صفحه محصول - مبانی نظری و پیشینه تحقیق نظریه های عزت نفس 51 صفحه

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نظریه های عزت نفس 51 صفحه (docx) 53 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 53 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

left-538480 -1062990167005 دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات هرمزگان پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی((M.A گرایش: عمومی موضوع: بررسی رابطه عزت نفس وخلاقیّت با تعصّب در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرجاسک استاد راهنما: دکتر رضا فلاح چای استاد مشاور: دکتر اقبال زارعی نگارنده: حسین بهرمان سال تحصیلی 1393-1392 سپاسگزاری در آغاز تمامی سپاس خود را تقدیم درگاه خداوند مهربان می کنم که امیدواریم داد ویاریم بخشید تا بتوانم پژوهش حاضر را به انجام برسانم. بی تردید بی همراهی او پیمودن این راه دشوار ناشدنی بود. صادقانه ترین سپاس ها را خدمت استاد گرانقدرم جناب آقای دکتر رضا فلاح چای تقدیم می دارم که باورم بخشید که می توانم از عهده ی این کار بر آیم. مدیون همیشه ی راهنمایی و دانایی اش هستم. سپاس خالصانه ی خود را به محضر استاد گرانقدرم جناب آقای دکتر اقبال زارعی که مشاور بنده در انجام این پژوهش بودند تقدیم می دارم. از دوست همیشه همراهم آقای حامد رحیمی که در طی انجام این کار صمیمانه یاریم داد سپاسگزارم. تقدیم به بهترین پدر و مادر دنیا که به من یاد دادند در تلاطم امواج سهمگین زندگی، انسان بودن و در خدمت مردم بودن را به از هر چیزی بدانم. به برادر عزیزم یونس که انگیزه ی این سفر طولانی را به من بخشیدند. فهرست مطالب Contents TOC \o "1-3" \h \z \u فهرست مطالب PAGEREF _Toc23324372 \h 13چکیده : PAGEREF _Toc23324373 \h 141-7 تعاریف مفهومی وعملیاتی متغیرها PAGEREF _Toc23324374 \h 152-2-2 عزت نفس PAGEREF _Toc23324375 \h 18تعاریف عزت نفس: PAGEREF _Toc23324376 \h 19تفاوت عزت نفس، خودپنداره و اعتماد به نفس PAGEREF _Toc23324377 \h 21نیاز حرمت و احترام به خود PAGEREF _Toc23324378 \h 21دیدگاه‌های دانشمندان درباره عزت نفس: PAGEREF _Toc23324379 \h 22نظرفروم : PAGEREF _Toc23324380 \h 23دیدگاه بک: PAGEREF _Toc23324381 \h 23دیدگاه هورنای: PAGEREF _Toc23324382 \h 24دیدگاه ماریون: PAGEREF _Toc23324383 \h 24دیدگاه الیس: PAGEREF _Toc23324384 \h 25نظريه بندورا : PAGEREF _Toc23324385 \h 26ديدگاه اريكسون: PAGEREF _Toc23324386 \h 26ديدگاه های((انسان گرايي)) PAGEREF _Toc23324387 \h 27نظريه مزلو: PAGEREF _Toc23324388 \h 27نظريه ي راجرز: PAGEREF _Toc23324389 \h 282-3 ارتباط متغیرهای پژوهش PAGEREF _Toc23324390 \h 312-3-1 رابطه خلاقیت و عزت نفس: PAGEREF _Toc23324391 \h 312-3-2 رابطه تعصب و عزت نفس: PAGEREF _Toc23324392 \h 352-4 پیشینه‌ی پژوهشی PAGEREF _Toc23324393 \h 382-4-1 پیشینه‌ی خارجی PAGEREF _Toc23324394 \h 382-4-2- پیشینه‌ی داخلی PAGEREF _Toc23324395 \h 44جمع بندی PAGEREF _Toc23324396 \h 50خلاصه ای از مطالب ارائه شده PAGEREF _Toc23324397 \h 52فهرست منابع PAGEREF _Toc23324398 \h 54 چکیده : پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عزت نفس وخلاقیت با تعصب در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرجاسک انجام گرفته است. روش پژوهش همبستگی است. روش نمونه گیری این پژوهش نمونه گیری خوشه ای است. حجم نمونه این پژوهش 290 نفراست که از بین دانشجویان با رشته های تحصیلی مختلف انتخاب شده اند. ابزاراندازه گیری این پژوهش پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت(58سؤالی)، پرسشنامه خلاقیت عابدی(1362)، و پرسشنامه محقق ساخته تعصب بود. براي بررسي فرضيه هاي پژوهش از آزمون MANOVA، آزمون t تک گروهی وهمبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بین عزت نفس وتعصب رابطه معنادار وجود دارد. بین خلاقیت وتعصب رابطه معنادار وجود دارد اما همبستگی میان دو متغیر منفی است. بین عزت نفس وخلاقیت نیز رابطه معنادار وجود دارد. خلاقیت و عزت نفس پیش بینی کننده تعصب در دانشجویان می باشند. 1-7 تعاریف مفهومی وعملیاتی متغیرها عزت نفس : تعریف مفهومی: عزت نفس سازه ای است که بر نحوه ی ارزشیابی شخص از خود و اندازه گیری احساس وی از خود ارزشی‌اش در مقایسه با این که چگونه است و آرزو دارد چگونه باشد، دلالت دارد(زانگ، 2005). تعریف عملیاتی: منظور از عزت نفس نمره ای است که افراد از پاسخگویی به مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت بدست می آورند. خلاقیت : تعریف مفهومی: خلاقیت فرایندی روانی است که منجر به حل مساله، ایده سازی، مفهوم سازی، ساختن اشکال هنری و نظریه پردازی می شود که بدیع و یکتاست (حائری زاده، 1381). تعریف عملیاتی: در این بررسی مقصود از خلاقیت نمره ای است که افراد از پاسخگویی به پرسشنامه خلاقیت عابدی بدست می آورند. تعصب : تعریف مفهومی: تعصب معادل پیش داوری و منظور از آن نگرشی منفی و خصمانه نسبت به فرد یا گروهی خاص است که بر اساس اطلاعات ناقص یا نادرست و بدون داشتن تجربه مستقیم در مورد آن فرد یا گروه، شکل گرفته باشد و بر پایه آن، قضاوت شود(صلیبی، 1382). تعریف عملیاتی: در این پژوهش مقصود نمره ای است که افراد از پاسخگویی به پرسشنامه محقق ساخته کسب می کنند، می باشد.   فصل دوم ادبیات وپیشینه‌ی تحقیق 2-2-2 عزت نفس عزت نفس از جمله مفاهيمي است که در چند دهه اخير مورد توجه بسياري از روانشناسان و پژوهشگران قرار گرفته است و يکي از موضوعات مهم جنبه هاي فردي، اجتماعي و روانشناختي مي باشد. در سالهاي 65-1959 فشرده ترين مطالعات درباره عزت نفس صورت گرفته است(بيابانگرد، 1372،ص10). موضوع عزت نفس از نظر قدمت ريشه در مباحثي که علماء و فلاسفه تعليم و تربيت در گذشته داشته اند، دارد. در طول هزاران سال گذشته، گزارشات تاريخي، نظريات فلاسفه و انديشمندان و شاعران، براين مطلب گواه دارند که براي انسان هيچ حکم ارزشي مهمتر از داوري وي در مورد خودش نيست. در طول صد سال گذشته نيز بسياري از روانشناسان اين نظريه را پذيرفته اند که انسان داراي نياز به عزت نفس است و ارزشيابي شخص از خويشتن قطعي ترين عامل در روند رشد رواني است(بيابانگرد، 1372، 10). نياز به عزت نفس فقط از آن انسان است، به اين دليل که فقط انسان است که داراي استعداد نماد سازي و تفکر است. اين نياز در انسان از ابتداي طفوليت تا هنگام مرگ وجود دارد(بيابانگرد، 1372، 14). روانشناسان مختلف نيز بيان داشته اند که افراد با نياز براي تجربه عزت نفس بالا متولد مي شوند به عنوان مثال مازلو اشاره کرده است:« بعد از اينکه وابستگي افراد ارضاء شد، آنها بطور جدي براي ارضاي نيازهاي مربوط به ارزش و احترام کوشش مي کنند» وي اشاره مي کند: «همه افراد در اجتماع يک نياز يا تمايل براي داشتن يک ديد مثبت و خوب نسبت به خوشان دارند». بنابراين نياز به عزت نفس يا خود ارزشمندي و احترام به خود از جمله نيازهاي طبيعي انسان است. انسان موجودي است اصالتاً اجتماعي، زماني که نياز به احترام به خود ارضاء شود. انسان احساس خوشايندي از اعتماد بع نفس و خودارزشمندي، توانايي، قابليت، لياقت و کفايت پيدا مي کند و وجود خود را در زندگي مفيد، مؤثر و موّلد مي يابد(افروز، 1374، 22). تعاریف عزت نفس: تعاريف متعددي از عزت نفس به عمل آمده است که به مواردي از آنها اشاره مي شود: در فرهنگ لغت وبستر (1968)، از عزت نفس به عنوان اعتماد و رضايت در خويشتن، نظر مثبت فرد درباره خود ياد شده است. از نظر ويليام جيمزعزت به آرزوها و ارزشيابي که آدمي براي خود تصور مي نمايد اشاره دارد و بطورکلي عزت نفس يا حساس ارزش در فرد توسط توانايي هاي واقعي فرد و نيرو هاي بالقوه وي محاسبه مي شود» (فرهنگ لغت وبستر، 1968،ص 206). از نظر راجرز، عزت نفس عبارتست از :«ارزيابي و ارزشيابي مداوم شخص نسبت به ارزشمندي خود و نوعي قضاوت شخص نسبت به ارزشمندي وجود خويش مي باشد. اين صفت خاصيتي عمومي است و در همه انسانها وجود دارد و يک حالت ثابت و دائمي دارد.» (شفيع آبادي، 1377). مازلو از عزت نفس به عنوان يک نياز ياد کرده و بيان مي کند: « همه افراد جامعه ما به يک ارزشمندي ثابت و استوار و معمولا عالي از خودشان، به احترام به خود يا عزت نفس يا احترام به ديگران تمايل يا نياز دارند. » (اسلامي نسب، 1373، 309). مازلو عزت نفس را عبارت می‌داند از شایستگی، توانمندی، کفایت، اطمینان، استقلال و آزادی. چنانچه ارضاء گردد فرداحساس ارزشمند بودن، توانا بودن، مثمر به ثمر بودن و احساس غرور واعتماد به خود می‌کند واگر ارضاء نگردد فرد احساس حقارت، درماندگی وضعف می‌کند(مدی، 1976). از نظر کوپر اسميت، عزت نفس به ارزشيابي فردي نسبت به خود اشاره دارد که بيانگر نگرشي از موافقت و پذيرش يا عدم موافقت نسبت به قابلت ها، اهميت، موفقيت و ارزش خود مي باشد که معمولا فرد اين ارزشيابي را حفظ مي کند. بطور خلاصه، عزت نفس يک قضاوت شخصي از با ارزش بودن است که از طريق نگرشهايي که فرد راجع به خودش دارد، نشان داده مي شود و يک تجربه فاعلي است که فرد از طريق گزارشهاي کلامي و ديگر تجليات رفتاري ابراز مي کند (کوپر اسميت، 1976، 5). راجرز عزت نفس را عبارت می‌داند از ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خویشتن خود (شاملو، 1368). بطور کلي مي توان گفت:« ارزيابي فرد از خود پنداره خود بر حسب ارزش کلي آن عزت نفس ناميده مي شود و به فرد اين امکان را مي دهد که در رفتار هايش از يک روش بيشتر از روشهاي ديگر پيروي نمايد و بنابراين تلويحات رفتاري مهمي براي فرد در بر دارد. »(اسلامي نسب، 1373، 49). تفاوت عزت نفس، خودپنداره و اعتماد به نفس بايد توجه داشت که عزت نفس با مفهوم خودپنداره متفاوت است، هر چند که غالباً اين دو مفهوم به يک معني به کار برده مي شود. خود پنداره مجموعه اي از عقايد فرد درباره خود است که بيشتر بر مبناي توصيف است تا قضاوت، ممکن است بعضي از بخش هاي خودپنداره خوب يا بد تلقي شود، ولي بعضي از بخش ها نه خوب تلقي شود و نه بد. اينکه کسي موي سياه دارد و صداي بمي دارد بخشي از خودپنداره است ولي اين خصوصيات نه خوب هستند و نه بد. در حالي که عزت نفس عبارتست از ارزشي که اطلاعات درون خود پنداره، براي فرد دارد. بايد توجه داشت که که بين عزت نفس و اعتماد به نفس نيز تفاوت وجود دارد. اعتماد به نفس حس عمومي از نظارت خود و محيط است در حالي که عزت نفس بيشتر حس عاطفي از پذيرش خويش و احساسي ارزشمندي است، عزت نفس براي فرد بسيار کلي تر و اساسي تر است و انعکاسي از خود انگاره فرد است و چيزي نيست که فرد با آن زاده شود، بنابراين اعتماد به نفس مي تواند در عزت نفس نقش داشته باشد اما اين دو مترادف نيستند (اسلامي نسب، 1373، 48). نیاز حرمت و احترام به خود فرد پس از برآورده ساختن نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی و عشق متوجه جلب احترام دیگران و احترام به خود می‌شود. همه ما به عنوان یک انسان احساس می‌کنیم حق داشته باشیم که دیگران در قالب وجودی صاحب ارزش، با ما رفتار کنند. شخصی که احساس ناکارآوری می‌کند احتمالاً توان و انرژی خود را به قصد تأیید کارآوری، متوجه خویش می‌سازد. او مایل است کارآوری و شایستگی خود را به دیگران نشان دهد ولی بیشتر به قانع ساختن خویش سرگرم می‌شود. نیاز احترام به خود با عزت نفس تعامل دارد یعنی احساس‌هایی که درباره خودتان دارید تا اندازه‌ای بسیار زیاد با باورهایتان نسبت به دیگران بستگی د ارد به ویژه دیگرانی که به شما احترام می‌گذارند. اشخاصی که به خود احترام می‌گذارند و یا از سوی دیگران احترام می‌بینند به ندرت اتفاق می‌افتد که بخواهند توانایی‌ها و ظرفیت‌های خویش را نشان دهند. آنها صرف نظر از آنچه انجام داده‌اند یا می‌دهند و یا دیگران چگونه احترام‌شان را دارند از این وضع لذت می‌برند و شاید دچار غرور و افتخار هم شوند این دسته افراد مداوماً‌ به تعریف و تمجید نیاز ندارند و خواهان توجه مستمر نیستند (هر چند ممکن است از توجه خوششان آید). این‌گونه افراد از داور‌های نسبت به خود یا قضاوت کردن درباره دیگران نه ترس و واهمه‌ای دارند و نه از انجام این کار عقب‌نشینی می‌کنند. آنها همچنین نیاز دارند که برای رفع نگرانی‌های خود وقت و انرژی فراوانی صرف نمایند (بخشی، 1383). دیدگاه‌های دانشمندان درباره عزت نفس: ازميان نظرياتي كه به بحث درباره ((خود)) ، (( تحقق خود )) ، ((خودپنداره))، عزت نفس و … مي‌پردازند، همگي مربوط به جنبه اي مهمي از رشد شخصيت محسوب مي شود نظريات بعضي از روان شناسان و نظريه پردازان انسان گرا در اين مورد مهم‌تر و قابل بحث است. به همين دليل ابتدا به جندين نظريه از روان شناسان مكاتب مختلف مي پردازيم و بعد به تفصيل به بحث در مورد اين امر از ديدگاه انسان گرايي مي پردازيم. نظرفروم : فروم از مكتب روان كاوي، عزت نفس را يك نوع «تحقق مثبت» يا «فعليت يافتن نفس» مي داند كه فرد را نفي مي سازد. به عقيده فروم، شخصي كه قادر باشد واقعاً خودش را دوست بدارد، در نتيجه به ديگران نيز بيشتر مي‌تواند علاقمند باشد. همچنان فردي كه قادر به دوست داشتن ديگران نيست، خودش را نيز نمي‌تواند دوست بدارد. به نظر فروم «خودشيفتگي نخستين» صفت علاقه به خود را دارد. در صورتي كه «خودشيفتگي ثانوي» نوعي دفاع است عليه آگاهي به از دست دادن عزت نفس. خودشيفتگي ثانوي آنچنان كه در خودستايي و در مورد توجه شديد به بدن خود و در خودمركزي ديده مي شود، ديگر عشق به خود نيست بلكه نفرت از خويشتن است كه از احساس شكست و تصور مورد محبوبيت نبودن توليد مي شود (بلوم، 1352). دیدگاه بک: بک (1985)، می‌گوید: افرادی که عزت نفس پایین دارند می‌کوشند موفقیت‌ها را به بیرون نسبت دهند و شکست‌ها را به درون، شواهد بیانگر این مطلب است که کودکان نیز از این شیوه‌ها استفاده می‌کنند. بک متذکر می‌شود که اغلب واکنش‌های منفی احساس ناشی از فقدان عزت نفس است (سلحشور، 1379). دیدگاه هورنای: هورنای معتقد است عزت نفس یکی از نیازهای انسان است و عبارتست از ارزش خود را در درجه اهمیت وارزشی که دیگران برای او قائل هستند، دانستن. به عقیده هورنای، آگاهی شخص از خود واقعی و از استعدادهای بالقوه و امکاناتی که دارد او را قادر می‌سازد به اینکه کاملاً تسلیم محیط اجتماعی نباشد و احیاناً از خود ابتکار به خرج دهد و شخصیت خود را به رنگ مخصوصی درآورده و آنرا از شخصیت افراد دیگری که تحت تأثیر همان عوامل اجتماعی و فرهنگی قرار گرفته‌اند ممتاز سازد، شخصی که عزت نفس پایین دارد از اینکه صاحب قدرت و سیادت شود مأیوس شده و حتی این امید را ندارد که بتواند روی پای خود بایستد یعنی قائم بذات باشد از اینرو می‌خواهد از آزار و ایذاء دیگران در پناه قرار گیرد و ضمناً برای خود حامی و پشتیبان فراهم سازد تا در زندگی او را یاری کنند از این رو سخت می‌کوشد مورد محبت دیگران واقع شود و همه او را دوست بدارند (سیاسی، 1371). دیدگاه ماریون: ماریون (1995)، معتقد است که عزت نفس دارای سه نشانه مهم و اساسی است که عبارتند از: حس ارزشمندی، کنترل و شایستگی. منظور از «حس ارزشمندی» این است که کودک خود را دوست بدارد و احساس کند که برای دیگران مهم و باارزش است. دوم، کودکی که مفهوم کنترل کردن را درک کند، به سادگی نمی‌پذیرد که سایرین او را تحت کنترل و سلطه‌ی خود درآورند، زیرا می‌خواهد خودش تصمیم بگیرد. اگر والدین و مربیان کودک نسبت به انتظارات و خواسته‌های او عکس‌العمل مناسبی نشان دهند و شیوه تصمیم‌گیری درست را به او بیاموزند، می‌توانند موجب رشد و پرورش حس کنترل درونی کودک شوند. سوم، ایجاد «حس صلاحیت و شایستگی» در کودکان می‌تواند موجب موفقیت‌های آموزشی تحکیم روابط اجتماعی و رشد مهارت‌های بدنی شود. به عبارت دیگر، می‌توان با تقویت این طرز تفکر که تو می‌توانی این کار را انجام دهی، حتماً موفق خواهی شد، حس لیاقت و شایستگی را در او پرورش داد (سلحشور، 1379). دیدگاه الیس: به نظر الیس، انسان تمایلی به عشق و محبت، توجه به مراقبت و تشفی آرزوها دارد و از مورد تنفر قرار گرفتن بی‌توجهی و ناکامی دوری می‌جوید، زمانی‌که حادثه فعال کننده‌ای برای فرد اتفاق می‌افتد او براساس تمایلات ذاتی خود ممکن است در برداشت متفاوت و متضاد از حادثه فعال کننده داشته باشد. یکی افکار و عقاید و باورهای منطقی و عقلانی و دیگری افکار ، عقاید و برداشت‌های غیرعقلانی و غیرمنطقی در حالتی که فرد تابع افکار و عقاید عقلانی و منطقی باشد به عواطف منطقی دست خواهد یافت و شخصیت سالمی خواهد داشت در حالتی که فرد تابع و دستخوش افکار و عقاید غیرمنطقی و غیرعقلانی قرار گیرد با عواقب غیرمنطقی مواجه خواهد شد. که در این حالت او فردی است مضطرب و غیرعادی كه شخصیت ناسالمی دارد. بطور خلاصه در نظریه الیس، انسانها تا حد زیادی خود موجد اختلافات و ناراحتی‌های روانی خود هستند انسان با استعداد و آمادگی مشخص برای مضطرب شدن متولد می‌شود و تحت تأثیر عوامل فرهنگی و شرط شدنهای اجتماعی این آمادگی را تقویت می‌کند (سیف‌پناهی، 1378). نظريه بندورا : بندورا معتقد است كه ايجاد خودباوري در شخص، يا تقويت پندارهاي هر فرد در مورد خودش و يا برداشت‌هاي او درباره توانايي‌هاي خاص خودش در يك زمينه، پس از عبور از يك سلسله فرايندهاي روان شناختي باعث تغيير رفتارها و فعاليت‌هاي او مي گردد. خودباوري بر نوع فعاليت‌هايي كه شخص انتخاب مي‌كند، تلاشي كه صرف آن مي كند، اشتياقي كه براي انجام آن دارد و در نتيجه اي كه ارايه مي دهد تاثير مي‌گذارد (بندورا، 1989). ديدگاه اريكسون: اريكسون معتقد است بحران‌هايي كه در هر مرحله از رشد بوجود مي‌آيد اساس سلامت و يا تا سلامت بعدي شخصيت فرد را پايه‌‌ريزي مي‌كنند اگر هر يك از اين مراحل با اين بحران‌ها كه جنبه‌هاي مثبت و منفي دارند و قسمتي از جنبه‌هاي طبيعي رشد محسوب مي‌شود برخورد رضايت‌بخش شود جنبه‌هاي مثبت شخصيت مانند اعتماد به ديگران، خودكفايي و عزت نفس به ميزان بالايي جذب خود مي‌شوند و به اين ترتيب شخصيت به رشد خود ادامه مي‌دهد برعكس اگر تعارض استمرار يابد و يا در اصل به نحو راضي كننده‌اي حل نشود «خود» در حال رشد صدمه مي‌بيند و عناصر منفي شخصيت مانند بي‌اعتمادي شكست و ترديد، احساس حقارت جذب «خود» مي‌شود و در نتيجه شخصيت به شكل ناسالمي رشد مي‌يابد. به عقيده اريكسون والديني كه به كودكان خود اجازه بروز ابتكار نمي‌دهند باعث مي‌شوند كه در آنها احساس گناه، كم ارزشي و گوشه‌گيري بوجود آيد اين كودكان از ابراز وجود مي‌ترسند و ضمن اتكاء شديد به بزرگسالان در گروه‌ها به صورت فعال شركت نمي‌كنند و بيشتر و در حاشيه آنها زندگي مي‌كنند آنها بي‌هدف مي‌شوند و يا جرأت اينكه به دنبال هدف بروند را نخواهند داشت (شاملو، 1370). اريكسون نيز با اصطلاح «من كه هستم» سعي دارد نوعي تقابل خلاق ميان تجسمي كه شخص از خود دارد و تجسمي كه ديگران از او دارند، را بيان كند «من كه هستم» يعني اينكه فرد احساس كند به گروه خود تعلق دارد و گذشته او به اعتبار آينده‌اش داراي معناي خاص است و در اين (كيستي) عوامل خودآگاه و ناخودآگاه نقش دارند. اما فرايند (كيستي) را از فرايند «عزت نفس» ناخودآگاه‌تر مي‌داند (بلوم، 1352). ديدگاه های((انسان گرايي)) انسان گرايي درروان شناسي معاصر جايگاه مهمي احراز كرده است، به گونه اي كه گاهی در برابر رفتارگرايي، و روان‌كاوي از آن به عنوان ديدگاه سوم ياد مي شود. اين ديدگاه در كل روان شناسي و بويژه در حوضه روان‌شناسي رشد و به طور خاصي در روان – شناسي رشد شخصيت، تاثيربسزايي داشته است (پترسون، 1988). نقش عمده انسان گرايان در بحث رشد شخصيت، موضع گيري در برابرديدگاه‌هاي رفتارگرايي است. رفتارگراها انسان را منفعل و ساخته محيط مي دانند. در حالي كه انسان گراها تاكيد مي كنند كه انسان تحت تأثير انتخاب فعال خويش قراردارد. در بين انسان گراها دو چهره برجسته وجوددارد. «كارل راجرز» و «آبراهام مزلو». ابتدا رشد شخصيت وعزت نفس را از ديدگاه مزلو مطرح مي كنيم و بعد نظر راجرز را بيان مي كنيم. نظريه مزلو: مزلو معتقد است همه افراد جامعه مابه يك ارزشيابي ثابت و استوار و معمولاً عالي از خودشان و به احترام به خود يا عزت نفس و يا به احترام به ديگران، تمايل يا نياز دارند(مزلو، 1954). او نياز به احترام را دو نوع مي‌داند كه عبارتند از: احترامي كه ديگران به ما مي‌گذارند و احترامي كه خود به خود مي‌گذاريم. وقتي احساس احترام دروني مي كنيم كه به خود احترام بگذاريم. يعني احساس ايمني دروني و اعتماد به خود پيدا كنيم و خود را ارزشمند و شايسته احساس كنيم زماني كه فاقد احترام به خود باشيم در مقابله بازندگي احساس حقارت – دلسردي و ناتواني مي‌كنيم، اين احساسات خود به وجودآورنده دلسردي و ياس اساسي و يا گرايش‌ هاي روان نژندانه يا جبراني خواهد شد(شولتز، 1977). به نظر مزلو در همه انسان‌ها تلاش يا گرايش فطري براي تحقق خود هست. تحقق خود را مي توان كمال عالي و كاربرد همه توانايي‌ها و متحقق ساختن تمامي خصايص و قابليت‌ها دانست(شولتر، 1977). مزلو در مطالعات خود، دريافت كه نوعي اطمينان دروني و يا حس غلبه در انسان‌ها وجود دارد و آن را، جزء ارزش دادن به خود و اطمينان از شخصيت خويشتن، چيز ديگري تصور نمي كرد. او خودشكوفايي را در به كارگيري و پرورش كامل استعدادهاي بالقوه يعني به فعليت درآوردن «خود» واطمينان از خود مي‌دانست – يعني آن‌گونه شود كه مي تواند بشود. اين بيان مزلواندرز «نيچه» را به ياد مي آورد كه مي گفت «آن چيزي شو كه هستي»(شكركن، 1372). نظريه ي راجرز: تصور نسبتاً دائمی هر فرد راجع به ارزشی که او برای خود قائل می‌شود و رابطه این ارزش یا خود واقعی است که شامل تمام افکار، ادراک‌ها و ارزش‌ها که من را تشکیل می‌دهد و من شامل آنچه هستم وآنچه می‌توانم و بر ادراک فرد از جهان تأثیر دارد. پشتکار انسان را موفق می‌کند و بهترین نردبان ترقی است. افرادی که بر عزت نفس و پشتکار خود تکیه دادند، بیش از اشخاصی که به قریحه و مواهب طبیعی خود متکی هستند بر رستگاری و پیشرفت نزدیکند و از خسران دور هستند. نسبت پشتکار و عزت نفس با مواهب طبیعی مثل نسبت اراده است به قابلیت، همانطوری که شخص هر قدر قابلیت انجام کاری را داشته باشد تا اراده انجام آن را نکند به انجامش موفق نخواهد شد، همینطور هم هر قدر انسان، صاحب ذوق و قریحه و هوش باشد تا آن ذوق مقرون به پشتکار و عزت نفس و تلاش نباشد مثمرثمر نیست، پس عزت نفس اساس امید است(سیف‌پناهی، 1378). مفهوم خويشتن مهمترين پديده و عنصراساسي در نظريه راجرز است. به نظر راجرز، انسان عوامل محيط خود را درك مي كند ودر ذهن خود به آن معني مي دهد- مجموعه اين سيستم ادراكي و معنايي، ميدان پديداري رواني فرد را مي سازد. به مرور كه آگاهي از خود ظاهرمي شود او فرد نيازي شكل مي گيرد كه نياز به توجه مثبت و احترام ناميده مي شود. نياز به دريافت توجه مثبت، آن‌قدر قوي است كه فرد ممكن است آن‌را به تجارت مثبتي كه در جريان تحقيق نفس احساس مي كند، ترجيح دهد. از طريق نگرش هاي مثبت و احترام‌ آميزي كه توسط ديگران نسبت به فرد بروز داده مي شود احترام و توجه مثبت نسبت به خود، به وجود مي آيد. پس از تشكيل نگرش مثبت نسبت به خود، در فرد به جاي آن كه او توجه مثبت و احترام را از ديگران بگيرد، از خودش مي گيرد. به وجود آمدن نگرش مثبت و احترام آميز نسبت به خود در فرد، گام ديگري درجهت ايجاد يك شخصيت خودمختار و سالم است (شفيع آبادي، 1371). هنگامي كه خود رشد مي كند، انسان نسبت به دوستي و قبول ديگران احساس علاقه و نيازمي كند و توجه مثبت نامشروط ديگران را طلب مي‌كند. – راجرز اين نياز را ذاتي انسان مي داند (فريك، 1971). توجه مثبت كه انسان يك نياز عمومي و بسيار جدي و شايع است. در صورتي‌ كه ناكام بماند- در كودك حالتي مي كند كه راجرز «توجه مثبت مشروط» مي خواند يعني عشق و محبتي كه كودك دريافت مي كند، مشروط به رفتار درست او نسبت با پرورش توجه مثبت مشروط كودك شيرخوار انتظارات مادر را دروني مي سازد و با اين عمل گرايش هاي مادر مي گيرد و در مورد خود بكار مي برد. حاصل اين وضع كه كودك نخست توجه مثبت مشروط را از مادر و سپس از خود دريافت مي كند پيرايش شرايط ارزشمندي است يعني كودك براي ارزشمند بودن خود شرط هايي قايل مي شود و تنها در شرايط خاصي خود را ارزشمند مي‌يابد(شواتز،1977). خلاصه اين كه راجرز معتقد است كه اگر اوليا از همان اول زندگي به طفل محبت بدون قيد و شرط دهند بعدها از چنان عزت نفسي برخوردار مي شوند كه لزومي در طرد كردن تجارب واقعي نمي بينند و در هر شرايطي خود را انديشمند مي‌دانند چنين شخصي آزاد و رهاست و مي تواند به تحقيق خود بپردازد و سهم استعدادهاي بالقوه‌اش را بپروراند. ليكن اگر اولياء به طفل به طور مشروط مهر و محبت كنند و يا نظر مثبت دهند كودك تجربه هايي را كه با خودپنداريش هماهنگ نباشد طرد و انكارمي كند (شاملو،1370). 2-3 ارتباط متغیرهای پژوهش 2-3-1 رابطه خلاقیت و عزت نفس: خلاقیت یا آفرینندگی ونیز آفرینشگری موضوع رشته علمی خلاقیت شناسی، مهم ترین و اساسی ترین قابلیت و توانایی انسان و بنیادی ترین عامل ایجاد ارزش است که در همه ی ابعاد و جوانب زندگی وی نقش کاملاً حیاتی ایفا می نماید. خلاقیت از والاترین موهبت های الهی به انسان و از عوامل اشرف مخلوقات شدن و خلیفه الهی بودن اوست .کلیه ی علوم، فناوری ها ،صنایع ،ابداعات ،اختراعات ، هنرها ، ادبیات ، معماری و به طور کلی اساس انواع تمدن ها از ابتدا تاکنون و کلیه ی دستاوردهای بشری جلوه های گوناگون خلاقیت است. تمدن انسانی و زندگی وی بدون خلاقیت نمی تواند امکان پذیر باشد. به همین دلیل موضوع خلاقیت روز به روز اهمیت و ضرورت بیشتری یافته و همواره به آن توجه فزاینده ای می شود به گونه ای که حوزه ی مطالعات و پژوهش های علمی در باره ی ابعاد و جوانب مختلف خلاقیت امروزه به یک رشته ی علمی تخصصی بسیار مهم و گسترده با ماهیت میان رشته ای تبدیل شده است(هاشمی،1387). افراد خلاق عموماً ویژگی های دارند که آنها را از سایر مردم متمایز می کند. این ویژگی ها که همان ظهور و بروز نیروهای تفکری و تخیلی انسان در منظر و دیدگاه دیگران و تحقق عملکردهای آنها در عالم خارج است، عبارتند از هوش: افراد خلاق، همواره به اندازه کافی از هوش برخوردارند. یعنی لزوماً انسان های دارای هوش بالا، انسان های خلاقی نیستند. بلکه کسانی خلاق هستند که توانسته اند هوش خود را به نحو مطلوبی تربیت و سازماندهی کنند. سیالیت فکری: از توانایی ایجاد سریع تعداد زیادی ایده برخوردار است. انعطاف پذیری ادراکی: توانایی دست کشیدن از یک قاعده و قانون و چارچوب و یافتن چارچوب های جدید را دارند. به بیانی دیگر، ذهن آنها بهتر و سریع تر می تواند قالب شکنی کند و به الگوهای جدید دست یابد. ابتکار: توانایی و تمایل به ایجاد جواب های غیرمعمول و مرسوم را در واکنش به محرک های محیطی دارند. تنوع طلبی و بیزاری از انجام کارها به صورت روتین از دیگر خاصیت های این ویژگی است. استقلال رأی و داوری: به خود متکی بودن و سنجش افکار و ایده ها بر مبنای منطق و استدلال به دور از وابستگی ها و غوغا سالاری ها و عدم تمایل به همرنگی با جماعت از دیگر ویژگی های این افراد است. اعتماد به نفس: به توانایی خود اعتماد و باور دارند و تصویری واقعی از امکانات و حدود توانمندی های خود دارند. خطرپذیری: از انتقاد و شکست ترسی ندارند و اشتباهات را فرصت هایی برای یادگیری تلقی می کنند. تمرکز ذهنی: به طور فعال و پر تلاش، هم از نظر ذهنی و هم از نظر عملی، به ایده می پردازند. دانش: افراد خلاق، سال های زیادی را برای کسب دانش و تسلط بر موضوع مورد علاقه خود صرف می کنند و علاوه بر آن همواره در حال توسعه دائمی دانش وآگاهی خود هستند. پیشینه تاریخی: افراد خلاق، عموماً در زندگی دچار رخدادهای متنوعی بوده اند و بعضاً فقدان های بزرگی نظیر والدین یا امکانات مالی داشته اند. این فقدان ها عموماً موجب برانگیختن احساس نیاز شده و فرد را واداشته اند تا در جهت رفع نیاز خود به راه حل های خلاقانه بیندیشد. نیاز به کسب موفقیت: افراد خلاق نیاز دارند در کسب هدف های خود، به موفقیت هایی دست پیدا کنند. این نیاز منبعی قوی و دلگرم کننده برای تلاش مضاعف فرد در زمینه دستیابی به راه حل های تازه، ریسک پذیری بیشتر و تمرکز قوی تر بر روی موضوع است(هاشمی،1387). از طرفی دیگر، عزت نفس اصطلاحی در روانشناسی است که برای بازتاب ارزیابی یا برآورد یک فرد از ارزش خود می‌باشد. عزت نفس، باور و اعتقادی است که فرد، درباره ارزش و اهمیّت خود دارد. به باورکارل راجرز تمامی انسان‌ها به حرمت نفس و عزت نفس نیازمند می‌باشند. در درجه ی نخست، عزت نفس نشان دهنده ی احترامی می‌باشد که دیگران برای ما قائل هستند. هنگاهی که پدر و مادر به فرزندان خود، توجه مثبت غیر شرطی نشان می‌دهند و آن ها را جدا از رفتارهایی که دارند به عنوان انسان‌هایی که از شایستگی‌های درونی برخوردارند می‌پذیرند، در اصل به رشد عزت نفس آن‌ها کمک می‌کنند. به باور کارل راجرز هنگامی که در تلاش برای رسیدن به توان بالقوه ی خویش، دچار ناکامی می‌گردیم، به دیگران آسیب می‌زنیم یا به شیوه‌های ضد اجتماعی رفتار می‌نماییم. اگر پدر و مادر و دیگران تفاوت هایمان را دوست بدارند و آن‌ها را تحمل نمایند ما نیز آن تفاوت‌ها را دوست خواهیم داشت. حتّی اگر ترجیحات، توانایی‌ها و ارزش هایمان با همدیگر متفاوت باشد(گنجی،1391). با توجه به نتیجه بررسی های انجام شده ،خلاقیت واستعدادهای خلاقه نهفته در كودك ونوجوان قابل رشد وتوسعه است واین كیفیت مستلزم تلاش وكوشش همه جانبه در ابعاد گوناگون كودك ونوجوان به ویژه عزت نفس می باشد(وکیلی،1385). ولیكن قابل تعمق است كه رابطه عزت نفس ورفتارهایی همچون تفكر واندیشیدن كه غیر آشكار هستند با دلایل گوناگون نشان داده شده است. از آن جمله افزایش عزت نفس كلی است كه كل فرایند فكری راتحت تأثیر قرار می دهد بنابراین منطقی خواهد بود اگر فرض كنیم حتی در فرآیند تفكر و اندیشیدن، عزت نفس به عنوان پایه اصلی آن مطرح است(كارل ،۱۹۹۸). فرنل (۲۰۰۱ )، نشان داد كودكان مبتلا به اختلا ل ذهنی به صورت معنی داری نمره عزت نفس كمتری از سایر كودكان کودکان کسب می کنند که ناشی از فقدان عزت نفس یا به عبارتی مهارتهای اجتماعی گروه است. یك مطالعه دیگر كه مؤید تفسیر فوق از مطالعه فرنل می باشد نشان داد كه عزت نفس كلی با خلاقیت همبستگی بین ۳۱/ . تا ۴۵/۰ دارد كه با یافته های جوتر(۱۹۸۷)، نیز هماهنگ است. نوجوانان دارای عزت نفس پائین الگوهای منفی خلاقیت را از خود به نمایش می گذارند اما كودكان ونوجوانان دارای عزت نفس بالاتر خلاقیتهای گوناگون از خود بروز می دهند(نیكسون و جوت، ۱۹۹۹). یکی از تفاوت های مهم کودکان خلاق با دیگر کودکان بر خورداری از عزت نفس و داشتن اعتماد به نفس بالا است. دلیل این نکته هم واضح است، خلاقیت نیاز به بستری پرواننده توأم با ایجاد حس اعتماد و داشتن شجاعت در ابراز ایده های نو دارد و کودکانی که از عزت نفس کافی برخوردار نیستند و در محیط انضباط خشک و آهنین و بدون تشویق و ملاطفت بزرگ می شوند همیشه ترسی نهفته از اینکه مورد پذیرش قرار نگیرند و یا احیاناً تنبیه شوند دارند که مانع بزرگی در مقابل خلاقیت کودکان و البته بزرگسالان است (هاشمی، 1387). اکنون با توجه پژوهش های انجام شده مانند پژوهش اسمیتو مارتلی (2012)، جردن، اسپنسر و زانا (2005)، پژوهش جمشیدی، اکبری ومهرگان(1391)، شفیع آبادی و احدی(1391)، زینلی(1389)، حسن زاده و ایمانی فر(1389)، و یارمحمدی(1385)، می توان گفت بین متغیرهای خلاقیت و عزت نفس رابطه معنادار وجود دارد. 2-3-2 رابطه تعصب و عزت نفس: انسان به عنوان یک موجود اجتماعی برای پیشبرد زندگی خود در اجتماع به خلقیات و خصوصیاتی نیاز دارد که یکی از مهمترین آنها “عزت نفس” است. عزت نفس به عنوان یک وی‍‍ژگی مثبت دارای منافع بسیاری است و می تواند انسان را در مسیر رشد و کمال یاری کند و اصولا بدون عزت نفس سلامت زندگی انسان به خطر می افتد. برای عزت نفس فواید زیادی مانند پذیرش خود و دیگران، آرامش بیشتر از آنچه در زندگی می خواهیم. اشتیاق به داشتن مسئولیت بیشتر و احساس کنترل بیشتر بر زندگی و داشتن استقلال در زندگی، توجه بهتر به دیگران و احساس راحتی در موقعیت های اجتماعی، توانایی تبریک گفتن به دیگران به علت موفقیت هایشان بدون هیچ گونه احساس حسادت، امید واشتیاق و علاقه بیشتر برای زندگی، بهبود ظاهر و احساس “سر زندگی" ، احساس متعادل بودن، اتکا به خود و خلاقیت بیشتر و محدود نشدن به عقاید دیگران ذکر شده است. همانطور که داشتن عزت نفس برای انسان سودمند است عزت نفس پایین می تواند روند زندگی را دچار مشکل کند و انسان را از مسیر درست منحرف سازد. عزت نفس پائین می تواند بر ماهیت روابط با دیگران و سلامت روانی ما نفوذ قوی داشته باشد و آنها را تهدید کند، پذیرش خود و دیگران مشکل می شود و منجر به اختلال در سلامت روانی گردد(شیهان،1964،ترجمه مهدی گنجی،1383). کارل را جرز روانشناس امریکایی می گوید: هر چه افراد خود را بیشتر بپذیرند احتمال بیشتری خواهد داشت که دیگران را نیز بپذیرند، برعکس هر چه نظرشان به خود نامطلوب تر باشد دیگران را نیز کمتر پذیرا خواهند بود. از طرفی دیگر احساس بیچارگی و ناتوانی و مورد تبعیض و تعصب قرار گرفتن منجر به کاهش عزت نفس افراد می گردد(ارونسون،2008، ترجمه شکرکن،1387). در مطالعه ای فیلیپ گلدبرگنشان داد که زنان آموخته اند خود را از نظر توانایی ها ی ذهنی کمتر از مردان بدانند. وی در آزمایش خود از عده ای دختر دانشجو درخواست کرد تا چند مقاله عالمانه را بخوانند و آنها را بر حسب شایستگی،سبک و غیره ارزیابی کنند. برای عده ای از دانشجویان، مقاله های معینی به نویسندگان مرد نسبت داده شد.برای دیگر دانشجویان همان مقالات به نویسندگان زن نسبت داده شد. دانشجویان دختر،همان مقالات را، اگر به نویسندگان مرد نسبت داده شده بود بالاتر درجه بندی کردند تا اگر به نویسندگان زن نسبت داده شده بود حتی اگر مقالات با موضوعاتی سروکار داشت که در قلمرو زنان محسوب می شد. این مطالعه نشان می دهد که تعصبات جنسیتی روا داشته بر زنان منجر به کاهش عزت نفس آنان گردیده است (ارونسون، 2008، ترجمه شکرکن،1387). در پژوهشی دیگر کنت و کلارک(1947)نشان دادند کودکان سیاه پوستی، که بعضی از آنان فقط سه سال از عمرشان گذشته بود، کاملاً متقاعد شده بودند که سیاه پوست بودن چیز خوبی نیست. عروسک های سیاه را نمی پذیرفتند واحساس می کردند که عروسک های سفید زیباتر و عموماً برترند(ارونسون،2008، ترجمه شکرکن،1387). نتایج مطالعات فوق نشان می دهد که مورد تبعیض وتعصب قرار گرفتن به کاهش عزت نفس افراد به خصوص اقلیت های قومی، نژادی، مذهبی وجنسی می انجامد. وبا توجه به پژوهش های انجام گرفته در این زمینه مانند پژوهش شرمن و جفری (2011)، و هریسون (2011)، که نتایج آن نشان داد که عزت نفس پایین می تواند تعصّب نژادی را افزایش دهد وتعصب نژادی نتیجه ی عزت نفس پایین است وهمچنین پژوهش جردن ، اسپنسر وزانا(2005)، از دانشگاه واترلو که نشان داد افراد دارای عزت نفس بالا از افراد دارای عزت نفس پایین، تعصب و تبعیض قومیّتی بیشتری دارند رابطه ی عزت نفس و تعصب تأیید شده است امّا جهت این رابطه به درستی مشخص نیست به گونه ای که برخی پژوهش ها عنوان می کنند که افراد دارای عزت نفس پایین تعصب بیشتری دارند و برخی دیگر تعصبات افراد دارای عزت نفس بالا را بیشتر نشان داده اند. 2-4 پیشینه‌ی پژوهشی 2-4-1 پیشینه‌ی خارجی در بررسی مالگورزاداوهمکاران (2013)، که با هدف استفاده از مداخله در کاهش تعصب جهت تقویت تفکر واگرا در خلاقیت صورت گرفت؛ نتایج بررسی نشان داد که استفاده از روش های مداخله ای جهت کاهش تعصب در بین دانشجویان می تواند منجر به بهبود در تفکر واگرا در افراد شود. اما به طور کلی تاثیر آن معنادار نبود. در پژوهشی که توسط اسمیت و مارتلی (2012)،با هدف بررسی رابطه ی بین خلاقیت و عزت نفس بر روی 63دختر و 55پسر دانشجو انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی نشان داد که بین دو جنس در میانگین نمرات تفاوت وجود دارد. در هر دو جنس بین عزت نفس و خلاقیت رابطه معنادار وجود دارد. اگر چه به نظر می رسید این رابطه در دختران قوی تر از پسران باشد. در تحقیقی که توسط شرمن و آلن(2011)، بر روی57 دانش آموز انجام شد .دانش آموزان به گروه آزمایش و گروه گواه تقسیم شدند و به گروه آزمایش یک آزمون بسیار سخت حاوی 12 سؤال ارائه شد که تعداد اندکی از آنان توانسته بودند فقط به دو سؤال پاسخ دهند و در نتیجه عزت نفس آنان کاهش یافته بود و به گروه گواه سؤالات آسانی ارائه شده بود و عزت نفس آنان افزایش داده شده بود .پس از آن ،تصاویر و واژه هایی مربوط به نژادهای دیگر بر روی مانیتور رایانه به دانش آموزان ارائه شد تا با عباراتی به توصیف آن بپردازند. دانش آموزانی که عزت نفس آنها کاهش داده شده بود نسبت به افراد گروه گواه تصاویر و واژه ها را با عبارات به مراتب منفی تری توصیف نمودند. همچنین نتایج نشان داد که عزت نفس پایین می تواند تعصّب نژادی را افزایش دهد و در واقع تعصب نژادی نتیجه ی عزت نفس پایین باشد. در تحقیقی که توسط هریسون(2011)، تحت عنوان بررسی تأثیرات وضعیّت عزت نفس و سطح تعصب فردی بر تصورات قالبی آشکار و ناآشکار انجام شد نتایج نشان داد که سطح بالای عزت نفس و تعصب می تواند سطح تصورات قالبی آشکار و نا آشکار را افزایش دهد .همچنین عزت نفس پایین در افراد دارای تعصب بالا شکل گیری تصورات قالبی ناآشکار را تسهیل می کند اما در افراد دارای سطح تعصب پایین تر ، شکل گیری تصورات قالبی ناآشکار را کاهش می دهد. همچنین عزت نفس پایین احتمال شکل گیری تصورات قالبی آشکار در افراد دارای سطح پایین تعصب را افزایش می دهد. در پژوهشی که توسط ناروت (2011)، برای بررسی رابطه ی عزت نفس و تعصب و پیش داوری انجام گرفت. نتایج نشان داد افراد دارای عزت نفس پایین از تعصب و پیش داوری به عنوان یک استراتژی جهت تنزل دادن سایر افراد استفاده می کنند. در پژوهشی که توسط ایسنمن و تاونسند(2010)، با هدف بررسی رابطه ی بین خلاقیت و تصدیق (تن در دادن) با عزت نفس بر روی 155 دانش آموز انجام شد. نتایج نشان داد که تصدیق با عزت نفس پائین و تعصب همراه است. همچنین رابطه ای بین تصدیق و عزت نفس با خلاقیت وجود ندارد. در پژوهشی که توسط ورکویتن(2010)، با هدف بررسی رابطه ی بین احساس تبعیض و عزت نفس در یک نمونه از نوجوانان اقلیت قومی در هلند انجام شد. نتایج نشان داد که بین تبعیض شخصی ادراک شده با عزت نفس شخصی و بین تبعیض گروهی ادراک شده با عزت نفس گروهی رابطه معنادار وجود دارد. تبعیض گروهی بر عزت نفس قومی اثر منفی دارد. تبعیض شخصی ادراک شده بر عزت نفس شخصی تأثیر غیر مستقیم منفی دارد که ناشی از کاهش احساس کنترل است. در پژوهشی که توسط مادوکس وهمکاران (2010)، با هدف بررسی اثرات یادگیری ها وتجربیات بین فرهنگی بر خلاقیت در ایالات متحده انجام شد. نتایج نشان داد که تجربیات و یادگیری بین فرهنگی باعث تسهیل انعطاف پذیری، افزایش آگاهی از ارتباطات و ایجاد تنوع در عملکرد می شود. آموزش های کاربردی در یک زمینه بین فرهنگی برای تسهیل وافزایش خلاقیت به صورت ویژه ای مهم است. همچنین شرکت کنندگانی که مدت زمانی خارج از کشور زندگی کرده بودند افزایش بیشتری در خلاقیت نشان دادند. بنابراین تجربه زندگی کردن در محیط های چند فرهنگی و به دور از سوگیری ها و تعصبات بودن منجر به افزایش خلاقیت می شود. در پژوهشی که توسط مارتینو (2009)، از دانشگاه ویرجینیای غربی با هدف بررسی ارزش گذاری های مراقبین اوّلیّه در مورد اثرگذاری بازی و خلاقیت دوران کودکی بر عزت نفس تحصیلی کودکان انجام شد. نتایج نشان داد که بازی وخلاقیت دوران کودکی پیش بینی کننده ی عزت نفس تحصیلی افراد در بزرگسالی است و مراقبین تأثیر بازی و خلاقیت را تأیید نمودند. در تحقیقی که توسط روتلند و براون (2009)، براساس مدل ابعاد فرهنگ پذیری بری برای سنجش اثرات متقابل عزت نفس و تعصب قومیّتی انجام گرفت. 218 نفر از کودکان انگلیسی آسیای شرقی تبار 5 تا 11 ساله در مدت شش ماه با پرسش نامه های ساختار یافته ، سه بار مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد کودکانی که در مدارس دارای تنوع قومیتی مشغول به تحصیل اند عزت نفس آنها افزایش یافته است. در واقع کودکان با یکپارچه سازی جهت گیری های قومیتی و پذیرش همسالان، عزت نفس خویش را افزایش دادند. و نتایج کلی تر نشان داد که عدم تجربه ی تعصب قومیتی به افزایش عزت نفس دانش آموزان می انجامد اما قرار گرفتن در معرض تعصبات قومیتی عزت نفس دانش آموزان را کاهش می دهد. العلی (2008)، در یک مطالعه تجربی به بررسی رابطه تعصب با فعالیت های خلاق در یک نمونه 300 نفری از دانش آموزان مدارس متوسطه کشور کویت پرداخت. نتایج بین هر دو نمونه دختر و پسر نشان داد که بین تعصب و فعالیت های خلاق رابطه وجود دارد. شلدون و همکاران (2007)، در پژوهشی که بر روی یک نمونه 600 نفری از مردان و زنان انجام دادند، نتایج نشان داد که پاسخ دهندگان تعصب نژادی را تأیید کردند ولی تعصب جنسیتی در بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. در تحقیق دیگری که در آمریکا توسط آلیسیتین(2007)، به راهنمایی دکتر تورنس انجام گرفت، مشخص شد عامل حرکت و دیگر عوامل مورد بررسی به‏طور معنی‏داری بر روان، انعطاف‏پذیری و قوهء ابتکار اثر دارد و نتایج، دلالت بر این دارند که عوامل فوق به عنوان انگیزهء مهمی در تفکر خلاق دانش آموزان کلاس‏های چهارم دارای ارزش می‏باشد. در پژوهشی که توسط بارگویگنون(2006)، با هدف بررسی رابطه بین عزت نفس با تعصب وتبعیض انجام شد. به بررسی یک گروه از مهاجران آفریقایی در ایالات متحده پرداخته شد. نتایج نشان داد که عزت نفس شخصی با تعصب و تبعیض رابطه ی منفی دارد امّا با تبعیض گروهی رابطه مثبت دارد. همچنین نتایج نشان داد که درک تبعیض گروهی ممکن است با عزت نفس رابطه مثبت داشته باشد. در پژوهشی که توسط جردن، اسپنسر وزانا (2005)، از دانشگاه واترلو انجام شد. نتایج نشان داد که افراد دارای عزت نفس بالا از افراد دارای عزت نفس پایین، تعصب و تبعیض قومیّتی بیشتری دارند و از آن به عنوان تکنیکی دفاعی استفاده می کنند. در پژوهشی که توسط ورکویتن(2004)، با هدف بررسی سطح عزت نفس کلی و عزت نفس نژادی در گروه های اقلیت و اکثریت در مدارس هلند انجام شد. وی با تمرکز بر گروه های متفاوت نوجوانان و با استفاده از تحلیل چند سطحی به آزمایش وبررسی اهمیت هر دو سطح عزت نفس کلی وعزت نفس نژادی در کلاس درس وزندگی شخصی پرداخت. نتایج نشان داد که هم عزت نفس کلی و هم عزت نفس نژادی به بافت کلاسی وابسته اند. آموزش چندفرهنگی و واکنش های معلمان به اذیت وآزارها بر عزت نفس شاگردان تأثیر مثبت دارد. نسبت شاگردان هلندی بر عزت نفس نژادی در میان گروه های اقلیت تأثیر منفی دارد امّا بر عزت نفس شاگردان هلندی خیر. اما به طور کلی، شرکت کنندگان گروه های اقلیت نژادی نسبت به شرکت کنندگان هلندی از عزت نفس کلی و عزت نفس نژادی بالاتری برخوردار بودند و پسران نسبت به دختران از عزت نفس کلی بالاتری برخوردار بودند. براون و همکاران (2003)، در پژوهی بر روی دانش آموزانی از کشورهای بلژیک، انگلیس وآلمان به بررسی تأثیر اندازه و کیفیت ارتباط با افراد گروه های غیر خودی مثل ترک تباران ساکن آلمان بر تعصب در یک دوره ی 6 ماهه پرداختند که نتایج آن نشان داد ارتباط با افراد سایر گروه ها موجب کاهش تعصب نسبت به آنان می شود امّا تعصّب موجب بازداری از ارتباط با افراد سایر گروه ها نیز می شود. علاوه براین، ارتباط، تعصب اعضای یک گروه نسبت به یکدیگر را با کاهش اضطراب درون گروهی و افزایش عزت نفس کاهش می دهد . بامیستر وهمکاران (2003)، در بخشی از پژوهش خود نشان دادند که عزت نفس بالا ممکن است تعصب و تبعیض را افزایش دهد. ابرسون، هیلی و رومرو (2000)، در یک بررسی از 34 مطالعه جداگانه نشان دادند که افرادی که دارای عزت نفس بالایی هستند، نسبت به افردی که دارای عزت نفس پایینی هستند بیشتر از خود تعصب گروهی نشان می‌دهند. در پژوهشی که توسط ورکویتن (1994)، با هدف بررسی سطح عزت نفس در جوانان اقلیت های نژادی در کشورهای غربی انجام شد. وی به بررسی سطح عزت نفس جوانان ترک تبار ساکن هلند پرداخت. نتایج نشان داد که در معرض تعصب وتبعیض قرار گرفتن، به کاهش عزت نفس وخودباوری آنها منجر گردیده است. در پژوهشی که توسط هافمن و شوارزوالد (1992)، با هدف تعدیل اثرات عزت نفس بر استفاده از نژادپرستی وجایگاه علمی به عنوان تعدیل کننده پذیرش میان فردی بر روی 722 نفر از دانش آموزان دبیرستانی انجام شد. نتایج تحلیل ها نشان داد که یک اولویتی برای اهداف آموزشی سطح بالاتر و اصالت نژادی سطح بالا وجود دارد. این اولویت قائل شدن صریح در دانش آموزان دارای عزت نفس بالا بیشتر از دانش آموزان دارای عزت نفس پائین قابل مشاهده بود. به گونه ای که داشتن عزت نفس و اصالت نژادی بالا بر این منجر می شود که افراد خود را شایسته ی جایگاه علمی بالاتر بدانند. 2-4-2- پیشینه‌ی داخلی در پژوهش جمشیدی، اکبری ومهرگان(1391)، که با هدف بررسی و مقایسه رابطه بین خلاقیت و عزت نفس با رابطه بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی رشت انجام شد. تعداد 200 نفر از دانشجویان پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت و پرسشنامه خلاقیت تورنس را پاسخ گفتند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها از طریق محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و آزمونT نشان داد که رابطه بین خلاقیت و عزت نفس معنادار است. همچنین رابطه بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی نیز معنادار است. در پژوهشی که توسط شفیع آبادی و احدی (1391)، با هدف بررسی رابطه بین عوامل خلاقیت و عزت نفس انجام شد. پژوهش از نوع همبستگي بوده و از يك نمونه 125 نفري از دانشجويان فني دانشگاه آزاد اسلامي واحد گرگان تشکیل شده بود. ابزار سنجش، پرسشنامه خلاقيت تورنس و آزمون عزت نفس كوپر اسميت با سطح اطمينان 95 درصد بود. از 4 فرضيه اصلي كه رابطه بين عوامل خلاقيت و مجموعه خرده مقايس هاي عزت نفس را تشكيل داده بود، سه فرض مبني بر وجود رابطه معنادار مستقيم بين سياليت، بسط و ابتكار با خرده مقياس هاي عزت نفس (شامل عزت نفس اجتماعي، تحصيلي، خانوادگي و عمومي) تاييد شد ولي رابطه معناداري بين انعطاف پذيري و عزت نفس مشاهده نشد. همچنين اين پژوهش 16 فرضيه فرعي را براي تاثير خرده مقياس هاي چهارگانه عزت نفس بر عوامل چهارگانه خلاقيت را مدنظر قرار داد كه وجود رابطه معني دار بين سياليت و عزت نفس تحصيلي و سياليت و عزت نفس اجتماعي تاييد شد و در 14 فرضيه ديگر رابطه معني داري مشاهده نشد. در پژوهش نظری(1391)، که با هدف احساس تعلق هويتي و نقش آن در شكل گيري تصورات قالبي در پيشداوري و تعصب صورت گرفت، نتایج بررسی نشان داد که يكي از عواملي تعيين كننده در تقويت و يا تضعيف مباني زمينه ها عيني و ذهني همگرايي و همبستگي ملي مي باشد. در شرايط كنوني، تفكرات قالبي و پيشداوري ها در مناسبات بين افراد، طوايف، اقوام و گروه هاي ايراني نقش موثري ايفا مي كند و فهم دقيق ابعاد و زواياي اين مساله مي تواند ما را در رفع بسياري از سوء تفاهم ها و تحكيم مباني هويت ملي و رفع زمينه هاي بهره برداري نيروهاي بيگانه بيش از پيش ياري كند. در پژوهشی که توسط کشاورزی ارشدی وهمکاران(1390)، با هدف بررسی رابطه فراشناخت وعزت نفس با خلاقيت در دانش آموزان انجام شد. جامعه آماري را تمامي دانش آموزان دختر دوره متوسطه دبيرستان هاي شهر تهران در سال تحصيلي 89 – 88 تشکیل می دادند كه بر اساس جدول مورگان و كرجسي 350 نفر به عنوان نمونه مشخص و با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي از بين جامعه آماري انتخاب شده بودند. ابزار تحقيق شامل سه پرسش نامه فراشناخت سوانسون(1996)، عزت نفس كوپر اسميت (1994)، و پرسش نامه خلاقيت عابدي(1362)، بوده است. با استفاده از روش هاي آمار توصيفي (شاخص هاي مركزي و پراكندگي) روشهاي آمار استنباطي (همبستگي پيرسون و رگرسيون همزمان) اطلاعات مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج نشان داد ارتباط معنا داري بين هر يك از مولفه هاي فراشناخت و خلاقيت و عزت نفس دانش آموزان وجود دارد . ضرايب معادله رگرسيون نشان داد راهبردهاي فرا شناخت 45% تغييرات خلاقيت و همچنين عزت نفس 51% تغييرات خلاقيت را تبيين و پيش بيني مي كند. در پژوهشی که توسط زینلی(1389)، با هدف بررسي رابطه راهبردهاي فراشناختي و خلاقيت با عزت نفس و عملکرد تحصيلي دانش آموزان دبيرستاني شهر سده انجام شد.جامعه آماري،کليه دانش آموزان دوم و سوم دبيرستاني دختر و پسر شهر سده و نمونه با حجم 220 نفر که با روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند.براي تجزيه و تحليل داده ها از آمار توصيفي و آمار استنباطي استفاده شد. داده ها از طريق پرسشنامه راهبردهاي يادگيري و مطالعه کرمي، خلاقيت عابدي، عزت نفس کوپراسميت جمع آوري و عملکرد تحصيلي نيز از معدل نيم سال اول سال تحصيلي استفاده شد.پايايي اين پرسشنامه ها از طريق آلفاي كرونباخ به ترتيب 74/0، 73/0، 70/0 به دست آمد. نتايج تحليل داده ها نشان داد که بین راهبردهاي فراشناخت وخلاقیت با عزت نفس رابطه مثبت وجود دارد. در پژوهشی که توسط حسن زاده و ایمانی فر(1389)، با هدف بررسي رابطه خلاقيت و عزت نفس با پيشرفت تحصيلي نوجوانان و جوانان انجام شد.روش پژوهش همبستگي بود وجامعه آماري شامل دانش آموزان پايه دوم رشته رياضي فيزيک و علوم تجربي دبيرستان بود. نمونه آماري شامل 80 دانش آموز دختر و پسر که به روش نمونه گيري تصادفي انتخاب شده بود. ابزار اندازه گيري براي سنجش خلاقيت پرسشنامه خلاقيت (CREE) تورستون، ميلن جر و براي آزمون عزت نفس از پرسشنامه کوپراسميت (58 سوالي) استفاده شد. نتايج نشان داد که بين خلاقيت و عزت و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان تفاوت معني داري وجود ندارد. بين خلاقيت و عزت نفس با رشته هاي تحصيلي تفاوت معناداري وجود ندارد. بين خلاقيت و جنس نيز تفاوت معناداري وجود ندارد. همبستگي عزت نفس با خلاقيت بيشتر از همبستگي عزت نفس با پيشرفت تحصيلي و همين طور همبستگي خلاقيت با پيشرفت تحصيلي مي باشد. در پژوهشی که توسط یارمحمدیان(1385)، با هدف بررسی ارتباط خود پنداره و عزت نفس در دانشجویان خلاق و غیر خلاق انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشکده علوم تربیتی دانشگاه شیراز تشکیل می دادند. نمونه تحقیق شامل 100 نفر دانشجو از بین دانشجویان کارشناسی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز بودند که به طریق جدول اعداد تصادفی از بین گرایش های مختلف انتخاب شدند. ابزار سنجش در این تحقیق، آزمون خلاقیت عابدی جهت تمایز دانشجویان خلاق از غیر خلاق و آزمون خود پنداره راجرز جهت سنجش متغیر خود پنداره دانشجویان بود. همچنین جهت سنجش میزان عزت نفس آنان از آزمون عزت نفس کوپر اسمیت استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که میان نمرات میانگین خود پنداره و عزت نفس دانشجویان خلاق و غیر خلاق تفاوت معنا داری وجود دارد. همچنین این نتایج نشان داد که دانشجویان خلاق نسبت به دانشجویان غیر خلاق، نمرات بهتری در دو متغیر خود پنداره و عزت نفس کسب کردند. در مجموع نتایج نشان داد که بین خود پنداره و عزت نفس هر گروه رابطه معنا داری وجود دارد. بر اساس نتایج به دست آمده می توان استنباط نمود که عزت نفس یکی از ویژگی های مثبت شخصیت و تابع خود پندارة هر فردی است، به طوری که خود پنداره مثبت همراه با عملکرد موفقیت آمیز موجب عزت نفس بالا می گردد. بررسی موسوی و همکاران(1383)، نیز که با هدف بررسي ارتباط بين انواع سبك هاي اسناد، عزت نفس، خلاقيت و نگرش خلاق دانش جويان انجام شد. به اين منظور تعداد 277 نفر(151 دختر و126 پسر) از دانش جويان دوره كارشناسي دانشگاه گيلان از طريق نمونه گيري تصادفي طبقه اي انتخاب شدند وپرسش نامه هاي چهار گانه تحقيق(شامل پرسش نامه سبك اسناد سليگمن، پرسش نامه عزت نفس كوپر اسميت و پرسش نامه هاي خلاقيت گليفورد و نگرش خلاق عابدي بر روي آن ها اجرا گرديد. پس از اجراي پرسش نامه هاي مذكور، يافته هاي زير به دست آمد: 1- نتايج آزمون تحليل واريانس يك طرفه حاكي از آن بود كه بين ميزان عزت نفس دانش جويان با توجه به ماهيت رشته هاي تحصيلي و نگرش خلاق آن ها تفاوت معني دار آمار وجود ندارد. 2- نتايج آزمون تحليل رگرسيون هم زمان نشان داد كه بين دو سبك اسناد دروني - بيروني و كلي - اختصاصي پس از شكست با ميزان نگرش خلاق آزمودني ها رابطه منفي و معني داري وجود دارد. علاوه بر آن نتايج تحليل رگرسيون گام به گام در اين زمينه نشان داد كه سبك اسناد دروني - بيروني پس از شكست رابطه منفي و معني دار، اما سبك اسناد پايدار - ناپايدار پس از موفقيت رابطه مثبت و معني داري را با ميزان نگرش خلاق دارد. 3- نتايج آزمون تحليل رگرسيون هم زمان و گام به گام نشان داد كه ميان سبك اسناد پايدار- ناپايدار پس از موفقيت، هم چنين پايدار - ناپايدار و كلي - اختصاصي پس از شكست با عزت نفس دانش جويان رابطه منفي و معني داري وجود دارد. به اين معني كه هر گاه اسناد پايدار دانش جويان پس از موفقيت و شكست و اسناد كلي آن ها پس از شكست افزايش يابد، ميزان عزت نفس آن ها كاهش پيدا خواهد كرد. 4- نتايج تحليل رگرسيون هم زمان و گام به گام نشان داد كه سبك هاي اسناد پايدار - ناپايدار پس از موفقيت و شكست، سبك اسناد كلي- اختصاصي پس از شكست، هم چنين عوامل ابتكار و سيالي در مقياس نگرش خلاق رابطه منفي و معني داري با ميزان عزت نفس دانش جويان دارد و اين متغيرها پيش بيني كننده خوبي براي ميزان عزت نفس دانش جويان به شمار مي آيند. علاوه بر آن نتايج تحليل رگرسيون با استفاده از مقياس خلاقيت نشان داد كه تنها سبك اسناد كلي - اختصاصي پس از شكست با ميزان عزت نفس دانش جويان رابطه منفي و معني داري داشت اما هيچ يك از عوامل مقياس خلاقيت رابطه معني داري با ميزان عزت نفس نشان ندادند. شکرکن و همکاران(1381)، در بررسی خود که به منظور بررسي رابطه ساده وچندگانه خلاقيت، انگيزه پيشرفت و عزت‌نفس با كارآفريني در دانشجويان دانشگاه شهيدچمران اهواز طراحي شده بود. نمونه اصلي اين تحقيق شامل 400 دانشجوي دختر وپسر دانشگاه شهيدچمران اهواز بود. يك نمونه 200 نفري نيز به منظور اعتباريابي و پاياني سنجي آزمونهاي مورد استفاده به كار گرفته شد. هر دو نمونه با روش نمونه‌گيري تصادفي ساده انتخاب شدند. براي تحليل داده‌ها علاوه بر روشهاي توصيفي ميانگين و انحراف معيار از ضريب همبستگي ساده و رگرسيون چندگانه براي آزمون فرضيه‌ها استفاده شد. ابزارهاي جمع‌آوري داده‌ها در اين پژوهش شامل پرسشنامه سنجش صفات كارآفريني، آزمون جهت‌گيري كارآفريني، آزمون خلاقيت، پرسشنامه انگيزه پيشرفت و آزمون عزت نفس بودند. پرسشنامه‌هاي سنجش صفات‌كارآفريني، جهت‌گيري كارآفريني و انگيزه پيشرفت توسط پژوهشگران اين تحقيق به فارسي برگردانده شد و ضرايب اعتبار و پايایي آنها محاسبه گرديد. فرضيه‌هاي اين پژوهش شامل چهار فرضيه اصلي و 8 فرضيه فرعي است، كه روابط ساده و چندگانه بين متغيرهاي پيش‌بين خلاقيت، انگيزه پيشرفت و عزت‌نفس را با متغير ملاك كارآفريني در كل نمونه و به تفكيك در نمونه‌هاي دختران و پسران مطرح مي‌سازند. جمع بندی با توجه به نتایج بررسی های انجام شده، خلاقیت واستعدادهای خلاقه نهفته در كودك ونوجوان قابل رشد وتوسعه است واین كیفیت مستلزم تلاش وكوشش همه جانبه در ابعاد گوناگون كودك ونوجوان به ویژه عزت نفس می باشد. ولیكن قابل تعمق است كه رابطه عزت نفس ورفتارهایی همچون تفكر واندیشیدن كه غیر آشكار هستند با دلایل گوناگون نشان داده شده است . از آن جمله افزایش عزت نفس كلی است كه كل فرایند فكری راتحت تأثیر قرار می دهد بنابراین منطقی خواهد بود اگر فرض كنیم حتی در فرآیند تفكر و اندیشیدن، عزت نفس به عنوان پایه اصلی آن مطرح است(كارل ،۱۹۹۸). نوجوانان دارای عزت نفس پائین الگوهای منفی خلاقیت را از خود به نمایش می گذارند اما كودكان ونوجوانان دارای عزت نفس بالاتر خلاقیت های گوناگون از خود بروز می دهند(نیكسون و جوت ، ۱۹۹۹). همچنین برپایه تحقیقات انجام گرفته توسط شرمن و جفری (2011)، هریسون (2011)، جردن ، اسپنسر و زانا (2005)، رابطه ی عزت نفس و تعصب تأیید شده است امّا جهت این رابطه به درستی مشخص نیست. بامیستر(2003)، رومرو(2000)، شفیع آبادی(1391)، جمشیدی، اکبری ومهرگان(1391)، زینلی(1389)، کشاورزی ارشدی (1390)، و شکرکن و همکاران (1381)، نشان داده اند که خلاقیت و عزت نفس با یکدیگر رابطه دارند. هم چنین پژوهش مالگورزادا (2013)، و العلی(2008)، نشان داده است که خلاقیت با تعصب همراه نیست. چرا که تعصب از فکر کردن جلوگیری می کند. به اعتباری کسی که تعصب دارد دیگر انعطاف ندارد و در مقابل هر چیزی جبهه میگیرد و نمی خواهد رویه خود را در زمینه های مختلف هر چند هم اشتباه باشد تغییر دهد. حاضر است ضرر های فراوانی را متحمل شود و دست از عقاید باطلش بر ندارد(راسل،1950،ترجمه یوسف زاده،1378). خلاصه ای از مطالب ارائه شده در این فصل ابتدا به بررسی مفاهیم، تعاریف، نظریه ها و رویکردهای هر یک از متغیرهای پژوهش پرداخته شد. در رابطه با مفاهیمی از قبیل تعصب به صورت تفصیلی بحث شد، سپس ریشه ها، انواع، نظریه ها و مطالعات مربوط به تعصب آورده شد. متغیر بعدی عزت نفس بود که در رابطه با آن نیز به تفصیل بحث شد. در ادامه تعاریف متعدّد، تفاوت آن با اعتماد به نفس و خودپنداره، عوامل مؤثر بر آن، نظریه ها وپژوهش های مربوط به آن آورده شد. در بخش بعدی به بررسی متغیر خلاقیت پرداخته شد. تعاریف مختلف، نظریه های مربوطه و مطالعات انجام شده در مورد آن آورده شد. در بخش انتهایی این فصل به مرور پیشینه پژوهش های انجام شده در دو بخش خارجی و داخلی پرداخته شد.   فهرست منابع منابع فارسی 1.اسلامي نسب، علي(1373). روانشناسي اعتماد به نفس، تهران: انتشارات مهرداد. 2.افروز، غلامعلي(1374). مباحثي در روانشناسي و تربيت کودکان و نوجوانان، تهران: نشر انجمن اولياء و مربيان. 3.بخشي،خداداد(1383). روان‌شناسي رفتار انساني،تهران: انتشارات پرشكوه. 4.راسل، برتراند(1950). چگونه از تعصب بی جا دوری کنیم، ترجمه حبیب یوسف زاده(1378). نشریه رشد معلم، مهر، شماره 143. 5.برونو، فرانکو(1930). فرهنگ توصیفی روانشناسی، ترجمه مهشید یاسائی و فرزانه طاهری(1370). تهران: انتشارات طرح نو. 6.بني جمالي، شكوه السادات؛ احدي، حسن( 1370). بهداشت رواني و عقب ماندگي ذهني. تهران: انتشارات نشرني. 7.بيابانگرد، اسماعيل (1372). روشهاي افزايش عزت نفس در کودکان و نوجوانان، انتشارات انجمن اولياء و مربيان، تهران. 8.پارسا، محمد(1373). روان‌شناسي انگيزش و هيجان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران. 9.حائری زاده، خیریه بیگم(1381). تفکر خلاق و حل مساله. تهران: نشر نی. 10.حسینی، سیدجواد (1386). تعصب. مبلغان، شماره های 97 و 98، پاییز و زمستان. 11.خورشیدی، عباس؛ آزادبخت، مروت و دیلمقانی، میترا (1385). عوامل مؤثر در پرورش خلاقیت دانشجویان دانشگاه امام علی(ع). مجله مدیریت نظامی، زمستان، شماره 24. 12.خورند، محمدتقی(1383). مقایسه عزت نفس دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان. مجله حرکت، شماره 21، پاییز. 13.ربانی، رسول(1386). روان‌شناسی اجتماعی: ‌دیدگاه‌ها و نظریه‌ها، اصفهان: جهاد دانشگاهی. 14.دانشنامه آزاد ویکیپدیا(1392). تعصب. بازیابی در تاریخ 21/01/92 در سایت www.wikipedia.org 15.راس، آلن اُ. (1373). روان شناسی شخصیت، ترجمه: سیاوش جمالفر(1373). تهران: مؤسسه انتشارات بعثت. 16.رومان، خلیل (1387). تعصب؛ آسیب بزرگ. سایت روشنگر. 17.سایت آیینه رشد (1392). تعصب، نماد جاهلیت. " http://www.ayineh.com" 18.سایت پژوهه (1392). تعصب. 19.سلحشور، ماندانا(1379). پرورش اعتماد به نفس در كودكان و نوجوانان،تهران: انتشارات واژه‌آرا. 20.سیف، علی اکبر(1388). روان شناسی پرورشی نوین. تهران: نشر لوران. 21.سيف، علي‌اكبر(1373). روان‌شناسي پرورشي، تهران: انتشارات آگاه. 22.شاملو، سعيد(1372). بهداشت رواني،تهران: انتشارات رشد. 23.شفيع آبادي، علی وناصري، غلام (1377). نظريه هاي مشاوره و روان درماني. تهران:مركز نشردانشگاهي. 24.شكركن، حسین؛ نجاريان، بهمن؛شهني ييلاق، منيجه؛ وبرومندنسب، مسعود (1381). بررسي رابطه ساده و چندگانه خلاقيت،انگيزه پيشرفت و عزت نفس با كارآفريني در دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز. 9 (4-3):1-24. 25.شولتز،دوان وشولتز، سيدني الن. (1998). نظريه هاي شخصيت، ترجمه يحيي سيد محمدی (1390). تهران: نشر ویرایش. 26.شیهیان، ایلین(1964). عزت نفس، ترجمه مهدی گنجی(1383). تهران: انتشارات ساوالان. 27.صلیبی، ژانست(1382). فرهنگ توصیفی روان شناسی اجتماعی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. 28.طالب زاده ،عباس (1385) . خلاقیت و نوآوری در افراد و سازمان ها. ماهنامه علمی - آموزشی تدبیر، سال پانزدهم ،شماره 152. 29.طباطبایی، محمد حسین (1374). ترجمه تفسیر المیزان‌، موسوی همدانی سید محمد باقر، قم‌: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه، ج‌۴، ص ۶۷۴. 30.عباسی، احمد(1387). خلاقیت شناسی: کلید سبک های رهبری. مجموعه مقاله های همایش منطقه‌ای دانشگاه شهرکرد. 31.فلاول، جان. اچ،(1928). رشد شناختی، ترجمه فرهاد ماهر (1377). تهران: رشد. 32.قرني، ابوالحسن،(1381).بررسي رابطه بين عزت نفس و پيشرفت تحصيلي دانش‌آموزان دوره پيش‌دانشگاهي شهرستان تكاب، (پايان نامه) جهت اخذ درجه كارشناسي. 33.کار، آلان(2004). روانشناسی مثبت: علم شادمانی و نیرومندی های انسان. ترجمه حسن پاشا شریفی و جعفر نجفی زند(1385). تهران: انتشارات سخن. 34.کفایت، محمد (1373). بررسی ارتباط شیوه ها و نگرش‌های فرزند پروری با خلاقیت دانش آموزان سال اول دبیرستانهای اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شهید چمران. 35.شفیع آبادی،عبدالله و احدی، سارا (1391). بررسی رابطه بین عوامل خلاقیت با میزان عزت نفس (مورد مطالعه دانشجویان فنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان). سومین همایش ملی مشاوره . در دسترس در مورخه 2/10/92 از www.civilica.com 36.زینلی، زهرا(1389). بررسی راهبردهای فراشناختی وخلاقیت با عزت نفس دانش آموزان دبیرستانی شهر سده. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت. 37.حسن زاده، رمضان وایمانی فر، پریسا(1389). بررسی رابطه خلاقیت و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی نوجوانان و جوانان، جامعه شناسی مطالعات جوانان، زمستان، شماره 3، ص 55-65. 38.جمشیدی، اکبری ومهرگان(1391). بررسی و مقایسه رابطه بین خلاقیت و عزت نفس با رابطه بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی رشت، چهارمین کنفرانس بین المللی تکنولوژی های نوین یادگیری وآموزش، از www.library.iated.org/VIEW/JAMSHIDI2012INV، در دسترس در مورخه 2/10/1392. 39.مزلو، آبراهام اچ.(1954). انگيزش و شخصيت، ترجمه احمدرضواني(1375). تهران: انتشارات دانشگاه. 40.مطهری، مرتضی (1377). مجموعه‌ آثار. ج‌۱۹، قم: نشر صدرا. 41.معین، محمد(1362). فرهنگ فارسی معین، تهران: امیر کبیر. 42.مکارم شیرازی، ناصر (1374). تفسیر نمونه. ج۱، ص۴۰۷، تهران‌:‌دار الکتب الإسلامیة. 43.موسوی، ولی اله؛ افروز، غلامعلی وخانزاده، علی(1383). ارتباط بين سبك هاي اسناد، عزت نفس، خلاقيت و نگرش خلاق در دانش جويان. پایان نامه رشته مشاوره دانشگاه تهران، مقطع دکتری. 44.پورافکاری، نصرت اله(1372). فرهنگ جامع روان شناسی، روان پزشکی، تهران: فرهنگ معاصر. 45.نظری، علی اشرف(1391). احساس تعلق هويتي و نقش آن در شكل گيري تصورات قالبي در پيشداوري: ارزيابي پيمايشي. مطالعات روانشناختی. شماره 13. 1(49). 46.اردنسون، الیوت(2008).روان شناسی اجتماعی، ترجمه حسین شکرکن(1382). تهران: رشد. 47.سرمد، زهره وهمکاران (1390).روش های تحقیق در علوم رفتاری ،تهران: انتشارات دانشگاه تهران 48.بدار، لوک ودیگران(1999). روان شناسی اجتماعی، ترجمه حمزه گنجی(1383). تهران: نشر ساوالان. 49.گیدنز، آنتونی(2001).جامعه‌شناسی، ترجمه حسن چاوشیان(1386).تهران: نی. 50.ستوده، هدایت اله(1386). روانشناسی اجتماعی، تهران: انتشارات آوای نور. 51.تورنس، الیس(1915).خلاقیت، ترجمه رضا قاسم زاده(1375).تهران: دنیای نو. 52.وکیلی، شروین(1385). خلاقیت، تهران: اندیشه سرا. 53.بزرگ خلیلی،محسن(1387). خلاقیت، تهران: هنر آبی. 54.ریموند پوپر، کارل(1998).سرچشمه دانایی و نادانی ،ترجمه عباس باقری(1391). تهران: نشر نی. 55.هاشمی، سیدمهدی(1387). مبانی علم خلاقیت شناسی: خلاقیت و نوآوری، اصفهان،دانشگاه اصفهان. 56.استرنبرگ، رابرت(1989). روانشناسی شناختی،ترجمه کمال خرازی و الهه خرازی(1387)، تهران: سمت. 57.گنجی،حمزه(1391). ارزشیابی شخصیت،تهران: ساوالان. 58.کلمز، هریس و کلارک، امینه(1929).روش های تقویت عزت نفس در نوجوانان،ترجمه پروین علی پور(1375). مشهد: آستان قدس رضوی. 59.براندن، ناتانیل(1990).روانشناسی عزت نفس، ترجمه چراغه داغی(1379).تهران: نخستین. 60.کاپلان، هرولد و سادوک، بنجامین (1996).خلاصه روانپزشکی،ترجمه پورافکاری(1382).تهران: شهرآب. 61.برومند، زهرا(1389). مدیریت رفتار سازمانی، تهران: دانشگاه پیام نور. 62. کشاورزی ارشدی، فرناز؛ انتصاری، مریم وجمالی فیروزآبادی، محمود(1390). رابطه فراشناخت وعزت نفس با خلاقیت در دانش آموزان، تحقيقات روانشناختي، دوره 3، ص57-45. منابع لاتین 1. Jane, P. Sheldon., Toby, Epstein, Jayaratne., & Elizabeth, M. Petty. (2007).White Americans’ Genetic Explanations for a Perceived Race Difference in Athleticism: The Relation to Prejudice toward and Stereotyping of Blacks. Journal of sport psychology: social science, 24,PP. 27-47. 2. Małgorzata, A. Gocłowska., & Richard, J. Crisp. (2013). On counter-stereotypes and creative cognition: When interventions for reducing prejudice can boost divergent thinking. Journal of psychology:Thinking Skills and Creativity, Volume 8, April, Pages 72-79. 3. Roy, F. Baumeister., Jennifer,D. Campbell., Joachim, I. Krueger., & Kathleen, D. Vohs. (2003). does high self-esteem cause better performance, interpersonal success, happiness, or healthier lifestyles?: psychological science in the public interest, VOL. 4, NO. 1, MAY. 4. Abrams, domenic. (2006) ,apa, human rights: prejudice and discriminations, 27, NO, 34-42. 5. Zhang .Y. (2005). Perfectionism, Academic Burnout and engagement among Chinese colleges students: A structural equation modeling analysis, Journal Personality Individual Differences ,43, 1529- 1540. 6. Ronald, E. Goldsmith & Timothy, A. Matherly. (2012). Creativity and self-esteem: A multiple operationalization validity study. The journal of psychology: Interdisciplinary and applied, 122, 47-56. Abstract retrieved from http://TandFonline.com. 7. Russel, Eisenmen & Terry, D. Townsend. (2010). Journal of projective techniques and personality assessment: studies in acquiescence 1.social desireability, 2.self-esteem, 3.creativity, and 4.prejudice, Vol:34,Nov, pages 45-54. Abstract retrieved from http://TandFonline.com. 8. Maykel, Verkuyten. (2010). The journal of social psychology: percieved discrimination and self-esteem among ethnic minority adolescents, Vol 138,Aprill,479-493. Abstract retrieved from http://TandFonline.com 9. Overcominghateportal(2005). The psychological theoies of prejudice and discrimination, www.Overcominghateportal.org/uploads/5/4/1/5/5415260/psychology_prejudice_and_discrimination_2005.pdf, reviewed in 22,Sep,2013. 10. Sherman, Jeffry,. & allen. (2011). Prejudice and self-esteem: People with low self-esteem show more signs in prejudice, The journal of association for psychological science, Vol 220, Feb, 202-293. Abstrac retrieved from www.psychologicalscience.org . 11. Harrison, Lisa, A. (2011). The effects of state self-esteem and individual prejudice level on explicit and implicit stereotyping. ETD collection for university of nebraska-lincoln. Paper AAI3009722. Availlable in: www.digitalcommons.unl.edu/dissertations/AAI3009722/. 12. Jordan, CH., Spencer, S, J., & Zanna, M, P. (2005). Types of high self-esteem and prejudice: Hoe implicit self-esteem relates to ethnic discrimination among high explicit sel-esteem individuals. The journal of psychology: personality and social psychology. 5, 693-702. 13. Al-Ali, Majed. (2008). The relationship between prejudice and some personal variables among secondary school students in the state of kuwait, Social psychology faculty, Archive of thesis, Masaryk university information system, Availlable in www.is.muni.cz 14. Routlan.,& Brown. (2009). A new Social-Cognitive Developmental Prespective on Prejudice: The inerplay between high self-esteem and prejudice. Journal of Psychological Science. 5, 270-291. 15. Brown., Puhl, R, M., Fein, S., & Gerrard, S. (2003. Low self-esteem can lead to prejudice: Finding from a population-based study,Journal of Psychological Science,14, 12-25. 16. Narout, G. (2011). Being targeted by stereotypes and prejudice Affects self-esteem: Finding in an experimental study, Journal of Psychological Science, 62, 24-30. 17. Hoffman, Michael., & Schwarzwald, Joseph. (1992). Moderating effects of self-esteem on the use of ethnicity and academic standing as determinants of interpersonal acceptance. Journal of Youth and Adolescence, Vol 21, PP 749-762. 18. Verkuyten, Maykel. (2004). Global And Ethnic Self-esteem In School context: Minority And Majority Group In The Netherland, Journal of Social Indicators Research, Vol 67, PP 253-281. 19. Verkuyten, Maykel. (1994). Self-esteem Among Ethnic Minority Youth In Western Counteries, Journal of Social Indicators Reseach, Vol 32, PP 21-47. 20. Martino, M. Jill .(2009). Primary Caregivers Values of Play and Creativity in Early Childhood in Relation to Childrens Academic Self-esteem. NDLTD: Driven by Chamo Discovery, Abstract Retrieved From: www.thumper.vtls.com:6090/lib/item2id ,in october 14, 2013. 21. Bourgoignon, D., Elenore, Seron., Yzerbyt, Vincent., Ginette, Herman. (2006). Precieved Group and Personal Discrimination: Differential Effects on Personal Self-esteem, European Journal of Social Psychology, Vol 36, PP 773-778. 22. Maddux, w. William., Hajo, Adam & Galinsky, D. Adam .(2010). When is Rome .... , Learn Why the Romans Do What They Do: Have Multicultural Learning Expriences Facilitate Creativity. Sage Journals: Personality and social psychology Bulletin, Vol 36, PP 731- 741.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

مرجع دانلود بهترین فایل های آموزشی و تحقیقی دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید