پک دستور زبان بخش اول چند نکته پیرامون نقش دستوری ضمایر واستثناها بخش دوم چند نکته پیرامون فعل های

انواع " را "

 

از کتاب : " رفتارشناسی زبان "

انتشارات زوار، چاپ اول 73، رحیم ذوالنور

 

1- متمم مفعولی می سازد

ما مکیان را برگماشتیم تا تو را از مکه بیرون کردند.(روح الارواح ص92)

یکی را از بزرگان به محفلی اندر همی ستودند.(گلستان خطیب ص156)

 

2- "را" به جای "برای"

ز زقیب دیو سیرت به خدای خود پناهم

مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را(حافظ)

یکی را از ملوک کنیزکی چینی آورده بودند.(گلستان)

 

3- "را" به جای شبه حرف اضافه ی "درباره "

پادشاهی را شنیدم که به کشتن اسیری اشارت کرد.(گلستان)

درویشی را شنیدم که در آتش فاقه می سوخت.(گلستان)

 

4-"را" به جای "از"

قضا را در آمد یکی خشکسال(بوستان)

هر روز طبیب را می پرسید(بیهقی)

 

5- "را" به جای "با"

من امروز شما را مخالفم.(تفسیری بر عشری)

ختم الرسل اگرنه به خود داده از کرم

آن نسبتی که داشته هارون کلیم را(سنجر کاشی)

 

 

 

 

6- "را" به جای "به"

پیرمردی را گفتند چرا زن نکنی (گلستان)

سپردی مرا دختر اردوان

که تا باز خواهی تنی بی روان(فردوسی)

 

7- "را "به جای" در"

چهاردهم صفر را به شهر سراب شدم(ناصرخسرو)

سرسال را رمه ی وی از همه ی قبیله افزون گشت(قصص قرآن)

 

8- "را"ی همراه مسندالیه

به نظر می رسد که برای تاکید در معرفه استعمال می شده است.

گفت شما را از بهر آن جمع شده اید که مرا برنجانید(فردوس المرشدیه)

ما را در این مدت چندان غصه خوردیم که به صد سال در جهان کس نخورد.(سمک عیار)

 

9- "را"ی همراه مسندالیه فعل مجهول

برای تاکید یا تعریف

تاکید: فرمان نیست که هیچکس را از کسان وی بازداشته شود(تاریخ بیهقی)

تعریف:

محمد را به غزنین خوانده آمد(تاریخ بیهقی)

 

10- "را"ی فک اضافه ی مقلوب

بسا شه کز فریب یافه گویان

خصومت را شود بی وقت جویان (نظامی)

آسمان را حق بود گر خون ببارد بر زمین(سعدی)

 

 

 

11- "را"ی فک اضافه ی مستوی

بدون اینکه اضافه مقلوب شده باشد، حرف اضافه(کسره)حذف می شود و "را" بعد از مضاف الیه به جای آن می نشیند.

آزرده کرد کژدم غربت جگر مرا(ناصرخسرو)

از تیغ تو ای لوای دولت

ناموس تبه شود قضا را (سنایی)

 

12- "را"ی تاکید

در متون کهن برای تاکید گاه بعد از متمم،حرف اضافه ی دیگری می آورده اند؛ گاه به جای آن حرف اضافه "را" آمده است.

کاشکی کار من و تو به درم راست شدی

تا من از بهر تو را کردمی از دیده درم(فرخی)

از بهر تو را توبه و سوگند شکستیم(معزی)

 

13- "را" به جای "بر"

آب بریز آتش بیداد را (نظامی)

ملک را رحمت آمد و از سر خون او درگذشت (گلستان)

 

14-گاهی « را» به مفهوم ضمیر ملکی « از آن» به کار می رود   و مفهوم مالکیت را نشان می دهد« ما به فلک می رویم عزم تماشا کراست »

 

 

 

 

 

15-و همچنین « را» به معنی هنگام که مفهوم قیدی دارد « اگر شب رسی روز را باز گرد ،  شب را به بوستان یکی از دوستان »

 

رای الزام را هم نیاورده. او را بباید رفت.

تعداد    60  اسلاید وفایل پاورپوینت در حالت به صورت فشرده در قالب  winzipقابل دانلود می باشد.

فایل پاورپوینت است با برنامه آفیس باز می شود

پک دستور زبان بخش اول چند نکته پیرامون نقش دستوری ضمایر واستثناها بخش دوم چند نکته پیرامون فعل های اسنادی استثناها بخش سوم چند نکته پیرامون اقسام قید و استثناها بخش چهارم چند نکته پیرامون اقسام "را"و استثناها انواع " را " از کتاب : " رفتارشناسی زبان " انتشارات زوار، چاپ اول 73، رحیم ذوالنور 1- متمم مفعولی می سازد ما مکیان را برگماشتیم تا تو را از مکه بیرون کردند.(روح الارواح ص92) یکی را از بزرگان به محفلی اندر همی ستودند.(گلستان خطیب ص156) 2- "را" به جای "برای" ز زقیب دیو سیرت به خدای خود پناهم مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را(حافظ) یکی را از ملوک کنیزکی چینی آورده بودند.(گلستان) 3- "را" به جای شبه حرف اضافه ی "درباره " پادشاهی را شنیدم که به کشتن اسیری اشارت کرد.(گلستان) درویشی را شنیدم که در آتش فاقه می سوخت.(گلستان) 4-"را" به جای "از" قضا را در آمد یکی خشکسال(بوستان) هر روز طبیب را می پرسید(بیهقی) 5- "را" به جای "با" من امروز شما را مخالفم.(تفسیری بر عشری) ختم الرسل اگرنه به خود داده از کرم آن نسبتی که داشته هارون کلیم را(سنجر کاشی) 6- "را" به جای "به" پیرمردی را گفتند چرا زن نکنی (گلستان) سپردی مرا دختر اردوان که تا باز خواهی تنی بی روان(فردوسی) 7- "را "به جای" در" چهاردهم صفر را به شهر سراب شدم(ناصرخسرو) سرسال را رمه ی وی از همه ی قبیله افزون گشت(قصص قرآن) 8- "را"ی همراه مسندالیه به نظر می رسد که برای تاکید در معرفه استعمال می شده است. گفت شما را از بهر آن جمع شده اید که مرا برنجانید(فردوس المرشدیه) ما را در این مدت چندان غصه خوردیم که به صد سال در جهان کس نخورد.(سمک عیار) 9- "را"ی همراه مسندالیه فعل مجهول برای تاکید یا تعریف تاکید: فرمان نیست که هیچکس را از کسان وی بازداشته شود(تاریخ بیهقی) تعریف: محمد را به غزنین خوانده آمد(تاریخ بیهقی) 10- "را"ی فک اضافه ی مقلوب بسا شه کز فریب یافه گویان خصومت را شود بی وقت جویان (نظامی) آسمان را حق بود گر خون ببارد بر زمین(سعدی) 11- "را"ی فک اضافه ی مستوی بدون اینکه اضافه مقلوب شده باشد، حرف اضافه(کسره)حذف می شود و "را" بعد از مضاف الیه به جای آن می نشیند. آزرده کرد کژدم غربت جگر مرا(ناصرخسرو) از تیغ تو ای لوای دولت ناموس تبه شود قضا را (سنایی) 12- "را"ی تاکید در متون کهن برای تاکید گاه بعد از متمم،حرف اضافه ی دیگری می آورده اند؛ گاه به جای آن حرف اضافه "را" آمده است. کاشکی کار من و تو به درم راست شدی تا من از بهر تو را کردمی از دیده درم(فرخی) از بهر تو را توبه و سوگند شکستیم(معزی) 13- "را" به جای "بر" آب بریز آتش بیداد را (نظامی) ملک را رحمت آمد و از سر خون او درگذشت (گلستان) 14-گاهی « را» به مفهوم ضمیر ملکی « از آن» به کار می رود و مفهوم مالکیت را نشان می دهد« ما به فلک می رویم عزم تماشا کراست » 15-و همچنین « را» به معنی هنگام که مفهوم قیدی دارد « اگر شب رسی روز را باز گرد ، شب را به بوستان یکی از دوستان » رای الزام را هم نیاورده. او را بباید رفت.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

مرجع دانلود بهترین فایل های آموزشی و تحقیقی دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید