ بهادري خسروشاهی، جعفر(1391). نقش سرمایه روانشناختی در بهزیستی روانی با توجه به اثرات تعدیلی سازگاری اجتماعی، پژوهش هاي روانشناسی اجتماعی، دوره 1، شماره 4. - هادی نژاد، حسن ؛ زارعی ، فاطمه (1388). پايايي، اعتبار، و هنجاريابي پرسشنامه شادكامي آكسفورد، پژوهش های روان شناختی ، دوره 12، شماره یک و دو. Abraham‚adam(2002).On ‘Kindliness’ and ‘Godliness‚ Modeling the Great Power Within’‚ebook. www.phaelos.com/afm.html). Barlow,h(2002) Maternal stressor Maternal well bing in the context of juvenile idiopatic arthritis.Early child development.vol,172. - Carver PR, Yunger JL, Perry DG. Gender identity and adjustment in middle childhood. Sex roles 2003; 49(3-4): 95-109. - Crooker, K. J., & Near, J. P. (1998). Happiness and satisfaction: Measure of affect and cognition? Social Indicators Research, 44: 195-224. - Demotteo. What Are The Differences Between Happiness And Self-Esteem? Springer Netherlands, 2005, 362-404. - Duvdevany I, Abboud S.(2005). Stress, social support and well-being of Arab mothers of children with intellectual disability who are served by welfare services in northern Israel. , University of Haifa. - Diener, E. (1984). Subjective well-being. Psychological Bulletin, 95, 542-575. - Erikson, E.H.(1975). Life history and the historical moment. New York: W.W Norton. Ehrlich , B. Scott and. Isaacowitz, Derek M(2002). Does Subjective Well-Being Increase with Age?. Perspectives in Psychology,Vol. 131, No. 8, 21–25. Fujita, F (1990). Gender differences in negative affect and well-being: The case for emotional intensity. Journal of Personality and Social Psychology, 61: 427-434. - Goldsmith, A. Veum, J., Darity, W. (1997). Unemployment, Joblessness, Psychological Well-Being and Self-Esteem: Theory and Evidence. Journal of Socio-Economics, 26, 133-158. George, L. K. (2006). Perceived quality of life. In R. H. Binstock and L. K. George Gove, Walter R., Briggs S., Carolyn, and Hughes, Michael (1990). "The Effect of Marriage on the Well-being of Adults: A Theoretical Analysis." Journal of Family Issues 11: 4–35. Horwitz, Allan V., McLaughlin, Julie and White, Helene R. (1997). “How the Negative and Positive Aspects of Partner Relationships Affect the Mental Health of Young Married People. ” Journal of Health and Social Behavior39: 124–136. - Kaplan HI. Synopsis of psychiatry 16 th ed, Baltimore William and Wilkins 1991; 8:431-4 Kamvar, S. , Mogilner , C. , Aaker, J.(2009). The Meaning(s) of Happiness , Research Paper No. 2026.Stanford University. Lyubomirsky S, King L, Diener E.( 2005) . The benefits of frequent positive affect:does happiness lead to success?. Psychological Bulletin , Vol. 131, No. 6, 803–855. Lyubomirsky, S., Sheldon, K. M., & Schkade, D. (2005). Pursuing happiness:The architecture of sustainable change. Review of General Psychology, 9, 111–131. Lyubomirsky, S.( 2001).Why are Some People Happier than Others? The Roleof Cognitive and Motivational Processes in Well-being, American Psychologist 56, pp. 239–249. - Movallali G, Nemati Sh. Difficulties in parenting hearing-impaired children. Audiol. 2010;18(1):1-11. Persian. - Mitchell DB, Hauser-Cram P. The well-being of mothers of adolescents with developmental disabilities in relation to medical care utilization and satisfaction with health care. Res Dev Disabil. 2008;29(2):97-112. Norberg ‚Johan(2005). the scientist’s pursuit of happiness‚ policy‚Vol. 21‚ No. 3‚9-13. - Narimani M, Aghamohammadian HR, Rajabi S. A comparison between the mental health of mothers of exceptional children and mothers of normal children. J Fundam Ment Health. 2007;9(33-34):15-24. Persian. - Ryff , CD , & Keyes , C.L. ( 1995 ). The structure of psychological well – being revisited. Journal of personality and social psychology.69 , 119 – 129. Ryff, C. D. (1989). Happiness is everything, or is it? Explorations on the meaning of psychological well-being. Journal of Personality and Social Psychology, 57, 1069–1081. - Seligman, M. E. P. Can Happiness Be Taught? Daedalus, 2004,V 133, Issue: 2 Stevenson, B. & Wolfers, J. (2008). Happiness inequality in the United States. Journal of Legal Studies, 37: S33-S79. Sampson‚ Edward E. (2003). Unconditional Kindness to Strangers ‚Sage Publications. Vol. 13(2): 147–175. Stevenson, B. & Wolfers, J. (2008). Happiness inequality in the United States. Journal of Legal Studies, 37: S33-S79. Sprott J.C.( 2005). Dynamical Models of Happiness,Nonlinear Dynamics , Psychology, and Life Sciences, Vol. 9, No. 1, 27-36. - Veenhoven, R. (2010). How universal is happiness? In E. Diener, J. F. Helliwell & D. Kahneman (Eds.), International Differences in Well-Being (Chp 11). New York, NY: Oxford University Press. Veenhoven . Ruut and Hagerty Michael(2006). “Rising Happiness in Nations 1946–2004: A Reply to Easterlin,” Social Indicators Research 79, pp. 421–36. Vidhya Ravindranadan and Raju,S.(2007). Adjustment and Attitude of Parents of Children with Mental Retardation.Journal of the Indian Academy of Applied Psychology. , Vol. 33, No.1, 137-141. - Waller, M. A. (2001). Resilience in ecosystemic context: Evolution of the child American Journal of Orthopsychiatry, 71, 290-29. -Wood, A. M., Joseph S., Maltby J.(2008). Gratitude predicts psycholo- gical well-being above the Big Five facets‚ Personality and Individual Differences‚ 46 ‚443–447.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

مرجع دانلود بهترین فایل های آموزشی و تحقیقی دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید