انواع و ابعاد مختلف عزت نفس (docx) 35 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 35 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
9169402294890
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد علوم و تحقيقات هرمزگان
روانشناسی عمومی
موضوع:
نگارنده:
سليمه صالحي
سپاسگزاري
و با تقدیر و درود فراوان خدمت پدر و مادر بسیار عزیز ، دلسوز و فداکارم که پیوسته جرعه نوش جام تعیلم و تربیت ، فضیلت و انسانیت آنها بوده ام و همواره چراغ وجودشان روشنگر راه من در سختی ها و مشکلات بوده است.
تقديم به:
همه کسانی که لحظه ای بعد انسانی و وجدانی خود را فراموش نمی کنند و بر آستان گران سنگ انسانیت سر فرود می آورند و انسان را با همه تفاوت هایش ارج می نهند
فهرست مطالب
TOC \o "1-3" \h \z \u تعريف مفهومی و عملیاتی واژهها PAGEREF _Toc30661290 \h 5
عزت نفس PAGEREF _Toc30661291 \h 5
عزت نفس PAGEREF _Toc30661292 \h 6
عزت نفس PAGEREF _Toc30661293 \h 6
نشانههاي جسمي و رفتاري ضعف عزت نفس PAGEREF _Toc30661294 \h 7
ابعاد مختلف عزت نفس PAGEREF _Toc30661295 \h 9
انواع عزت نفس PAGEREF _Toc30661296 \h 10
شیوه های افزايش عزت نفس احساسي – عاطفي PAGEREF _Toc30661297 \h 11
شیوه های افزايش عزت نفس روحي – معنوي PAGEREF _Toc30661298 \h 12
عوامل مؤثر در ايجاد عزت نفس PAGEREF _Toc30661299 \h 12
عزت نفس از ديدگاه قرآن، احاديث و دانشمندان اسلامي PAGEREF _Toc30661300 \h 14
نقش والدين در شكل گيري عزت نفس PAGEREF _Toc30661301 \h 14
نقش عوامل ديگر در تقويت عزت نفس PAGEREF _Toc30661302 \h 17
نقش عملكرد تحصيلي در عزت نفس PAGEREF _Toc30661303 \h 18
یافته های پژوهشی داخل و خارج از کشور PAGEREF _Toc30661304 \h 19
الف- پژوهش های انجام شده در خارج از كشور PAGEREF _Toc30661305 \h 19
ب- پژوهش های انجام شده در داخل كشور PAGEREF _Toc30661306 \h 21
منابع PAGEREF _Toc30661307 \h 26
تعريف مفهومی و عملیاتی واژهها
عزت نفس
عزت نفس عقیدهای که فرد دربارهی مجموعه توانائی ها، شایستگی ها و ویژگی های خود دارد. عزت نفس ارزیابی مداوم و قضاوت فرد نسبت به ارزشمندی وجودی خود میباشد. گنجی در تعریف عزت نفس، آن را عبارت از ارزیابی عزت شخص از ویژگیهای خاص خود توصیف میکند. به نظر وی، خیلی ساده میتوان گفت که عزت نفس یعنی احساسی که فرد نسبت به خود دارد (گنجی، 1381). عزت نفس میتواند به عنوان احساس فرد درباره شایستگی و ارزشمندی خود تعریف شود شایستگی براساس تعریفهایی که به وسیله ویلیام سوان ارائه شده عبارت است از: احساس عمومی فرد درباره لیاقت و توانایی خود. به بیان ساده، شایستگی عبارت است از داشتن عزت نفس که فرد عموماً قادر است با تکیه بر آن نتایج مورد انتظار را به دست آورد (فيبل و هال، 1978، به نقل از فتحی، 1381)
عزت نفس
عزت نفس نمره اي است كه آزمودنی ها در پرسشنامه عزت نفس کوپر- اسمیت بدست مي آورند.
عزت نفس
تعاريف متعددي از جانب پژوهشگران در مورد عزت نفس ارائه شده است. در عزت نفس معمولاً به احساس ما و چگونگي ارج نهادن به خودمان اطلاق ميشود. عزت نفس يک قضاوت شخصي در مورد ارزشمند بودن، يک طرز تلقي از «مقبوليت» يا عدم مقبوليت خويش است که نهايتاً خود را به صورت ميزان علاقهمندي (بي علاقگي) شخص به خويشتن نشان ميدهد. اولين کار توسط ويليام جيمز انجام شده است (1980) عزت نفس را تابع کسري از موقعيت ها بر انتظارات خود مي داند، به طوري که هر چه موقعيت هاي شخص بيشتر از انتظاراتش باشد، عزت نفس او نيز بيشتر خواهد بود و برعکس.
در فرهنگ لغت آکسفورد (Confidence) اين گونه معني شده است اعتماد پابرجا، پيش بيني مطمئن به خود.
عزت نفس راستين و واقعي، نتيجه ي باور قلبي و دروني فرد به قابليت هايش است. اين باور كه هر كاري را بخواهد، مي تواند انجام دهد (کوپر- اسمیت، 1987).
کوپر اسمیت چهار عامل اسنادی را برای رشد عزت نفس بیان میکند. نخستین قدم بر تمام عوامل، میزان احترام، پذیرش و علاقهمندی که یک فرد دریافت میکند. دومین عامل تجارب موفقیت آمیز در زندگی و سومین، ارزش و انتظاراتی است که بر مبنای آن تجارب را مورد تغییر قرار میدهیم و چهارمین عامل نحوه پاسخ فرد به از دست دادن ارزش میباشد. (به نقل از مفتاح، 1381)
بنابر اين تعريف، براي دست يافتن به عزت نفس، فرد ابتدا نيازمند شناختن تواناييها و ساير ويژگيهاي ارزشمند خود است. ضعف عزت نفس در فرد بر رفتار اجتماعي و پيشرفت تحصيلي او اثر ميگذارد و باعث كمرويي و عملكرد نامطلوب او در امتحانات شفاهي و كتبي ميشود.
نشانههاي جسمي و رفتاري ضعف عزت نفس
افرادي كه عزت نفس كمي دارند، معمولاً دچار لرزش خفيف دست و گرفتگي عضلات ميشوند. قيافه آنها به طور معمول نگران و غمگين است. به ظاهر خود اهميت نميدهند، با صدايي ضعيف كه حاكي از اطمينان نداشتن به خود است، سخن ميگويند و چشماني بيفروغ دارند. از نظر رفتاري هم حساس، زودرنج، كمرو و گوشهگير ميشوند و دائم از خود و اطرافيان انتقاد ميكنند. گاهي نيز برعكس، حالتي تهاجمي و خشونتآميز دارند و رفتار آنها همراه با زورگويي و پرتوقعي است. متكبر و حراف بودن، غلو كردن، تحقير كردن و عيبجويي از ديگران، خود را مبرا از اشتباه دانستن، نداشتن ثبات رأي، داشتن تشويش و نگراني، احساس بيلياقتي، ناليدن از مشكلات به طور دائم، بدشانس دانستن خود، بدبيني و كمالطلب بودن، همه از جلوههاي گوناگون ضعف عزت نفس هستند. عزت نفس نيز مانند ساير جنبههاي رشد فرد، تحت تأثير بافتي قرار ميگيرد كه فرد در آن زندگي و رشد ميكند. در سالهاي اوليه زندگي، مهمترين بافت، «خانواده» است. با رشد فرد، به جز خانواده،عوامل ديگري مانند همسالان، مدرسه، اجتماع، ارزشهاي فرهنگي و آموزش هاي ديني نيز تأثير خود را نمايان ميسازند (مشيري تفرشي، 1378).
عزت نفس بنیادی ترین بخش شخصیت یـك فرد می بـاشـد كه در تمام جوانب زندگی فرد خود را به نـحـوی متظاهر می سازد. عزت نفس سالم و بالا یك ضرورت حیاتی و مطلق برای هر فردی می باشد. عزت نفس را می توان چنین تعریف كرد (اسميت، 1985):
▪ باور و اعتقادی كه فرد نسبت به خود دارا می باشد
▪ شناخت ارزش و اهمیت خویش- داشتن اعتماد و رضایت از خویش.
▪ توانایی برخورد و كنارآمدن با چالش های اساسی زندگی.
▪ توانایی ارزیابی درست و دقیق خویش-پذیرش خویش و ارزش نهادن به خود بدون هیچ گونه قید و شرطی.
▪ توانایی شناخت و پذیرش نقاط ضعف و قـوت و محدودیت های خویش.
اسميت (1985) چهار عامل را در تحول عزت نفس فرد مهم ميداند:
الف) ارزشي كه فرد از سوي ديگران از طريق ابراز مهر و محبت، تحسين و توجه دريافت ميكند.
ب) تجربه همراه با موفقيت فرد، مقام يا موقعيتي كه فرد خود را در ارتباط با محيط ميبيند.
ج) تعريف شخصي فرد از موفقيت و شكست
د) شيوه فرد در ارتباط با باز خورد منفي يا انتقاد
عزت نفس يك جنبه مهم در كاركرد فرد است و با زمينههاي ديگري چون سلامت رواني- اجتماعي و عملكرد تحصيلي وي در ارتباط است. مطابق پژوهش اسميت (2005)، دانشآموزان داراي عزت نفس بالا بيشتر از دانشآموزان داراي عزت نفس پايين، احساس اطمينان، خلاق بودن، با استعداد بودن و ابراز وجود ميكنند و طبيعي است كه اين صفات بيشتر در كساني ديده مي شود كه پيشرفت تحصيلي بالايي دارند (زارع زاده و درخشان فر، 1384).
ابعاد مختلف عزت نفس
عزت نفس ابعادی را دارا است به این شرح (زارع زاده و درخشان فر، 1384):
الف) بعد اجتماعي: مشتمل بر عقايد فرد در مورد خودش به عنوان يك دوست براي ديگران است. به طور كلي، فردي كه نيازهاي اجتماعيش برآورده شود احساس خوبي در اين زمينه خواهد داشت.
ب) بعد آمورشگاهی: عزت نفس، مبتني بر مقدار ارزشي است كه نوجوان به عنوان يك دانشآموز براي خود قائل است. ارزيابي پيشرفت و توانايي تحصيل آسان نيست، اما به طور كلي ميتوان گفت كه اگر دانشآموز، با توجه به معيارهاي مورد قبول جامعه، پيشرفت تحصيلي خوبي داشته باشد از عزت نفس تحصيلي برخوردار است.
ج) بعد خانوادگی: فردي كه احساس ميكند عضو با ارزشي در خانواده است و از محبت و احترام، به ويژه از ناحيه والدين برخوردار است، در اين زمينه عزت نفس بالايي خواهد داشت.
د) بعد فردی: تصور جسماني، تركيبي از ويژگيهاي جسماني و تواناييهاي بدني است. عزت نفس فرد در اين زمينه، بر اساس رضايت از وضعيت جسماني و ويژگيهاي ظاهرياش مبتني است. دختران، بيشتر به خصوصيت بدني و پسران به توانايي جسمي (قدرت جسماني) اهميت ميدهند.
هـ) بعد كلي: در اين جا ارزيابي و تصور كلي فرد ازخود و يا خويشتن است و اساس ارزيابي فرد در همه زمينهها است.
انواع عزت نفس
فرد به منظور آنكه اقتدار شخصي لازم را به دست آورده و رضايت و غنايي كه استحقاقش را دارد تجربه كند به سه نوع عزت نفس نياز دارد ( زارع زاده و درخشان فر، 1384):
عزت نفس رفتاري؛ كه به معناي قابليت و توانايي در عمل كردن و انجام دادن كار ها است. از كار هاي ساده و معمولي تا كار هاي پیچیده و مشكل تر.
عزت نفس احساسي - عاطفي؛ به معناي توانايي در تسلط و به كنترل در آوردن دنياي احساسي و عواطف است. اين كه فرد بداند چه احساسي دارد، معناي آن ها را بفهمد و بتواند انتخاب احساسي درستي بكند و از خود در مقابل درد و رنج روحي و لطمه ها و صدمه هاي عاطفي محافظت كند و بداند كه چگونه روابطي صميمي، سالم و ماندگار خلق نمايد.
عزت نفس روحي و معنوي: همانا اعتماد و ايمان فرد به جهان هستي و كل آفرينش و موجودات است. اين ايمان روحي زندگي، هدف و نهايتي مثبت را در پي خواهد داشت.
شیوه های افزايش عزت نفس رفتاري
براي افزايش اين نوع از عزت نفس بايد به چهار مشخصه آن توجه داشت. كه عبارتند از:
- اعتماد و ايمان به قابليت و توانايي در عمل كردن .
- داشتن استمرار، مداومت و پشتكار در راه رسيدن به هدف
- اعتماد و ايمان به قابليت و توانايي خود را، از سر راه برداشتن موانع و مشكلات
- اعتماد و ايمان كامل داشتن به قابليت و توانايي كمك خواستن از ديگران در صورت لزوم .
شیوه های افزايش عزت نفس احساسي – عاطفي
اين نوع از عزت نفس پنج ويژگي دارد كه بايد به آن ها توجه كرد. از جمله (زارع زاده و درخشان فر، 1384):
- اعتماد و ايمان داشتن به درك و فهميدن و تماس با احساسات .
- اعتماد و ايمان داشتن به توانايي بيان احساسات و بيرون ريختن آنچه در درون مي باشد.
- اعتماد و ايمان داشتن به قابليت و توانايي در برقراري ارتباطي دوستانه، محبت آميز و با معني با ساير انسان ها.
- اعتماد و ايمان داشتن به توانايي يافتن عشق، درك متقابل عشق و شور و حرارت در تمامي موقعيت هاي زندگي خـود، بـه خصـوص موقعيت هاي دشوار و بهره بردن از آن.
- اعتماد و ايمان داشتـن به دارا بودن چيزهاي ارزشمند و فوق العاده براي تقديم به ديگر انسان ها.
شیوه های افزايش عزت نفس روحي – معنوي
اين نوع از عزت نفس سه خصوصيت دارد كه بايد به آن ها توجه كرد (زارع زاده و درخشان فر، 1384):
- اعتماد و ايمان داشتن به اين كه جهان هستي و موجودات، پديده هايي اسرارآميز و اعجاز گونه اند كه همواره رو به تحول و تكامل دارند و جريان هستي خود به خود، به سوي خوبي و كمال پيش مي رود.
- اعتماد و ايمان داشتن به نظم برتر نظام هستي و ايمان به اين كه معني و مفهومي در آن نهفته است.
-اعتماد و ايمان داشتن به اين كه شما نيز انساني هستيد كه مظهر، نمود و مخلوقي از خداوند، روح و هوش برتر يا هر چيز ديگري كه آن را مسئول و مبدأ آفرينش وخلقت جهان هستي مي دانيد، هستيد . بنابراين عزت نفس واقعي آن است كه در سه زمینه رفتاري، احساسي و معنوي ، احساس عزت نفس داشته باشيد؛ به طوري كه علاوه بر احساس اقتدار شخصي، از تعادل و تناسب خوبي نيز در زندگي خود بهره مند باشيد (براندن، 1993؛ ترجمه هاشمی، 1371).
عوامل مؤثر در ايجاد عزت نفس
به طور كلي ميتوان گفت در ايجاد عزت نفس چند عامل مهم نقش دارد (زارع زاده و درخشان فر، 1384):
الف) واكنش ديگران: شايد مهمترين عامل، واكنش ديگران است كه در ايجاد عزت نفس افراد، اثر دارد و تحت عنوان نظريه «آينه خودنما» نامیده میشود. والدين از جمله ديگران هستند كه يكي از مهم ترين عوامل شكلگيري احساس ارزش نسبت به خود در نوجوانان بشمار می روند. نوجواناني كه طرد ميشوند با رنج به طرد خود ميپردازند و احساس بيارزشي ميكنند.
ب) مقايسه با ديگران: مقايسه فرد با ديگران، عامل ديگري است كه ميتواند در عزت نفس افراد تأثير داشته باشد. اگر اطرافيان مهم فرد، با هوش و زرنگ باشند، خوش سيما باشند و فرد هميشه از آنها عقب باشد، يك احساس بيارزشي پيدا ميكند و باعث كاهش عزت نفس در او ميشود. همچنين وضعيت مالي و رفاهي اطرافيان هم ميتواند اين اثر را داشته باشد.
ج) همانندسازي با الگوها: فرد از ابتداي زندگي، افرادي را كه براي او مهم هستند به عنوان الگو انتخاب مي كند. همانندسازي ميتواند بر عزت نفس افراد اثر بگذارد و فرد احساس ميكند كه شبيه به الگوي خود ميشود.
د) نياز به احساس ارزش و عزت نفس: انسان براي حفظ سلامت و تعادل خود نيازمند است كه احساس كند فرد با ارزشي است و ديگران او را مهم ميدانند. طرد شدن و بيارزشي فرد، نه تنها باعث كاهش عزت نفس ميشود بلكه ريشه بسياري از بيماريهاي روحي و رواني او خواهد بود.
معمولاً عزت نفس در پنج زمينه ميتواند تأثيرات جدي داشته باشد (زارع زاده و درخشان فر، 1384):
الف) احساسات فرد
ب) نگرش ها، خلاقيت ها و يادگيري افراد
ج) ارزيابي فرد از خود
د) روابط فرد با ديگران
ه) طرز رفتار فرد
رفتار افراد، متاثر از عزت نفس آنها است.
فردي كه عزت نفس پاييني دارد يك خود انگاره منفي دارد. تحقيقات نشان داده است كه بين عزت نفس و عملكرد تحصيلي، رابطه محكمي وجود دارد. عزت نفس بالا، عملكرد تحصيلي بالايي را موجب ميشود. همچنين عزت نفس بالا موجب ميشود كه فرد احساس كند و باور داشته باشد كه با كفايت است و اگر اين احساس با كفايتي نباشد فرد نميتواند چيزي را ياد بگيرد و در آموختن هر تكليف جديد احساس درماندگي و ترس ميكند. علاوه بر اين، عزت نفس بر روابط بين افراد، اثر مثبتي دارد (همان منبع).
عزت نفس از ديدگاه قرآن، احاديث و دانشمندان اسلامي
در قرآن كريم چند معني براي نفس آمده است:
1- در قرآن از نفس ابتدائاً به معني جان يا حيات حيواني ياد ميشود. «براي نفس چيزي نيست مگر آنكه بميرد به اذن پروردگار " و ما كان لنفس ان تموت الا باذن ا..." آل عمران آيه 145».
2- نفس به معني روان يا نفس انساني آمده است: «مبادا کسی به کیفر آنچه کسب کرده به هلاکت افتد" ان تبسل نفس بما كسبت لیس لها" . در اين مورد نفس همان مجموعه حالات رواني است كه خاصيت ادراكي، انفعالي و افعالي دارد (انعام آيه 70).
در اسلام با همه ی اینها كهنَهَی اَلنَّفْسَ عَنِ اَلْهَوی هست، إِنَّ اَلنَّفْسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِهست، قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّاها. `وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّاهاهست، موتوا قَبْلَ اَنْ تَموتوا هست، در عین حال روی عزت نفس هم تكیه شده است. قرآن می فرماید: وَ لِلّهِ اَلْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ HYPERLINK "http://imamalinet.net/fa/Book/View/408/130284/%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-" \l "_edn1" [1]. نمی گوید عزت نفس خودپرستی است. پیغمبر فرمود: اُطْلُبُوا الْحَوائِجَ بِعِزَّةِ الْاَنْفُسِ. بشر به بشر حاجت پیدا می كند. فرمود: اگر حاجتی دارید هیچ وقت پیش كسی با ذلت حاجت نخواهید، با عزت نفس بخواهید؛ یعنی عزت خودتان را لكه دار نكنید، نگویید از نظر جهاد نفس و مبارزه با هوای نفس بهتر است كه به شكل یك گدا از كسی چیزی بخواهم؛ نه، اسلام اجازه نمی دهد. اگر حاجتی پیش كسی داری، با عزت نفس حاجت خود را از او بخواه و بگیر.
ببینید علی علیه السلام در میدان جنگ چه می گوید. اینجا صحبت از عزت نفس و شرافت است، می فرماید: فَالْمَوْتُ فی حَیاتِكُمْ مَقْهورینَ وَ الْحَیاةُ فی مَوْتِكُمْ قاهِرینَ HYPERLINK "http://imamalinet.net/fa/Book/View/408/130284/%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-" \l "_edn2" [2].
تن مرده و گریه ی دوستان
به از زنده و خنده ی دشمنان
مرا عار آید از این زندگی
كه سالار باشم كنم بندگی
امام حسین علیه السلام می فرماید: مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حیاةٍ فی ذُلٍّ HYPERLINK "http://imamalinet.net/fa/Book/View/408/130284/%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-" \l "_edn3" [3]مردن در سایه ی عزت بهتر است از زندگی با ذلت. امام حسین علیه السلام نمی گوید جهاد با نفس حكم می كند كه ما تن به حكم یزید و ابن زیاد بدهیم، چون بیشتر با نفس خودمان مجاهده كرده ایم! .
اَلا وَ اِنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَكَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 243
مِنَّا الذِّلَّةُ، یِأْبَی اللّهُ ذلِكَ لَنا وَ رَسولُهُ وَ الْمُؤْمِنونَ وَ حُجورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ HYPERLINK "http://imamalinet.net/fa/Book/View/408/130284/%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-" \l "_edn4" [4].
پسر زیاد، این ناكس پسر ناكس، از من خواسته است كه یكی از ایندو را برگزینم: یا تن به ذلت بدهم و یا شمشیر، وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ ما كجا و تن به ذلت دادن كجا! خدا راضی نمی شود تن به ذلت بدهیم. می خواست بفرماید نه اینكه احساسات شخصی من است؛ مكتب من به من اجازه نمی دهد، خدای من به من اجازه نمی دهد، پیغمبر من به من اجازه نمی دهد، تربیت من به من اجازه نمی دهد، من در دامن علی علیه السلام و در دامن زهرا (سلام اللّه علیها) بزرگ شده ام، از پستان زهرا شیر خورده ام. آن پستانی كه به من شیر داده به من اجازه نمی دهد، یعنی گویی مادرم اینجا حاضر است و به من می گوید: حسین! تو از پستان من شیر خورده ای؛ آن كه از پستان من شیر خورده تن به ذلت نمی دهد. امام حسین نفرمود ما می رویم تن به ذلت ابن زیاد می دهیم، بگذار هركاری می خواهد بكند، مگر غیر از این است كه به ما اهانت و توهین می كند و فحش می دهد؟ هرچه او بیشتر از این كارها بكند، بیشتر جهاد با نفس كرده ایم! ابداً چنین چیزی نیست: لا وَ اللّهِ لا اُعْطیكُمْ بِیَدی اِعْطاءَ الذَّلیلِ وَ لا اَفِرُّ فِرارَ الْعَبیدِ HYPERLINK "http://imamalinet.net/fa/Book/View/408/130284/%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-" \l "_edn5" [5]من هرگز دست ذلت به شما نمی دهم و مانند بندگان فرار نمی كنم. یا به نقل دیگری: وَ لا اُقِرُّ اِقْرارَ الْعَبیدِ مانند بندگان اقرار و اعتراف نمی كنم و تن به ذلت نمی دهم. از این نوع تعبیرات در قرآن و حدیث و در كلمات ائمه ی اطهار (علهیم السلام) مخصوصاً در كلمات امام حسین علیه السلام خیلی زیاد است
HYPERLINK "http://imamalinet.net/fa/Book/View/408/130284/%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-" \l "_ednref1" [1] منافقون/8
HYPERLINK "http://imamalinet.net/fa/Book/View/408/130284/%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-" \l "_ednref2" [2] نهج البلاغه ، خطبه ی 51
HYPERLINK "http://imamalinet.net/fa/Book/View/408/130284/%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-" \l "_ednref3" [3] ملحقات احقاق الحق ، ج /11ص 601
HYPERLINK "http://imamalinet.net/fa/Book/View/408/130284/%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-" \l "_ednref4" [4] لهوف ، ص 85؛ نفس المهموم ، ص 149
HYPERLINK "http://imamalinet.net/fa/Book/View/408/130284/%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-" \l "_ednref5" [5] ارشاد مفید، ص 235
تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس از ديدگاه اسلام چيست؟
پاسخ
براي روشن شدن بحث، ابتدا بايد هر يك از مفاهيم «عزت نفس» و «اعتماد به نفس» تعريف شود. و مقصودي كه از آنها داريم كاملاً روشن شود.تعريف اعتماد به نفساعتماد به نفس Self - confidence : اعتماد به نفس يعني اتكا به نيروها و تواناييهاي خود و بهرهگيري از اين نيروهاي خدادادي، در مسير پر پيچ و خم زندگي تا در مشكلات و سختي ها بار خود را خويش به دوش كشيم، نه آن كه دست نياز به سوي ديگران بگشاييم و چشم به آنها بدوزيم. اسلام نيز به اين خوداتكايي و اعتماد به نفس با توكل به خدا، تاكيد دارد.[1] اعتماد به نفس عزم انسان را راسخ مي كند و انسان را به قله هاي سعود و پيشرفت مي رساند.تعريف عزت نفسدر نظام اعتقادي و تربيتي اسلام، مفهومي تحت عنوان «عزت نفس» مطرح شده است؛ كه امروزه، به غلط تلقي رايج اين است كه عزت نفس، برگردان واژة self-esteem و دقيقاً به همان معنا است. در حالي كه مفهوم «حرمت خود» (مجموعه ارزشيابي و قضاوت هايي كه فرد در مورد خود دارد) مناسب ترين عبارت براي واژة فوق است؛ و تعريف و كاربردي غير از آنچه كه منابع اسلامي از عزت نفس دارند، دارد. البته نه اينكه كاملاً از هم بيگانه باشند؛ بلكه با هم ارتباط دارند.[2]عزّت در لغت به معناي «قوت» ، «غلبه»، «شكست ناپذيري» و... است. «العزه : هي القوه و الغلبه» و في الحديث «المومن اعز من الحيل اي اصلب»[3] راغب اصفهاني نيز مي نويسد: «عزت، حالتي است كه مانع از مغلوب شدن انسان مي شود اصالت شكست ناپذيري) و در اصل «عزاز» به معناي زمين ضلب و محكم و نفوذ ناپذير گرفته شده است.»[4]بنابراين، از نظر اسلام عزت نفس عبارتست از حالت شكست ناپذير و توان مقاومت در برابر سختي ها و مشكلات و عدم پذيرش ذلت در موقعيت هاي دشوار زندگي كه در اثر نوعي عملكرد در انسان پديد مي آيد، و داشتن اين حالت باعث برتري فرد از نظر خود و ديگران مي شود، بدين لحاظ افرادي كه در برابر سختي، و مشكلات مقاوم و سر سخت هستند، مي توانند در موقعيت هاي گوناگون، خود را حفظ كرده ، به پيروزي و سربلندي نايل شوند شخصي كه عزت نفس دارد از چنان شخصيت معنوي قوي و قدرت روحي بالايي برخوردار است كه نمي توان او را تحت تاثير قرار داد و بر او غلبه كرد.با توجه به احاديث و روايات مشابه فراواني كه دربارة نفس و حالات آن وارد شده است، در اسلام از حرمت خود با عزت نفس و عنوان احترام به خود با بيان جملاتي كه نشانة كرامت انسان است ياد شده است. عزت نفس از درون انسان سرچشمه مي گيرد و تنها پس از شناسايي، پذيرش و احترام نهادن به هستة اصيل خويش است كه فرد مي تواند به آن دست يابد.[5] قابل توجه اينكه در برخي آيات قرآن و از جمله در آية 10 سورة فاطر عزت منحصراً از آن خدا شمرده شده و در آيات مورد بحث مي افزايد: و از آن رسول او و مومنان است چرا كه اولياء و دوستان خدا نيز (نمونة كوچكي) از عزت او را دارند و به او متكي هستند، به همين دليل در روايات اسلامي روي اين مساله تاكيد شده است كه مومن نبايد وسائل ذلت خود را فراهم سازد، خدا خواسته او عزيز باشد او هم براي حفظ اين عزت بايد بكوشد. در حديثي از امام صادق ـ عليه السلام ـ در تفسير آيه ولله العزة و لرسوله و للمومنين مي خوانيم: «فالمومن يكون عزيزاً و لا يكون ذليلا... المومن اعز من الجبل ان الجبل يستفل منه بالمعاول، و المومن لا يستفل من دينه شيء: مومن عزيز است و ذليل نخواهد بود، مومن از كوه محكمتر و پر صلابت تر است؛ چرا كه كوه را با كلنگ ها ممكن است تخريب كرد ولي چيزي از دين مومن هرگز جدا نمي شود.» در حديث ديگري از همان امام مي خوانيم: «لا ينبغي للمومن ان يذل نفسه قيل له و كيف يذل نفسه قال يتعرض لما لا يطيق!، سزاوار نيست مومن خود را ذليل كند، سوال شد چگونه خود را ذليل مي كند؟ فرمود: به سراغ كاري مي رود كه از او ساخته نيست!»مولفه هاي عزت نفس در آياتبا استفاده از آيات و روايات و بررسي حالات افراد، مولفههاي ذيل را براي عزت نفس ميتوان برشمرد:1. شكست ناپذيري و توان مقاومت در برابر سختيها؛2. بينيازي از ديگران؛3. اطاعت و تسليم در برابر خدا.4. احساس ارزشمندي5. دوري از ذلت و خواري؛6. جنبة الهي بودن؛ چون عزت در اصل از آن خدا است.تفاوتهابا توجه به تعريفها و توضيحاتي كه براي هر يك از مفاهيم «عزت نفس» و «اعتماد به نفس» داشتيم. مرزها و تفاوتهاي آنها تا حدودي روشن شده "اعتماد به نفس" آگاهي داشتن به استعدادها، توانمنديها، ارزش انساني خود و جايگاهي كه هر كس در اين دنيا دارد، و اتكا به آن نيروها و استعدادهاي دروني و سعي و تلاش بر طبق آن است؛ اما "عزت نفس" حالت شكست ناپذيري، قوت و توان مقاومت و دوري از ذلت و احساس ارزشمندي است، كه به انسان كمك مي كند تا در برابر سختي ها و ناملايمات زندگي ايستادگي كرده و به پيروزي و سر بلندي دست يابد، و به آساني تحت تاثير افكار و عملكرد منفي ديگران واقع نشود. در واقع افراد با عزت نفس بالا شجاع و نترسند و از غير خدا نمي هراسند.عزت نفس با خدا محوري محقق مي شود و وصل به امور مادي و غير مادي است و اعم است؛ ولي اعتماد به نفس در فرهنگ غربي، انسان محور و اخص است. انسان در صورتي ميتواند حالت عزت نفس را در خويش ايجاد كند كه ارتباط قلبي و معنوي با خدا برقرار، و به دستورهاي الهي عمل كند. اما اعتماد به نفس شناخت و تقويت نيروي هاي دروني و بهره گيري از كمك هاي الهي (توكل بر خدا) محقق ميشود.اما بايد توجه داشت كه اعتماد به نفس ريشه در خودشناسي و عزت نفس دارد. يعني انسان با تأمل در خود با نقاط قوت ضعف خود آشنا ميشود. و اگر واقع بين باشد ، هر چند نقاط ضعف هم داشته باشد، ميتواند با تكيه بر آن دسته از تواناييهاي خود و توكل به خدا به قلههاي پيشرفت دست يابد.پي نوشت ها:[1]. ر.ك: شجاعي، محمد صادق، توكل به خدا راهي به سوي حرمت خود و سلامت روان، قم، مركز انتشارات موسسه امام خميني، 1383، ص50.[2]. ر.ك: همان، ص173.[3]. الطريحي، فخرالدين، مجمع البحرين، تهران، مرتضوي، 1375، ج4، ص27و26.[4]. الراغب الاصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، دمشق، دارالقلم، 1416، ص563.[5]. تفسير نمونه، ج24، ص170و169.
نقش والدين در شكل گيري عزت نفس
والدين را از نظر نقشي كه به عنوان مربي اجرا ميكنند، ميتوان به چهار گروه تقسيم كرد: الف) والدين مستبد؛ ب) والدين بيتفاوت ؛ ج) والدين آزاد ؛ و د) والدين با اقتدار. «والدين زورگو» پرتوقع هستند؛ نظارت بسيار شديدي بر رفتار فرزندانشان اعمال ميكنند و خواستههاي خود را با زور، تهديد و تنبيه به اجرا در ميآورند. بيشتر اوقات، فرزندان به اين نوع رفتارها پاسخ مثبت نميدهند. فرزندان چنين والديني خيلي زود غمگين ميشوند، بدخلقي نشان ميدهند، متجاوز بار ميآيند و مشكل آفرين ميشوند. بر عكس، «والدين بيتفاوت» براي فرزندانشان محدوديتي قائل نميشوند. آنها توجه و علاقهاي نسبت به فرزندان خود نشان نميدهند و از آنها پشتيباني عاطفي نميكنند. رفتار اين گونه والدين موجب عدم رشد سالم شخصيت فرزند ميشود. فرزندان چنين والديني زياده طلب، نافرمان و عنان گسيخته بار ميآيند و در تعاملهاي اجتماعي و بازي با همسالان خود، به طور مؤثر و سالم مشاركت نميكنند. «والدين آزاد» با محبت هستند و از نظر عاطفي حساسند. اما براي رفتار فرزندانشان مرزي قائل نيستند. آنها گرچه پذيراي رفتار فرزندانشان و مشوق آنها هستند، اما نقش مهمي در ساخت شخصيت آنها ندارند. جاي تعجب است كه فرزندان اين گونه والدين در بعضي موارد به فرزندان «والدين زورگو» شباهت دارند و بيشتر اوقات رفتارشان ناگهاني، بدون تفكر، ناپخته و خارج از كنترل است (مشیری تفرشی، 1378).
اما، «والدين با اقتدار»، بهترين بستر را براي رشد فرزندان خود، به خصوص پرورش عزت نفس در آنها فراهم ميآورند. اين والدين ضمن اين كه به فرزندان خود علاقه نشان ميدهند و نسبت به آنها احساس عاطفي دارند، براي رفتار آنان مرزهاي معيني را تعيين ميكنند؛ به طوري كه فرزندان از پيش ميتوانند واكنش پدر و مادر را در مقابل هر يك از رفتارهاي خود حدس بزنند (مشيري تفرشي، 1378). اين نوع رفتار از جانب والدين موثرترين اثر مثبت را بر رشد اجتماعي فرزندان ميگذارد. فرزندان چنين والديني به طور كلي كنجكاوترين و مستقلترين افراد جامعه بار ميآيند و عزت نفس بالايي پيدا ميكنند. عملكرد ساير افراد خانواده به جز پدر و مادر، مانند برادر و خواهر كوچكتر يا بزرگتر نيز ميتواند نقش مهمي در ميزان عزت نفس كودكان داشته باشد. والدين آگاه در مورد رفتار خود نسبت به فرزندانشان به مطالعه ميپردازند و به طور عملي از راهكارهاي مثبت در تربيت فرزندان استفاده ميكنند و بدين وسيله ميزان عزت نفس آنها را بالا ميبرند (همان منبع).
والدين، به اين اصل اعتقاد دارند كه افراد با عزت نفس بالا، در جهت ارتقاء گام برمي دارند. ايجاد ديدگاه مثبت نسبت به رويدادهاي زندگي در فرزندان، به تقويت عزت نفس آنان كمك بزرگي ميكند. يكي از رويدادهايي كه باعث كاهش عزت نفس در فرد ميشود، «شكست» است. پدر و مادر ميتوانند فرزند «شكست خورده» را در مورد آن واقعه به طور منطقي توجيه كنند و تعريف صحيحي از كلمه «شكست» به او ارائه دهند. به او بياموزند، افرادي كه در زندگي هدف دارند و تلاش ميكنند به هدف خود برسند، ابتدا وسايل و راهكارهايي را براي خود انتخاب ميكنند. استفاده از بعضي از اين وسايل و راهكارها امكان دارد هميشه موفقيتآميز نباشد. فردي كه مثبت انديش و هدفدار است، در ارادهاش تزلزل روي نميدهد و با اتكا به خود، هر شكست را يك فرصت طلايي ميشمارد و با تجزيه و تحليل علل عدم موفقيت، بهترين بهرهبرداري را از موقعيت پيش آمده ميكند. به عبارت ديگر، افرادي كه به نفس خود متكي هستند، به اصل «الخير في ماوقع» ايمان دارند و از نتايج يك رويداد بد، با جديت و سعي تمام استفاده ميكنند. با چنين طرز فكر و ديدگاهي است كه فرزند تشويق ميشود يأس و نااميدي را ازخود دور سازد و به اقدامي جديد و استفاده از راههاي ديگر دست زند. انساني كه پوياست، طبيعي است كه در مسير آزمايش و خطا گاهي با شكست نيز روبرو شود و اين مسأله نبايد خارج از انتظار وي باشد. افرادي در زندگي شكست نميخورند كه هرگز دست به عمل هدفمند نميزنند. به عبارت ديگر، ترس از شكست، بعضي انسانها را منفعل بار ميآورد. شكست، تجربه بسيار ارزشمندي است. براي اين كه در ذهن فرزندان اين طرز فكر مثبت نسبت به رويدادها، بهتر و سريعتر شكل بگيرد، پدر و مادر ميتوانند به آنان از طريق آشنا كردنشان با زندگي بزرگان كمك كنند. زندگي بزرگان و افرادي كه به عنوان برترينها در جوامع بشري مطرح شدهاند، الگوي خوبي براي تقويت عزت نفس است (مشیری تفرشی، 1378).
نقش عوامل ديگر در تقويت عزت نفس
در تعامل با اجتماع، فرد براي نوع قضاوت ديگران نسبت به خود اهميت زيادي قائل ميشود. به ديگر سخن، تا حد زيادي شخص همانگونه خود را ميبيند كه فكر ميكند ديگران او را ميپندارند و نسبت به سراپاي وجودش، سر و وضعش، رفتارش، وضعيت تحصيلياش و ديگر وجوه شخصيت خود به قضاوت ميپردازند. در محيط آموزشي، قضاوت ديگران درباره موفقيتها يا شكستهاي تحصيلي فرد، او را نسبت به نمره بسيار حساس ميكند. از اين رو به طور مداوم، دستاورد تحصيلي خود را با ديگران مقايسه ميكند. اگر عملكرد وي در كلاس درس خوب باشد، عزت نفسش افزون ميشود و بر عكس، گرفتن نمره پايين موجب تزلزل عزت نفس در وي ميشود. معمولاً در موقعيت شكست تحصيلي، دانشآموز ممكن است به دو گونه متفاوت عكسالعمل نشان دهد. بعضيها عدم موفقيت خود را به كم كوشي خود نسبت ميدهند و با تلاش پيگير، براي جبران نمره پائين خود اقدام ميكنند. بعضي ديگر دلسرد ميشوند و به خود نسبتهاي منفي ميدهند؛ مانند اين كه: « من اصلاً استعداد ندارم» يا: «من بيهوشم.». اين طرز فكر مخرب و انديشه منفي نسبت به خود، دست كشيدن از تلاش بيشتر، تسليم شدن در برابر شكست، افت تحصيلي بيشتر و بحرانيتر شدن وضع را به دنبال دارد. در مورد اين دسته از دانشآموزان،كمك فوري مشاور و اطمينان خاطر دادن به آنها نسبت به تواناييهايشان بسيار ضروري است. بهتر است مشاور، دانشآموز و دبير درس مربوط، در جلسهاي كنار هم بنشينند و سعي كنند، راههاي مناسبي براي موفقيت بيشتر وي در آن درس پيدا كنند (زارع زاده و درخشان فر، 1384).
از بعد آموزشي، عامل ديگر در كاهش ميزان عزت نفس، تغيير دادن مدرسه محل تحصيل دانشآموز است. معمولاً محيط جديد تحصيلي، باعث افت درسي ميشود و بعضي از افراد براي وفق دادن خود با موقعيت جديد به زمان زيادي نياز دارند. پس نتيجه ميگيريم كه مدرسه در مجموع، يك عامل محيطي بسيار مؤثر در رشد يا سركوب عزت نفس شخص است. عامل موثر ديگر، تغييرات فيزيولوژيكي دوران بلوغ است كه بر فرد فشارهاي رواني و جسمي وارد ميكند و منجر به غمزدگي او ميشود. نگرش منفي شخص نسبت به خود كه حاصل اين تغييرات است، عزت نفس او را خدشهدار ميكند (مشیری تفرشی، 1378).
نقش عملكرد تحصيلي در عزت نفس
موفقیت یا شكست تحصیلی همانطور كه از عوامل مختلفی چون نظام آموزشی، سازمان مدرسه و عوامل آن چون كتاب، معلم، مدیر و نیز خانواده و ویژگیهای شخصی و فردی دانش آموزان ریشه می گیرد، آثار و پیامدهای مختلفی را نیز در ابعاد اجتماعی و فردی بر جای می گذارد. عزت نفس كودك قبل از هر چيز ابتدا در محيط زندگياش پيريزي مي شود اما در مدرسه و كلاس درس است كه نسبت به تواناييهاي خود و اينكه چگونه پيشرفت كند آگاهي مييابد. به طور معمول يك كودك تا سن 18 سالگي حدود 5 هزار ساعت از وقت خود را در مدرسه ميگذراند و طي اين مدت عقايد يا عادات خاصي كسب ميكند. نحوه آموزش كودكان بسيار مهمتر از چيزي است كه بايد بياموزند. نگرش كودك نسبت به يادگيري و مخصوصاً تواناييهايش، اثر بسيار مهمي روي عزت نفس و در نتيجه آيندهاش دارد. بنابراين توجه و نوع رفتار والدين و معلمهاي مدرسه در اين زمينه از اهميت خاصي برخوردار است (زکالوند، 1384).
یافته های پژوهشی داخل و خارج از کشور
الف- پژوهش های انجام شده در خارج از كشور
گاما، جسوس، و میریلس (1991) در پژوهشي جهت ارزيابي تأثير تجربه شكست و موفقيت تحصيلي بر الگوهاي اسنادي دانشآموزان ابتدايي نشان دادند كه الگوهاي اسنادي دانشآموزان موفق، دروني، پايدار و قابل كنترل بود. آنها انگيزش تحصيلي، انتظار موفقيت، غرور و حرمت خود بالاتري داشتند؛ در حالي كه اسنادهاي دانشآموزان ناموفق، دروني، پايدار و غيرقابل كنترل بود و انتظار موفقيت پايين، وجود احساس ترس، انتظار شكست در كارهاي آينده و هم چنين حرمت خود پايين و احساس شرم نيز در آنها وجود داشت.
در پژوهش آلن و ديتريش (1991) تفاوت هاي دانشآموزان در انگيزش و اسناد در درس زمينشناسي مورد بررسي قرار گرفت و سعي شد كه با انجام چند جلسه درمان منظم در زمينه اسنادهاي دانشآموزان در مورد موفقيت يا شكست آنها در درس مورد نظر تغييراتي ايجاد شود. نتايج نشان دادند كه تغيير اسنادها و مهارت در دروس با پيشرفت تحصيلي در آن درس ها مرتبط بود. به عبارت ديگر، تغيير در سبك زندگي و سبك اسنادي افراد، جنبههاي متفاوتي از شناخت ها و هم چنين پاسخ هاي رفتاري آنها را در مواجهه با موقعيت هاي مختلف اجتماعي و تحصيلي پيشبيني ميكند. در حوزه آموزش و پرورش، دانشآموزان بر حسب سبك اسنادي خود ميتوانند پيشرفت تحصيلي شان را به عوامل مختلفي از جمله توانايي، سعي و كوشش، سطح دشواري تكليف و بخت و اقبال نسبت دهند.
در همين راستا، تحقيقات (هاماچك ، 1995؛ به نقل از اوزلینز، 2003) در نمونهاي از دانشآموزان ابتدايي و دبيرستان نشان ميدهد دانشآموزان واجد سطح بالاي «مفهوم خود»، تمايل بيشتري دارند كه موفقيت خويش را به توانايي و شكست خود را به فقدان تلاش يا بدشانسي نبست دهند. در حالي كه دانشآموزاني كه مفهوم خود ضعيفتري دارند، احتمال بيشتري دارد كه موفقيت خويش را به خوششانسي و شكست خود را به فقدان توانايي نسبت دهند.
چنگ (2003 ) تحقیقی را انجام داد که نتایج نشان داد، دانش آموزانی که انگیزش پیشرفت بالایی داشتند، عملکرد بهتری نسبت به دانش آموزان دارای انگیزش پیشرفت پائین داشتند.
اوزولینز و همكارانش (2003) نيز دريافتند، افرادي كه داراي مركز كنترل دروني هستند نسبت به افرادي كه مركز كنترل شان بر مبناي شانس يا قدرت ديگران است داراي عزت نفس بالاتري هستند. همچنین نشان دادند که رابطه مثبت و قوي بين منبع كنترل دروني و عزت نفس بالا، عزت نفس، انگيزش، خلاقيت و حل مسأله وجود دارد.
گانفرین و بارتلتو (1974)، گوروگلا، اسچیلر، و والبرگ (1971)، اگززپاورز و ایدوین (1975)، پرات و اینسمان (1975 به نقل از راشیو، 2002)، دریافتند که بین رفتار افراد با منبع کنترل درونی و افراد با انگیزه پیشرفت تحصیلی بالا همبستگی وجود دارد.
واینر و کوکلا (به نقل از پتری، 1996) دریافتند افرادی که انگیزه پیشرفت تحصیلی بالا دارند، هنگام دستیابی به موفقیت، به علل توانایی و تلاش میل دارند و کسانی که انگیزه پیشرفت تحصیلی پائین دارند، در موقع شکست به اسناد دشواری تکلیف یا شانس گرایش دارند.
ولرند (1982؛ به نقل از زارعی، 1380) در تحقیقی به این نتیجه رسید، افرادی که دارای انگیزش درونی بالاتری باشند، پیشرفت تحصیلی بالاتری دارند.
هم چنین فوریتر و همکاران (1995، به نقل از همان منبع) نیز به این نتیجه رسیدند که بیشتر دانش آموزانی که نسبت به تحصیلات به صورت خودکار برانگیخته می شوند، عملکرد تحصیلی بهتری دارند.
ب- پژوهش های انجام شده در داخل كشور
سلیمانی نژاد (1381) در بررسی رابطه سبک اسناد با پیشرفت تحصیلی در دختران و پسران سال سوم دبیرستان نشان داد که ابعاد سه گانه اسناد بین دختران و پسران در موقعیت های شکست و موفقیت، تفاوت معنی داری ندارند. هم چنین در رابطه بین ابعاد سه گانه اسناد و پیشرفت تحصیلی نشان داد که به جز بعد درونی و بیرونی، در موقعیت شکست، بقیه ابعاد با پیشرفت تحصیلی رابطه معنی داری ندارند.
خداياري فرد، محمد (1388) در پژوهشی با عنوان مقايسة سبک اسناد، اضطراب، و پيشرفت تحصيلي دختران و پسران در خانواده هاي انگليسي زبان و غير انگليسي زبان به این نتایج رسید که تفاوت معناداري بين کودکان با اضطراب پايدار کم و زياد، در سبک اسنادي آنها نسبت به حوادث منفي وجود دارد. بهعلاوه، کودکان انگليسي زبان و غير انگليسي زبان در متغيرهاي اضطراب و پيشرفت تحصيلي متفاوت بودند. در واقع کودکان غير انگليسي زبان از اضطراب بالاتري نسبت به همسالان انگليسي زبان خود برخوردار بودند و نمرة پيشرفت تحصيلي پايين تري داشتند. همچنين تفاوتهاي معناداري در سبک اسناد، اضطراب پايدار، و پيشرفت تحصيلي بين پسران و دختران مشاهده شد. شايد بتوان نتيجه گيري نمود که تجربه اضطراب و سبک اسناد منفي در ميان کودکان غير انگليسي زبان، ارتباط نزديکي با پديدة فرهنگ پذيري داشته باشد.
زارعی، علیرضا (1380)، در پژوهشی تحت عنوان: بررسی رابطه بین سبک های اسنادی و انگیزه پیشرفت با پیشرفت تحصیلی که در دانش آموزان سال دوم رشته ریاضی شهر اراک؛ در سال تحصیلی "80-1379" انجام شد، نشان داد که بین انگیزه پیشرفت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی (معدل کل، نمره درس ریاضیات 4 و نمره درس ادبیات 4) در هر دو جنس، رابطه ای مثبت و معنی دار وجود دارد. بین سبک های اسناد برای حوادث خوب و حوادث بد در ابعاد درونی - بیرونی، کلی - اختصاصی و پایدار - ناپایدار با پیشرفت تحصیلی (معدل کل، نمره درس ریاضیات 4 و نمره درس ادبیات 4) رابطه ای مشاهده نشد. بین انگیزه پیشرفت و سبک های اسناد برای حوادث خوب در ابعاد درونی، بیرونی، کلی اختصاصی و پایدار- ناپایدار، رابطه مثبت و معنی دار و بین انگیزه پیشرفت با سبک های اسنادی برای حوادث بد در بعد درونی - بیرونی رابطه منفی و معنی دار مشاهده شد ولی بین انگیزه پیشرفت با سبک های اسناد برای حوادث بد در ابعاد پایدار- ناپایدار و کلی اختصاصی رابطه ای مشاهده نگردید.
ذکایی (1389) در پژوهشی تحت عنوان: "بررسی رابطه خودپنداره و سبک های اسناد با پیشرفت تحصیلی که در دانشآموزان پسر سال سوم رشته علوم تجربی دبیرستان های دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 79-1378" انجام داد، نشان داد که بین خودپنداره و پیشرفت تحصیلی (معدل کل، نمره درس زیست (1)، نمره درس شیمی (1)) رابطهای مثبت و معنیدار وجود دارد. بین سبک های اسناد برای حوادث خوب و بد درس زیستشناسی (1)، نمره درس شیمی (1) رابطه مشاهده نشد. بین خودپنداره و سبک های اسناد برای حوادث خوب در ابعاد درونی - بیرونی، کلی اختصاصی، پایدار - ناپایدار رابطه مثبت و معنیدار و بین خودپنداره با سبک های اسناد برای حوادث بد در بعد پایدار - ناپایدار رابطه منفی و معنیدار مشاهده شد، ولی بین خودپنداره با سبک های اسناد برای حوادث بد در ابعاد درونی - بیرونی، کلی - اختصاصی رابطهای مشاهده نشد.
شهر آرای و زارعی (1384)، رابطه بین سبک های اسنادی و انگیزه پیشرفت با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان سال دوم رشته ریاضی شهر اراک را بررسی نموده اند.
رابطه سبک اسناد و هسته کنترل با پیشرفت تحصیلی، با توجه به متغیرهای هوش، جنسیت و زمینه خانوادگی، در پژوهشی توسط شیخ الاسلامی (1377) مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. نتايج اين تحقيق به شرح زير بود:1- تحصيلات پدر و اشتغال مادر تاثير معنيداري بر هوش دانشآموزان داشتند. 2- متغيرهاي جنس ، تحصيلات مادر و شغل پدر اثر معنيداري بر هوش دانشآموزان نداشتند. 3- دانشآموزان دختر در مقايسه با دانشآموزان پسر از هسته كنترل درونيتري برخوردار بودند. 4- شغل پدر و اشتغال مادر اثر معنيداري بر هسته كنترل دانشآموزان داشت. 5- ارتباط معنيداري ميان تحصيلات والدين و هسته كنترل وجود نداشت. 6- دانشآموزاني كه مادران آنها غيرشاغل بودند نسبت به گروه شاغل سبك اسناد مطلوبتري داشتند.7- متغيرهاي جنس، تحصيلات والدين و شغل پدر اثر معنيداري بر سبك اسناد نداشتند. 8- متغيرهاي سبك اسناد، غيرشاغل بودن مادر، تحصيلات مادر و هسته كنترل بطور مستقيم بر پيشرفت تحصيلي اثر داشتند. 9- متغيرهاي هوش، جنس، تحصيلات و شغل پدر بطور غيرمستقيم بر پيشرفت تحصيلي اثر داشتند. 10- سبك اسناد بهترين پيشبيني كننده پيشرفت تحصيلي دانشآموزان بود. 11- ضرايب همبستگي دو سازه سبك اسناد و هسته كنترل با پيشرفت تحصيلي داراي تفاوت معنيداري بودند.
ليدرايث (1987) در پژوهشي تحت عنوان رابطه بين انگيزه پيشرفت تحصيلي و اسناد مسئوليت پذيري در موفقيت و شکست در تکاليف مدرسه به نتايج زير دست يافت، بين انگيزش پيشرفت تحصيلي با اسناد مسئوليت پذيري درباره شکست و موفقيت رابطه معني داري وجود دارد.
سليماني نژاد (1381) در بررسي رابطه سبک اسناد با پيشرفت تحصيلي در دختران و پسران سال سوم دبيرستان نشان داد که ابعاد سه گانه اسناد بين دختران و پسران در موقعيت هاي شکست و موفقيت تفاوت معني داري ندارند. همچنين در رابطه بين ابعاد سه گانه اسناد و پيشرفت تحصيلي نشان داد که به جز بعد دروني و بيروني، در موقعيت شکست، بقيه ابعاد با پيشرفت تحصيلي رابطه معني داري ندارند.
آقاجانی (1381) در تحقیق خود پی برد که بین منبع کنترل درونی، انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی بالا رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
مفتاح (1381) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «رابطه کمرویی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوم راهنمایی شهر تهران» پی برد که بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد. او همچنین دریافت از دو متغیر کمرویی و عزت نفس، عزت نفس توان پیش بینی پیشرفت تحصیلی را دارد و بین عزت نفس در دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد.
منابع
منابع فارسي
اسلامی شهربابکی، حیدر (1369). بررسی رابطه بین سبک تبیین و افسردگی در بیماران افسرده یک قطبی و دو قطبی و مقایسه آن با افراد بهنجار. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، انستیتو روانپزشکی تهران.
بلوم، بنجامین (1389). ویژگیهای آدمی و یادگیری آموزشگاهی. ترجمه: علی اکبر سیف. تهران: انتشارات مرکز نشر دانشگاهی.
بیابانگرد، اسماعیل (1372). بررسی رابطه بین مفاهیم منبع كنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی پسران سال سوم دبیرستان های تهران در سال 70- 13۶۹، تهران، انتشارات انجمن اولیاء ومربیان، ص 71.
بيابانگرد، اسماعيل (1384). رابطه ميان عزت نفس، انگيزه پيشرفت، و پيشرفت تحصيلي در دانش آموزان سال سوم دبيرستان هاي تهران، مجله مطالعات روان شناختي پاييز و زمستان: (4-5) 1؛ 131-144.
توحیدی، محسن (1381). مطالعه رابطه سبک اسنادی، اضطراب، انگیزه پیشرفت با پیشرفت تحصیلی در میان دانش آموزان پسر سال اول دبیرستانهای دولتی شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی تربیتی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تربیت معلم تهران.
پروین. لورنس و اولیور، جان (2001). شخصیت؛ نظریه ها و پژوهش. ترجمه: جوادی و کدیور (1381). تهران، نشر آییژ.
جلالي، داريوش و نظري، آذر(1386). تاثير آموزش الگوي يادگيري اجتماعي بر عزت نفس، عزت نفس، رفتارهاي خودابرازي و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان کلاس سوم دوره راهنمايي . مجله پژوهش های روانشناختی، سال پنجم، شماره،7 ص.37-49.
حاج حسینی، منصوره (1382). مقایسه سبک های اسنادی در مردان جوان معتاد و عادی شهر یزد، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی تربیتی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه الزهراء (س).
خداياري فرد، محمد (1388). مقايسة سبک اسناد، اضطراب، و پيشرفت تحصيلي دختران و پسران در خانواده هاي انگليسي زبان و غير انگليسي زبان، نشریه پژوهشهای روان شناختی، سال پنجم، شماره7.
ذکایی، علیرضا (1379)، بررسی رابطه مفهوم خود (خودپنداره) و سبک های اسناد با پیشرفت تحصیلی در دانشآموزان پسر سال سوم رشته علوم تجربی دبیرستان های دولتی شهر تهران در سال1379 -1378 ، دانشگاه تربیت معلم دانشکده روانشناسی، سایت پورتال جامع علوم انسانی.
رضایی مقدم، کورش و رستمی، شهین(1389). سبک اسناد، هسته کنترل و پیشرفت تحصیلی دانشجویان در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز، نشریه علوم ترویج و آموزش کشاورزی ایران، جلد6، شماره 2، ص 129-115.
ریو، جورج مارشال. (1381). انگیزش و هیجان. ترجمه یحیی سیدمحمدی.تهران، ویرایش.
زارعی، علیرضا (1380)، بررسی رابطه بین سبک های اسنادی و انگیزه پیشرفت با پیشرفت تحصیلی در میان دانش آموزان سال دوم رشته ریاضی دبیرستانهای دولتی شهر اراک در سال تحصیلی 80 ، پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی تربیتی، دانشگاه تربیت معلم دانشکده روانشناسی.
زارع زاده، صدیقه و درخشان فرد، سعیده (1384). بررسی رابطه بین عزت نفس با موفقیت تحصیلی در دانش آموزان دختر سوم دبیرستانی شهرستان یزد. پایان نامه جهت اخذ مدرک دکتری عمومی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشت درمانی شهید صدوقی یزد.
زكالوند ، نادیا (1384)، نقش عملکرد تحصیلی در عزت نفس، نشریه همشهری.
سلیمانی نژاد، ناصر (1381). رابطه سبک اسناد با پیشرفت تحصیلی در دختران و پسران سال سوم دبیرستان. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی. دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران.
سیف، علی اکبر (1389). روان شناسی پرورشی نوین، تهران: انتشارات آگاه.
شهرآرای، مهرناز، فرزاد، ولی اله و زارعی، علیرضا (1384). رابطه بین سبک های اسنادی و انگیزه پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان سال دوم رشته ریاضی، نشریه روانشناسان ایرانی، دوره اول، شماره، 4.
شیخ الاسلامی، راضیه (1377). بررسی ارتباط بین سبک اسناد و هسته کنترل با پیشرفت تحصیلی با توجه به متغیرهای هوش، جنسیت و زمینه های خانوادگی، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی تربیتی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شیراز.
شیبانی، مهناز و اخوان تفتی، ام البنین (1388)، اثربخشي آموزش "مكان كنترل" براساس رويكرد شناختي بر عزت نفس دانش آموزان دختر دچار افت تحصيلي، مجله تحقیقات علوم پزشکی زاهدان، دوره 12، شماره 5.
فتحی آشتیانی، علی (1374). بررسی تحولی تصور از خود، حرمت خود، اضطراب و افسردگی در نوجوانان تیزهوش و عادی، پایان نامه دکتری روانشناسی عمومی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس.
قرآن کریم، سوره آل عمران، آيه 145.
قرآن کریم، سوره انعام، آيه 70.
کریمی، یوسف(1375). نظریه اسناد و کاربرد آن در آموزش و پرورش. نشریه پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت، شماره 1 و 2، ص 51-32.
کیامنش، علیرضا (1379). ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در ایران، نشریه گفتگو، ص 1.
ماسن، پی. اچ. کیگان،جی. هوستن،آی، کا.کانجر، جان،جین،وی. رشد و شخصیت کودک. (ویرایش هفتم). ترجمه مهشید یاسا یی.(1383). تهران: ماد.
مدیری، مهرداد (1374). بررسی ارتباط بین سبک اسناد، عزت نفس و وضعیت اجتماعی –اقتصادی با عملکرد دانش آموزان پسر سال سوم تجربی دبیرستانهای اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شهید چمران اهواز.
مشیری تفرشی، منیژه (1378). نقش عزت نفس در پیشرفت تحصیلی، نشریه رشد معلم، شماره، 178.
میرصدوقی، حسین (1380). بررسی ارتباط بین سبک های اسناد علی، سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه، نشریه مینوی خرد، شماره، 1.
براندون، ناتاییل .(1371). «روانشناسی حرمت نفس»، ترجمه: جمال هاشمی، شرکت سهامی انتشار.
منابع انگليسي
Allen, G. & Dietrich, A. (1991, April). Student difference in attribution and motivation. Paper presented at the annual meeting of the western Psychology Research Association. Chicago.
Bandura, A. (1983). Social learning theory. Englewood cliffs, NJ: Prentice– Hall, Inc.
Beck, A. T. (1976). Cognitive therapy and the emotional disorders. New York: International Universities Press.
Brideges, K. R. (2001). Using attributional style to predict academic performance: How does it to campare traditional methods? Personality and individual diffrences, 31, 723-773.
Cheng, H. (2003). Attributional Styles and self steem as predictors of psychological well being. Counselling psychology quartery, 16 (2), 121-130.
Cooper- Smith, S. (1987). The Antecedents of Selfesteem. San Francisco, CA: Freeman.
Cooper-Smith, S. (1985). A method for determing type of self-steem. Journal of abnormal and social psychology, 59 (6), 87-94.
Fincham, F. & Bradury, T. (1993). Marital satisfaction, depression, and attributions. A longitudinal analysis. Journal of personality and social psychology, 64 (4), 422-452.
Gama, E. Jesuse, P. & Meyrelles, D. (1991, August). School achievement and causal attribution pattern among low income students. Paper presented at the annual convention of the American psychologycal Association. Sanfrancisco.
Gendolla, G. H. E (1997). Surprise in the contex of achievment: the role of outcome valence and importance. Motivation and Emotion, 21(17), 165-193.
Krejcie, R. V., & Morgan, D. W. (1970). Determining sample size for research activities. Educational and Psychological Measurement, 30, 607-610.
Ozolins, A.R., Stenstrom, U. (2003). Validation of health locus of control pattern in Swedish adolescents. Adolescence, 38(152), 651-7.
Petri, H. I. (1996). Motivation: theory, research and application (4th ed.). London: Bookseller publishing Company.
Peterson, C., Semmel, A., Von Baeyer, C., Abramson, L., Metalsky, G.I. & Seligman, M.E.P. (1984). The attributional style questionnaire. Cognitive Therapy and Research, 3 (2), 287–300.
Peterson, C., & Seligman M. E. P. (1984). Attribution of responsibility and precaution among women. Health Psychology, 12, 39-47.
Racio, F. B., (2002). Attributional Styles. Encolopedia of psychological Assessment. London: Sage, pp. 116-120.
Rothman, A., Salvoverg, P., Turvey, C., & Fishkin, S., (1993). Attribution of Responsibility and precution: increasing mamography utilization, among women. Health Psychology, 12, 39-47.
Rutter, M., & Giller, H. (1975). Juvenile delinquency: Trends and perspectives. New York: Guilfo.
Seligman, M. E. P., Abramson, L. Y., Semmel, A., & von Baeyer, C. (1978). Depressive attributional style. Journal of Abnormal Psychology, 88 (6), 242–247.
Seligman, M.P. et al. (1984). Attributional style and depressive symptoms among children. Journal of Abnormal Psychology, 93 (1), 235–238.
Weiner, B. (1979). A theory of motivation for some class-room experiences. Journalo f Educational Psychology, 71, (24), 3-25.
Weiner, B. (1972). Some methodological pitfalls of attribution research. Journal of Educational Psychology, 74 (4), 530- 543.
- Weiner, B. (1986). An attributional theory of achievement motivation and emotion. Psychological Review, 92, (11), 548- 573.
Wong, H. M. (2009). A Learned Helplessness model of investment intentions. University of Hong Kong, Psychology, 12, (8), 254-263.
Yang, Y. (2009). The Relation between Attributional styles of cultural Awareness and cultural Competence for preservice Teachers, Master of Arts Thesis: Southwest Jiaotong University Chengdu, Sichuan, China.